(این نوشته پیشتر به شکل رشته توییت نوشته شده بوده و سپس در ویرگول رونوشت شده)
از نزدیک ۱۰۰۰ سال پیش یادداشتی به جا مونده از «ابوالفضل شاگرد بونصر مشکان»، احتمالا همون بیهقی، برای برگردان فارسی و عربی برخی عبارتها. در اون زمان، فارسینویسی داشت از نو شکوفا میشد در حضور پررنگ عربی - مثلا یک وزیر سلطان محمود فارسی رو زبان رسمی میکرد و بعدی باز عربی رو.
چند نمونهی خوشگل از برگردانها رو اینجا مینویسم. اصلش در کتاب «پارسی نغز» از علیاصغر حکمت (نخستین رییس انشگاه تهران) در ۱۳۳۰ و سپس در «چند سخن که دبیران در قلم آرند» به تصحیح صادق کیا در ۱۳۵۵ چاپ شده.
البته خود کتاب تاریخ بیهقی هم سراسر عبارت چشمنواز فارسیه مثل «گُرگآشتی» (توافق الکی) و «خاکی و نمکی بیختن» (سَمبَل کردن) و ... اگر علاقه داشتید بخونید.
برگردانها در یادداشت گفته شده، به این شکله: بدان که به جای «ترسانیدن» «تهدید» نویسند و به جای «شوریدگی» «اضطراب». یعنی نگارنده، واژهسازیِ فارسی نکرده بلکه مثلا «بستاخی / خویشتن کشیدن» (انبساط / انقباض) اتفاقا واژگان متعارف فارسیسخنانِ روز بودن و نگارنده میگه ما در نامههای رسمی دربار چه عبارت عربی به جاش مینویسیم.
استقرار: آرامیدن
انتقام: کینهکِشی
انواع: گونها
اوباش: مردمان نابکار
اضطراب: شوریدگی
افتخار: نازیدن
اکتفا: بسندگی
بقا: پایندگی
تبرک: به خجستگی گرفتن
تشویش: آشوب
تعجیل: شتاب کردن
تعدی: از اندازه درگذشتن
تفحص: بازجست کردن
تقویت: نیرومند کردن
تواضع: فروتنی
توبیخ: نکوهیدن
تعریف: شناسا کردن
تلقّی: پذیره شده
حسود: بدسگال
رضا[یت/موافقت]: همداستانی
سفاهت [/حماقت]: بیخردی کردن
سیرت: خو
شماتت: دشمنکامی
عشرت: شادکامی
عصیان: گردن کشیدن
عفاف: پارسایی
عنایت: اندیشه کردن
اهتمام: اندیشه کشیدن
غرض: مراد
مشتاق: آرزومند
نظایر: مانندهگان
نفیس: گرانمایه