Fereshte kh
Fereshte kh
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

استخوان خوک و دست های جذامی ، رستگاری در نومیدی


مصطفی مستور از محبوب ترین و شناخته شده ترین نویسندگان ایران معاصر و کتاب “ استخوان خوک و دست های جذامی ” از پرفروش ترین آثاراوست. این کتاب به عنوان برترین رمان جایزه‌ی ادبی اصفهان در سال ۱۳۸۲ انتخاب شد و از زمان انتشارش در سال ۱۳۸۳ تا به امروزبیش از ۲۵ بار تجدید چاپ گشته است که خود گواهی  بر محبوبیت بالای این اثر نزد مخاطبان خاص و عام ادبیات ایران است.

ماجرای کتاب به زندگی تعدادی خانواده می پردازد که در برج مسکونی خاوران سکونت دارند، خانواده هایی که از لحاظ سطح فرهنگی و طبقه‌ی اجتماعی در جایگاه متفاوتی قرار دارند و هر یک با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند. این افراد، علی رغم همسایگی هیچ آشنایی و شناختی از یکدیگر ندارند و تنها جایی که ممکن است با هم روبرو شوند حین رفت‌و‌آمد با آسانسور است. اگر این مجتمع مسکونی را نمادی از جامعه ببینیم، غریبگی و رد شدن ساکنین این مجتمع از کنار هم علی‌رغم مشکلاتشان در زندگی و نیازشان به حمایت عاطفی و کمک، نمایانگر تنهایی روزافزون انسان و جدا‌افتادگی بشر از همنوعانش در جامعه‌ی امروزی است.

دغدغه‌هایی که ساکنین هر یک از واحدهای این مجتمع با آن روبرو هستند از مهم‌ترین و معمول‌ترین معضلاتی است که در جامعه می بینیم. ساکنین طبقه‌ی ۱۷ دکتر مفید و همسرش افسانه هستند که سرطان خون پسر ده ساله‌شان الیاس روزگار سختی را برایشان رقم زده است. دانیال و مادر پیرش نیز در طبقه‌ی ۱۴ زندگی می کنند. دانیال دچار عارضه‌ی دفورمگی جمجمه و از لحاظ ظاهری و روحی کمی غیرطبیعی است، او شخصیتی کتابخوان و متفکر دارد که بحث‌ها و اندیشه‌های فلسفی ذهنش را مدام مشغول نگه داشته است. حامد عکاسی ساکن طبقه‌‌ی ۸ است که با وجود تعهد به نامزدش، مهناز خود را دربوته‌ی آزمایش سخت وفاداری و انتخاب می یابد.  محسن ساکن طبقه ۷ مجتمع است که در حال طی کردن مراحل جدایی از همسرش است و شاهد آسیب های طلاق روی زندگی خودش و دختر کوچکش درنا است. پارتی چند جوان در واحدی دیگر از طبقه‌ی ۷ مجتمع نیز به تجاوز و بارداری ناخواسته‌ی پریسا و عواقب وحشتناک پس از آن ختم می‌شود.. سوسن زن بدکاره‌ی ساکن طبقه‌ی ۵ است که ورود یک مشتری جدید به زندگیش او را به تفکری دوباره درباره‌ی خویشتن وا می‌دارد. نوذر از ساکنین طبقه‌ی‌۴ است که می تواند به خاطر پول به‌ راحتی دست به قتل بزند.

مستور با ظرافت ساکنان این مجتمع را در طبقات مختلف قرار داده است، هر چه کرامت انسانی و تعالی بشری در این افراد کمتر است، به گونه‌ای نمادین در طبقات پایین تر مجتمع نیز سکونت دارند و برخورد متفاوت هریک از آنان با مشکلاتی چون طلاق، بیماری، درد فرزند، فحشا، تبهکاری، تعهد، عشق، ثروت، شهوت و دغدغه‌ی وجودی، سبب تغییر رویکردهای معنوی معمولشان نسبت به زندگی می‌گردد. پایان متفاوت داستان برای خواننده، آغازی بر اندیشه  درباره‌ی وجود بشری و نیازهای معنوی او در زندگی است.

هرچند هر یک از شخصیت‌ها داستانی جدا ومستقل از هم دارند اما دانیال شخصیت اصلی است چرا که پیام نویسنده از زبان او به مخاطب انتقال می یابد. دانیال گاه لب پنجره می‌نشیند و با حالی نه چندان خوش برای مردم خیابان از دغدغه‌های ذهنیش، باورهای فلسفیش ، پستی ذات بشری و پوچی زندگی فریاد می‌کند. گاه شعری از جبران خلیل جبران زمزمه می‌کند:

” زندگی را در دره‌ای گذراندیم که سایه‌های اندوه از دل آن می‌گذرد

و نومیدی را چون فوجی از لاشخوران و جغدان بر فراز آن یافتیم “

و گاه عابرین در حال گذر از خیابان را این‌گونه سرزنش می کند :

“عاشق می‌شید و بعد عروسی می‌کنید و بعد بچه‌دار می‌شید و بعد حالتون از هم به هم می‌خوره و طلاق می‌گیرید. گاهی هم طلاق‌نگرفته باز می‌رید عاشق یکی دیگه می‌شید. لعنت به همه‌تون که حتی مثل مرغابی‌ها هم نمی‌تونید فقط با یکی باشید. “

نام این کتاب برگرفته از جمله ای از امام علی (ع) می باشد که چنین می‌گوید:

به خدا سوگند که دنیای شما در نزد من پست تر و حقیرتر است از استخوان خوکی در دستِ جذامی.

مستور جز ده نویسنده‌ی برتر بعد از انقلاب در ایران است. او پس از انتشار مجموعه داستان “عشق روی پیاده‌رو” در سال ۱۳۷۷ و رمان “روی ماه خداوند را ببوس” در سال ۱۳۷۹ نظرمثبت مخاطبان خاص و عام بسیاری را به خود جلب نمود. بسیاری از آثار ادبی به دین و معنویت می پردازند و مستور نیز همواره در همه‌ی آثارش به مسائل دینی و معنوی پرداخته است اما تسلط او به ادبیات داستانی، اشرافش به فلسفه‌ی دین و شناخت کامل او از مخاطب، آثار او را متفاوت و محبوب ساخته‌است. مستور شناخت خوبی نیز از سینما دارد که در پرداخت و روایت او مشهود و در جذب خواننده موثر است. پایان همه‌ی کارهای مصطفی مستور بدون استثنا مخاطب را ناخودآگاه به تفکر درباره‌ی خدا، شناخت خود، درک اندوه و مصیبت در زندگی، مرگ و هدف زندگی وا می‌دارد.


کلیه حقوق مادی و معنوی این متن متعلق به نوار است.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید