ویرگول
ورودثبت نام
حسین خضوعی
حسین خضوعی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

هم نفس

تو احساس نمی­کنی «ما» جایی همدیگر را دیده ­ایم؟!

آها یادم افتاد .....

تو همانی نیستی که در روز «أَلَست»

هم ­آغوش­ هم ایستاده بودیم و با هم در جواب پروردگارمان «بَلی» گفتیم؟؟

چقدر عوض شده­ای «هم­نفسِ» قدیمی من؟

کاش آن همه لی­لی به لالایِ «تفاوت­های ناچیزِ»مان نگذاریم

تا با این همه «شباهت»

احساس غریبگی نکنیم !!!


الست بربکمقالوا بلیسنخیتخویشاوندیغریبگی
بر سر آنم که گر زدست برآید دست به کاری زنم که غصه سراید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید