حسین خضوعی
حسین خضوعی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

حرف اضافه

حروف اضافه علیرغم اسم‌شان اضافه نیستند و نقش تعیین کننده‌ای در معنای جمله دارند.

یک حرف اضافه نه تنها گاهی مضمون جمله‌ای را به کلی دگرگون می‌کند، بلکه حتی گاهی می‌تواند مرز بین مرگ و زندگی را نیز پس و پیش کند.

مرگ و زندگی دو راز همزاد هستند مثل تاریکی و نور.

نمی‌شود یکی از ایشان را بدون دیگری به درستی شناخت.

حتی نمی‌شود بدون اندیشیدن به یکی از آنها به آن دیگری اندیشید.

کسانی که به مرگ به صورت جدی فکر نکرده‌اند برخلاف تصور خودشان به زندگی هم متقابلا  به صورت جدی نیندیشیده‌اند. در واقع انسان زمانی زندگی را جدی خواهد گرفت که پیش از آن مرگ را جدی گرفته باشد.

مردم نسبت به مرگ و زندگی دو رویکرد کلی دارند:

  • گروهی زندگی را «تا» مرگ می‌دانند.
  • گروهی زندگی را «از» مرگ[به بعد] می‌دانند.

از نقطه نظر گروه اول زندگی انسان «تا» مرگ است. او به دنیا می‌آید، چند صباحی زندگی می‌کند و با مرگ زندگی‌اش تمام می‌شود.

از منظر گروه دوم زندگیِ حقیقی انسان تازه «از» مرگ[به بعد] شروع  می‌شود و زندگی قبل از مرگ مقدمه‌ای است برای این‌که او خودش را برای آن زندگی جاودانه مجهز کند.

انتخاب و  در پیش گرفتن هرکدام از این دو رویکرد بر شیوه‌ی زیستن و سبک زندگی‌ انسان تاثیر فراوان دارد، بسیاری از ما علیرغم اینکه به زبان و شعار زندگی حقیقی را  «از» مرگ[به بعد] می‌دانیم ولی عملا مناسبات و اولویت‌های زندگی‌مان شبیه کسانی است که زندگی را «تا» مرگ می‌دانند.

تردید و تردد بین این دو رویکرد یک بام و دوهواست و نتیجه‌ای جز هدررفت انرژی و احساس بیهودگی و در نهایت حسرت و زیان درپی ندارد. لذا زودتر کلاهمان را قاضی کنیم و تصمیم بگیریم که مرز بین زندگی و مرگ‌مان را با کدام حرف اضافه می‌خواهیم تعیین کنیم: «تا» یا «از»


راز زندگی
بر سر آنم که گر زدست برآید دست به کاری زنم که غصه سراید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید