حسین خضوعی
حسین خضوعی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

دُرُشتی

هر وقت احساس کردی که شکر خدا برای خودت کسی شده‌ای

بد نیست کمی بالاتر از سطح شهر -این هزارتوی رنگارنگ- بایستی

و از پنجره‌ی یک هواپیما یا لنز یک کوادکوپتر

خیلِ آدم‌ها را تماشا کنی که با همه‌ی القاب و عناوین‌، ادعاها و افتخارات‌، ثروت‌ها و شهرت‌ها، همچون لشکری از مورچگان در جستجوی دانه‌ای خُرد، از این سو به آن سو می‌روند.

و بعد سعی کن...

از دور ....

از لابلای آن همه ...

خودت را با ذره بین پیدا کنی و از او بپرسی:

«مگر «خُردی» فراموش کردی که «دُرُشتی» می‌کنی؟؟»


هلی شاتتماشامنظرهغرورمستی
بر سر آنم که گر زدست برآید دست به کاری زنم که غصه سراید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید