ویرگول
ورودثبت نام
حسین خضوعی
حسین خضوعی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

عجله

این روزها...

کسی حوصله‌ی کاشتن «بذر» ندارد،

کشاورز سرِ کِشته‌ی خویش می‌ایستد و فقط چند ساعت به او مهلت می‌دهد تا ریشه کند،جوانه بزند، ببالد، بشکفد و هفتصد دانه بدهد.

این روزها کسی حوصله‌ی کاشتن بذر ندارد چون؛

فردا شاید خورشید نتابد، زمین غذا ندهد و آب رفع تشنگی نکند.

فردا شاید ترامپ خوابی دیگر ببیند، تقی طرحی دیگر دراندازد و نقی حرفی دیگر بزند.

این روزها کسی حوصله‌ی کاشتن بذر ندارد چون ؛

فردا .... خیلی «دور» است

فردا .... خیلی «دیر» است... خیلی


عجلهشتابکاشتبی ثباتیحوصله
بر سر آنم که گر زدست برآید دست به کاری زنم که غصه سراید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید