ویرگول
ورودثبت نام
شبنم خوش‌ نیت
شبنم خوش‌ نیت
خواندن ۴ دقیقه·۵ ماه پیش

مولانِ درون و باشگاه محتوا

مولانِ درون، در لحظه‌های #باشگاه_محتوا هم کمک خوبی بود. اگه تصمیم به شروع یادگیری در این مسیر دارین یا شما هم سیلی‌های واقعیت زیادی رو تجربه کردین، پیشنهاد می‌کنم این تجربه رو هم در نظر داشته باشین.

شما هم مولان درون دارین؟

خانم باشین یا آقا، مولان درونِ شما اجازه نمیده تسلیم جبر و محیط بشین. کمک خوبیه که  تلاشتون رو با نیروی قلبتون ادامه بدین. اگه مثل من، در شهری زندگی میکنین که به لطف مسئولین، محروم مونده، شاید بهتر درک کنیدش. (البته به اندازه‌ی سیستان و بلوچستان عزیز، محروم نیست!)

کمی بعد از پایان ترم ارشدم، متوجه شدم که ثبت نام فصل ۱۳ باشگاه محتوا شروع شده.
من که از بچگی به دنیای کلمه‌ و داستان‌ها علاقه‌مند بودم و بارها کلمه‌هام پرنده‌ی صلحی می‌شد که بین ناراحتی‌ها پرواز می‌کرد؛ تصمیم گرفتم ثبت‌نام کنم و قدرت کلمه‌هام رو در این مسیرهم محک بزنم.

شاید اینترنت با برقراری عدالتش کمکم می‌کرد بدون توجه به محدودیت‌هام و طبق باورام رشد کنم و به کسب درآمد برسم. #خیال که چراغ امیدم رو روشن‌تر دید، وارد شد. تلخی‌ها رو از چشم دلم گذروند و گفت:

«شاید تونستی تو این راه، علاوه بر رشد خودت، به رشد و کسب درآمد خیلیا کمک کنی؟»

بعد از ثبت‌نام و گذروندن آزمون ورودی و مصاحبه، نتیجه‌‌ و امتیاز نهایی اعلام شد: نفر۳۰ام بین ۵۰ نفر شدم. اعتراف می‌کنم سیلی بدی از واقعیت خوردم. نمی‌دونم برای شما هم پیش اومده، این نوع سیلی خوردن رو تجربه کنین؟

مولان درونم که دید اوضاع قاراش‌میشه، با ققنوسش وارد عمل شدن و بهم گفتن:
«شبنم می‌خوای تلاش نکرده باشگاه محتوا رو رها کنی؟ یه دمبل زدن‌مون نشه؟»

خیال هم برای تاثیر بیشتر، #آهنگ انتخابی جدیدش رو پخش کرد. حدس می‌زنین چه آهنگی بود؟

تصمیم گرفتم این مسیر رو شروع کنم؛ و شبنم وارد #باشگاه_محتوا شد. احتمالا آچمزی اول این مسیر رو شنیده باشین. من هم، تجربه‌اش کردم و با گرفتن دو تا هویج رفتم مرحله‌ی بعدی.

کیفیت تدریس و مطالب اونقدر جذاب بودن که باعث می‌شد برای یادگیری بیشتر وقت بذارم.این جمله‌ی آقای آیدین داریان که گفتن: «خودتون رو با خودتون مقایسه کنید‌.»، کلید طلایی برای مسیرم شد.در ادامه‌ی مسیر، مربی‌های مهمانی داشتیم که یادگیری و آموزش موثر و کاربردی، دغدغه‌ی اصلی‌شون بود. حرفاشون شعاری نبود، از جنس تجربه و علم بود که برای پیشرفت و یادگیری ما، دریغ نداشتن.

تا یادم نرفته این رو هم اضافه کنم در تمام مسیر، کمک‌مربی‌های راهنمایی داشتیم که از شرکت‌کننده‌های موفق قبلی باشگاه محتوا و درد آشنای مشق عشقها بودن که پیچ و خم مسیر رو می‌دونستن. جا داره از عاطفه خانم، منتور خوب و دلسوزمون، تشکرکنم و بهشون خداقوت بگم.

هرهفته، با انجام تمرین‌هایی امتیاز می‌گرفتیم. در مسیر تلاش اگه کسی خودش رو قدر ذره‌ای ببازه، ممکنه دیگه نایی برای ادامه دادن براش باقی نمونه.برام مهم بود که همه با هم بالا بریم.از هم‌باشگاهی‌ها به‌قدری توانایی دیده بودم که اگه متوجه می‌شدم ناراحتن، توانمندی‌شون رو به یادشون می‌آوردم.

وقتی بعد از نتیجه‌‌ها دور آتیش #توییتر جمع می‌شدیم، انگاری سکانسی از فیلم مولان رو تجربه می‌کردم. یادم بود که بعد از یک نبرد اساسی، وقتی مولان و رفقاش، دور آتیش جمع بودن، نیروی همدلی و دوستی، چطور دلیل قوت‌شون شد.

و اما نتیجه‌ی تلاش‌های شبنم و مولانِ درونش:

بارها خود واقعیم رو به خودم ثابت کردم.

دوبار اول شدم، یک‌بار دوم ، و یک‌بار سوم.اون هم بین ۷۲ نفر(دانشجوهای بورسیه و شبانه و آزاد)

این نتیجه‌ها فقط معیاری برای سنجش میزان تلاش و یادگیریم قبل و بعد از #باشگاه_محتوا بودن.

بماند که برای ویراستاری باید بیشتر تلاش کنم. مشکل نرم‌افزاری مرحله‌ی پادکست هم نه تنها نتیجه‌ی زحماتم رو پودر کرد، که باعث شد امتیاز زیادی رو هم از دست بدم و بشم نفر دهم! اینجا به لبه‌ی پرتگاه رسیده بودم؛ اما خب، این هم چالشی بود که باید ازش عبور می‌کردم.

درسته خیلی از تجربه‌ها، تلخن؛ تاوان و هزینه‌های سنگینی برامون داشته باشن، جوری که بخوایم بار روی دوش‌مون رو زمین بذاریم و با سرعت نور فرار کنیم؛ اما اگر طاقت بیاریم و این تجربه‌ها رو برای بهتر شدن‌مون استفاده کنیم، #سرمایه‌ ی مسیرمون میشن. با وجود همه‌ی خطاها و اشتباهایی که داریم، از ما آدم‌های قوی‌تری می‌سازن. این رو با قلبم بهش رسیدم.

وقتی به مسیری که تا الان اومدم، نگاه می‌کنم، ازاینکه اجازه ندادم محدودیت‌ها باعث شکست و تسلیمم بشن، به خودم دست‌مریزاد می‌گم. در تمام این لحظه‌ها، چقدر وجود عزیزان و دوستانم که به موقع کنارم بودن، برام قوت قلب بود و ممنونم از همه‌شون.

می‌دونم زندگی در روزگار امروز آسون نیست؛ اما اگه شما هم مولانِ درون دارین، امیدوارم خوندن این تجربه، حتی به حد قطره‌ی #شبنمی دلتون رو گرم کنه.شاید نقطه دلگرمی باشه که از توانمندی‌ها و باورهای خوب‌تون دست نکشین و اجازه ندین خطاها و محدودیت‌ها، دست و پای خیال‌تون رو ببنده!


هلیا خانم و آقای داریان ، مامان و بابای مسئولیت‌پذیر باشگاه محتوا هستن که کلی ازشون یاد می‌گیرم. مسیر روشنی رو با تلاش‌های بی‌وقفه‌شون ساختن که می‌تونه یکی از مسیرهای رشد و موفقیت ما باشه. ان‌شاالله این مسیر همیشه روشن بمونه و موفق‌تر و سلامت باشن.

مولان‌های درون‌ زیادی هستن که براشون مهمه طبق باورهای خوب‌شون رشد کنن. خوب میشه این تجربه رو براشون بفرستین. شااید این تجربه، دلیل لبخندی باشه که یادشون میاره قوی‌تر باشن..


بسیارممنونم که با صبوری، با من و تجربه‌ام همراه شدین.



.

باشگاه محتواآیدین داریانهلیا قویمیتلاشسرمایه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید