ویرگول
ورودثبت نام
سایه
سایه
سایه
سایه
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

معمولی

عجیب ترین قسمت زندگی آدمهایی همچون من اینه که از بیرون کسی نمیدونه در چه تنگنایی بودیم و در چه تنگنایی زندگی میکنیم.

شروعِ مسائل جنسی در زندگیه من خیلی زود شروع شد ، یعنی وقتی که شاید شش یا هفت سالم بود.

شاید این کنجکاوی سیراب نشده از همان زمان همچون دیوی در من ریشه دواند ، آن هم برای منی که با وجود آن تصاویر در درونم ولی تا سالهای بعد هم تصوری از جنس مخالف نداشتم.

سوم ابتدایی که بودم در مدرسه ما بچه ها و پسرها به طرز فراگیری درگیرِ مسائل جنسی بودند.

یک تفکرِ عجیبی هم میان آن نسل بود که تصور میکرد رابطه جنسی میتواند بین همه آدمها اتفاق بیفتد! و همین باعث شکل گیری تفکرات انحرافی عمیقی در آن نسل شده بود.

یکی از همکلاسی ها خیلی زیاد از مسائل جنسی میدانست و همه هم اشتباه بودند!!! و یک چالش عجیبی در میان من و دو همکلاسی دیگرم ایجاد کرد.

چالش این بود که اگر کسی بتواند پنج بار خود را به پشت دیگری بچسباند بازنده باید تسلیم میشد واجازه میداد که برنده خود را حسابی به او بچسباند از روی لباس!

این چالش با مقاومت و جلوگیری با دست در پشت تقریبا یک هفته طول کشید و برنده این بازی من شدم!

اما جریان مجازات جوری پیش رفت که مرا بارها بعد از آندر این تله انداخت ، قرار شد یک پنج شنبه به پشت مدرسه برویم و این مجازات اجرا بشود(دستهایم میلرزد که دارم مینویسم) چند نفر دیگر هم آمده بودند و آن پسرک همکلاسی منحرف گفت نه ما همه برنده شدیم و مساوی هستیم و باید همه اینکار را با هم انجام بدهیم ، ومن احمق شدم و قبول کردم و اجازه دادم خودش را به پشت من بچسباند و حتی خود را با بردن دستهایم به بالا تسلیم او کردم.

هر چند زمان کوتاه بود و اطرافیان همه میخندیدند ولی وقتی از من جدا شد ، و من گفتم الان نوبت توست ، گفت برو بابا تموم شد...

آن روز گذشت و من نابود شدم ، و از انروز به بعد در مدرسه شایعه شد که من مورد تعرض همکلاسی ام قرار گرفتم آن هم با رضایت خودم و از زیر لباس!

بعد از آن چند تا از لاتهای کلاس هم با اجبار میخواستند مرا به اینکار وا دارند که من به کلی با همه قطع رابطه کردم و طعنه هایشان را هر روز تحمل میکردم.

نمیگویم خودم مقصر نبوده ام ، اما اثر این اشتباه تا امروز در من مانده است ،امروز حتی احساس میکنم یک حسهای زنانه ای در من ایجاد شده است ، و از مورد تعرض قرار گرفتن خوشم میاید ، و حتی تحریک از پشت برایم خوشایند شده ، گویی آن دیوِ تحقیر سالیان دارد برای جبران خود را با لذتی اجباری ، جبران میکند.

و البته تنهایی هر روز مرا میفشارد...

قطع رابطهتعرض
۲
۰
سایه
سایه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید