بسم الله الرحمن الرحیم
از مرتضی تا ما!
نقل است که در سال16 هـ . ق. سپاه اسلام وقتی به منطقه شوش وارد شد متوجه مقبره ای گردید که ایرانیان در آن جسد فردی نورانی درون تابوتی شیشه ای قرار داده اند. پرسیدند این کیست؟ ایرانیان اظهار بی اطلاعی کردند وگفتند هر زمان که به باران نیاز داشته باشند تابوت را بیرون می آورند و آسمان در هنگام رویت تابوت بر اهل زمین می بارد و با بازگشت تابوت به مقبره باران بند می آید. از خلیفه وقت پرسیدند که او کیست و نمی دانست به امیرالمومنین علی علیه السلام رجوع کردند فرمود که او جسد برادرم دانیال نبی علیه السلام است و امر میکند او را به روش مسلمین دفن کنند و می فرماید «من زار اخی دانیال کمن زارنی: یعنی هر کس برادرم دانیال را زیارت کند مرا زیارت نموده است»
ایرانیان در آن زمان نه راه و رسم حضرت دانیال نبی را حفظ کردند و نه سعی کردند ذره ای به او نزدیک شوند صرفا از عواید عجیبش بهرمند می شدند!
و چه این نقل شبیه اوضاع فرهنگی کنونی ایران است و سید مرتضی ها و شهدا چقدر شبیه آن نبی خدایند! هر سال که می گذرد شهدا وارد شهر می شوند تذکره ای و راهی نشان می دهند، مردم دورشان حلقه می زنند، گریه می کنند و سپس پراکنده می شوند؛ بی آنکه تصمیمی نهادی و ساختاری برای ادامه راه آنها بگیرند! کما حکایت اهالی تصویر با سیدمرتضی! هر سال مراسم میگیرند دهها مقاله و یادداشت در وصف او و نوشته ها و آثارش می نویسند، هر سال توبه نامه ای صادر میکنند که آه! ای مرتضی! ما به تو جفا کرده ایم! اما باز اثری از آثار او در بین کارها نیست!
و گرچه در دهه اخیر تحقیقات و پژوهشات گوناگونی در آثار او و در قالب مقالات و پایان نامه ها از قبیل بررسی و دقت در کلام او و یا زیبا شناسی آثارش صورت گرفته، اما کماکان راه او ادامه پیدا نکرده است.
سیدمرتضی سالکی الی الله بود در بین ما که در هیاهو منیت و انانیت و غروب روزگار توحیدی، اگر دست قلم می برد اعجاز لغات بود و با کلام عیسوی اش روح را به حی امکان وجود می رساند! و اگر دست به دوربین می شد، سعی به خرق واقعیت موجود و رسیدن به حقیقت وجود میداشت و ما را از غروب زمانه به طلوعی نزدیک بشارت میداد! اما نه سلوکش و نه افکارش و نه فن اعمالش هیچ کدام ادامه نیافت! او هنوز هم غریبه ای بین ماست!
درک کلام مرتضی نیاز به فاصله گرفتن از زمین و زمان اکنون و به سیر و سلوک عارفانه و عاشقانه دارد اما زمانه و نظامات حاکم بر آن، اگر سد راه کشف و سیر عرفانی نباشند، همراه و هموار کننده راه آن نیستند! و این اولین حجاب در ادامه حرکت اوست! ماجرای عرفان ستیزی و مقابله جمعی و رسمی و فردی علیه سیر و سلوک ریشه تاریخی دارد که بحثش یادداشت دیگر می طلبد و درکش برای هر هنرمندی واجب که چه شد در زمانه ما هر چه پیش رفتیم عرفان ستیزتر شدیم و با کشف حقیقت و تاویل آیات مخالفتر.
و البته هنر اسلامی جز دریافت شهود و آینه گی وجود و آوردن خبری از ملکوت و بهشت خداوند نیست و هنرمند متعهد اگر سالک نباشد چگونه خبری از اسرار حقیقت بر او منکشف خواهد شد؟ و چگونه آورده ای از غیب برای مردمان زمانه خود خواهد داشت؟ کما اینکه سید مرتضی فرمود :
هنر یاد بهشت است و نوحه انسان در فراق هنر «زبان غربت» بنیآدم است در فرقت دارالقرار، و از همین روی همه با آن انس دارند کمااینکه هنرمند رازدار خزاین غیب است و زبان او زبان تمثیل است. پس باید رمز و راز ظهور حقایق متعالی را در جهان بشناسد.
و انصاف اینکه در جای جای سخن او و آثار هنری اش بوی بهشت را می توان شنید!
علاوه بر این حجاب، مرتضی خود حجاب مرتضی شد! کلام او در باب ابزار و تکنیک و رسانه مناقشاتی برانگیخت که به زعم نگارنده ی این سیاهه، خالی از اشتباه نبود! او در این باب می گوید: محصولات (و تکنیک و تکنولوژی تمدن غرب) همگی، کم و بیش، صورت هایی مجسم از فرهنگ غرب هستند (ویدئو در برابر رستاخیز تاریخی انسان - فارابی 1371 شماره 17) همین کلام را بسط می دهد وبه ارائه نظریه ای در باب ولایت تکنیک در غرب می رسد و سپس با ورود این کلام در سینما می گوید: باید دانست که سـینما مـاهیتا با کفروشرک نزدیکی بیشتری دارد تا اسلام! ( تاملاتی در ماهیت سینما ) و سپس یکی از اساسی ترین راهکارهایش تکنیک گریزی و خرق ( و نه استفاده) تکنیک غرب توسط ابر مردان ایمانی می شود!:
«قالبهاي هنري غربي هر نوع پيام يا محتوايي را نميپذيرد و كسي كه ميخواهد در سينما و تلويزيون، عوالم غيبي و حال و هواي معنوي انسانها را به تصوير بكشد بايد بر تكنيك بسيار پيچيدة اين وسائل غلبه كند. سيّد مرتضي آويني، آئينة جادو، ج 1، ص 116
او غرب و تکنیک و دستگاهش را چنان پیچیده و مخوف و شیطانی و محصول فرهنگی غیر الهی توصیف میکرد که «ماهیتا» غیر الهی است! تو گویی برای«خرق» آن باید نبی ای مرسل یا عصمتی در نفس حاصل شود! همین باور در او باعث گردید که بسیاری از افراد بعد از او شهامت و شجاعت لازم را از ورود به عرصه تصویر از دست بدهند و نگارنده شاهد بسیاری از آوینی خوانان جوان بوده است که مبنایی برای حرکت در عرصه تصویر نیافته اند چراکه ترسیده اند که نکند از ولایت الله خارج شده و به ولایت تکنیک که همان پذیریش ولایت شیطان است وارد شوند!
این کلام شهید درست نیست! و این حجابی اکبری برای پیروان راه او شد و حقیقت این است که گرچه در خبر هست که شیطان اول بار کما اینکه به قابیل نحوه کشتن آموزاند، ساخت شمشیر را به ملحدی یاداد و پیامبران الهی در برابر شمشیر زره باف بودند اما همین شمشیر به مرتبی می رسد که مظهر عدالت و عدل و داد می گردد و ملائکه در وصفش و دارنده و برزانده اش می گویند لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار! اگر شمشیر را در ماهیت الحادی بدانیم تصور چنین مقامی الهی برایش باطل است!
و البته بایست تفکر نظری شهید را از تفکر هنری اش جدا کرد که خود شهید گرچه در بیان تفکر نظری اش چنین مطالبی در باب ماهیت تکنیک غرب از جمله سینما گفته است و تنها راه را در خرق آن ( نه استفاده از آن) بیان کرده اما در تفکر هنری اش حتی تکنیک را نیاز به خرق ندانسته و صرفا وجودش را به مومنی معتقد معطوف کرده است کما اینکه گفت: آنگاه كه موشك استینگر بر شانهی یك پاسدار مؤمن قرار گیرد، ابزار درست در خدمت آنچه كه باید، یعنی در خدمت اشاعهی توحید بر سراسر سیارهی زمین، به كار رفته است. و لیكن ما هرگز بر قدرت ابزار تكیه نخواهیم كرد؛ قدرت حقیقی در جایی دیگر است. (مستند سحر یا معجزه)
پس خود نیز در عمل معتقد به این کلام است که حتا تکنولوژی غرب با همه هیاهو و پیچیدگی اش از حکومت الله عزوجل خارج نیست پس نمی تواند ماهیت الحادی داشته باشد و آن حقیقتی دارد که با مومنین به اعلی وجود می رسد که حقیقت اختیار تمیز بین قضا و رضای الهی است و عمل مومن حمل حقائق به سمت رضای الهی است و عمل ملحد عکس آن! و این مسئله در سینمای امروز واضح است کما اینکه خود شهید وقتی در مقام منتقد آثار سینمایی قرار میگیرد صرفا به پردازش صدق و کذب و کتمان حقیقت و قرارِ رضای الهی در آثار می پردازد.
این دو یعنی منقاشات در باب ماهیت ابزار در کلام شهید و عدم باور نظامات و زمانه جامعه به طریقت و سلوک، بزرگترین حجاب و سد راه عدم تکرار آثار و یا قدم زدن در تکمیل راه اوست! مومنین در مواجه کلمات شهید و عقاید او یا عرصه را رها کرده اند ویا چشم بسته اند واز کنار آثار او گذشته اند راه خود را رفته اند! راهی که از نظر نگارنده گرچه از طریقت عرفانی و ملکوتی و فتوحات سید مرتضی به دور است اما در جهت بخشی ابزارات موجود غرب در جهت رضای الهی موفق بوده است.
کما اینکه قوت اصلی و بازدارندگی ما در زمینه دفاعی رسیدن به همان تکنولوژی و تکنیکی در غرب است که منجر به ساخت انواع پهپاد ها و موشک های نقطه زن فوق پیشرفته شد در فیلم سینما نیز به ندرت و در فیلم های مستند به صورت وسیعی استفاده از تکنیک های مختلف بیانی و تصویری و روایی نائل شده ایم اما کماکان در طریقت ملکوتی هنر حرفی نزده ایم و صحبت ها در این طریق بسیار است.
محمدحسین خوش بیان