تا به حال شهری را متصور شدهاید که گرفتار بیماری واگیردار مهلکی باشد و به همین سبب مجبور به قطع ارتباطش با فضای خارج بشود؟ فکر میکنید عکس العمل ساکنین شهر نسبت به هم چه خواهد بود؟ رنج اسارت و هراس دائمی و مرگ اطرافیان را چگونه تاب خواهند آورد؟
میتوانید با قدرت خیال، خود را ساکن چنین شهری تصور کنید و واکنش خود را بسنجید؟ فکر می کنید این گرفتاری تا چه حد شما و سایر ساکنان شهر را تغییر خواهد داد؟ شهر قبل از بیماری، با شهر بعد از بیماری یکی خواهد بود؟
در این مقاله با من همراه شوید تا شما را با یکی از پراهمیتترین و بهترین آثار منثور ادبیات فرانسه، یعنی کتاب طاعون آشنا کنم.
کامو در کتاب طاعون نه تنها جامعهای طاعونزده را با ریزبینی و دقت توصیف میکند بلکه خواننده را به سفری در درون بسیاری از شخصیتهای داستان دعوت میکند.
کامو در هیچ یک از آثار خود به دنبال تعریف یا تفسیر پوچی نبودهاست. او کاملا پوچی این جهان را پذیرفته بود و همواره در پی راهی برای زیستن در این جهان پوچ بود.
او این اندیشه را که بیشباهت به عقاید نیچه و شوپنهاور نیست، در کتاب طاعون به روشنی بیان میکند.
درواقع کتاب طاعون انسان امروزی را با مشکلات وجدان بشری و مفهوم پیچیده مرگ آشنا میکند.
اولین صفحات کتاب ما را به شهر معمولی، گرم و ساحلی ” آران” میبرد که طبق توصیفات، بارزترین خصیصهی ساکنینش “اسیر عادات” خود بودن در همهی امور، کار و تجارت، تفریح و حتی عشق است.
چندی بعد توجه خواننده به رویت موشی مرده با دهانی خونین جلب میشود که بعدها به دهها و صدها میرسد و همگی با غفلت و بیتوجهی و حدس و گمانهای بیمنطق مردم و مسئولین به دست فراموشی سپرده می شود تا رویت اولین مرگ بیماری مشکوک به طاعون و بعدتر موارد بسیار مشابه که به اعلام زنگ خطر و بسته شدن دروازه های شهر منجر میشود.
قطع تجارت، رفت و آمد و ارتباط با وابستگان خارج از دروازه ها، هراس ناشی از مرگ بر اثر طاعون را دو چندان می کند و حس تنها وانهاده شدن را در میان افراد تقویت میکند.
اینجاست که بیتفاوتی مردم نسبت به مرگ موش ها، غفلت جهانیان را نسبت به مرگ مردم آران یادآور میشود.
بعد از قرنطینه چیزی که توجه را به خود جلب می کند، تغییر واکنش ساکنین است؛ مردمی که در روزهای ابتدایی به هر دری می زدند تا خود را استثنا شمرده و از این وضعیت خلاصی یابند و در روزهای پایانی با ناامیدی به وضعیت خود خو گرفتهاند و باز هم اسیر عادات گشتهاند.
«دکتر ریو» یکی از شخصیتهای اصلی کتاب طاعون است که با تلاش شبانهروزیاش برای کمک به مبتلایان، فارغ از هراس ابتلا و مرگ خود، حس قهرمان بودن را به ذهن خواننده میآورد، اما او خود از این نقش گریزان است.
اما منظور دکتر ریو کدام حرفه است؟ حرفه ی پزشکی؟ حرفه ی شهروند آران بودن؟ و یا حرفه ی انسان بودن؟
دکتر ریو الگوی بسیاری برای امدادرسانی به مبتلایان می گردد. او که همسرش را برای مداوا به خارج از شهر فرستاده بود و حالا کیلومترها دور از همسر بیمارش مشغول رسیدگی به امور داخلی آران طاعون زده است الهام بخش رامبر میشود.
«رامبر» روزنامه نگاریست که حین ماموریتش گرفتار قرنطینه شده و در نتیجه ارتباط خود را با تنها عشق زندگیش از دست دادهاست.
در ابتدای داستان او خود را اهل آران نمیداند پس فرار از شرایط قرنطینه و رسیدن به شادی و عشق را صرفنظر از رنج و مصیبت سایرین، حق مسلم خود میداند.
اما با توجه به تشابه وضعیت خود و دکتر، به تغییر، رشد و دگرگونی شخصیتی میرسد و با وجود مهیا شدن موقعیت فرار، میماند تا شرافت و انسانیتش را نزد خود به اثبات برساند.
هرچند تردید هردو ، هم “دکتر” و هم “رامبر” پابرجاست که کدام یک سنگین تر است؛ وظیفه آدمی نسبت به بشریت یا وظیفه او نسبت به عشق؟
تردید، عدم اطمینان و نسبی بودن، مسئله ای است که گریبان تک تک شخصیتهای کامو را می گیرد.
«پدر روحانی» شخصیتی معتقد به وجود خدا (در مقابل دکتر ریوی بی اعتقاد) که ابتدا طاعون را ثمرهی گناهان مردم شهر و راهحلش را توبه میداند، بعد از نظارهی مرگ کودکی معصوم، باور و عقیدهاش سست میشود و حتی حالت “مرگ مشکوک” وی نیز استعارهای از اسیر تردید بودن تا آخرین لحظه حیاتش است.
به زعم من پدر روحانی نیز با طاعون به پیشرفتی معنوی میرسد.
«گران» از دیگر شخصیتهای داستان، همراه دکتر ریو در امداد رسانی است.
او آرزوی نوشتن کتابی را در سر دارد که مدتهاست بر اثر افراط در ایدهآل گرایی، از جملهی ابتدایی کتابش بیشتر نرفته و تمام مدت مشغول ویرایش، جابجایی و جایگزینی لغات است و به زعم خود میخواهد نظر مثبت ناشران و خوانندگان را به اثرش جلب کند.
تردید همیشگی او در استفاده از کلمات، از گران شخصیت مبالغه شدهای از همهی انسانها ساختهاست.
او نیز با طاعون، سیر صعودی شخصیتی را طی میکند. در کمکرسانی پیش قدم میشود و نهایتا نامهای برای همسرش مینویسد که او را ترک گفته و خود را از اسارت اولین جملهی کتاب رها میسازد.
شکی نیست که کتاب طاعون اثری سمبلیک است و اشخاص و واژه ها غالبا استعاری هستند. طاعون شاید هر رنجی است که بشر امروزی را اسیر خود میکند.
گاه ما با این رنجها به تعالی می رسیم و گاه تغییری را به سوی قهقهرا در پیش می گیریم. از این شاهکار پرمعنای کامو به سادگی نمیتوان گذشت که نه یک بار بلکه چندبار باید آن را خواند و در تک تک جملات ارزشمندش تعمق کرد.