اسم من نقطه است
من عضوی کوچک از یک جامعهی پرجمعیت هستم
و در محلی منحصر بفرد روی قطعهی شمال غربی محیط یک دایره زندگی میکنم.
من به همراه بیشمار نقطهی دیگر با کمک هم به فاصلهای مشخص از مرکز محیط زیستمان را ساختهایم.
هرکدام از ما اگرچه به تنهایی چیزی در مرز هیچایم ولی با این وجود اگر نباشیم محیط زیستمان از هم میپاشد.
همهی ما با خط ویژه و بالقوهای به مرکز دایره وصلیم
اگر روی آن خط بهسوی مرکز حرکت کنیم فاصلهی بینمان کم و کمتر میشود و ما به هم نزدیک و نزدیکتر
آنقدر نزدیک که همه با هم یکی و در مرکز محو میشویم.
و آن وقت هیچ کدام از ما دیگر نقطه نیستیم
بلکه هرکداممان یک شعاع شدهایم.