Kiana
Kiana
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

زندگی با پارادوکس‌ها

به زندگی‌ای نگاه می کنم که نامش زندگی بود و تمامش مردگی . به بردگی‌ای فکر می کنم که با نام آزادی آن را به ما فروختند .



بی گمان زندگی هنر درک پارادوکس‌ها و پارادوکس گونه زندگی کردن است. هنر درک فاصله‌ی چند‌فرسخی بین واقعیت و خیال است . زندگی تمامش واقع بینانه نگاه کردن به بنای شادی است که روی زمین آغشته به غم پابرجاست.



به شادی‌هایم که نگاه میکنم ، می بینم که از غم هایم سوزناک‌تر بودند .شادی هایی که به غمی لایزال گره خورده بودند .شادی هایی که سرخوردگی امروز مرا زنده کردند . و من تمام عمر، در حال انکار غمی که در آغوشم گرفته ‌.



من تمام عمر با عینکی که شیشه‌هایش را خوش‌بینی مفرط پوشانده ،به جنگلی نگاه می کردم که حتی سوختن درخت‌هایش ، از جنگل بودنش چیزی کم نکرده بود . من پیوسته در حال درک جنگلی بودم که تنه‌ی درختانش بی آنکه به ریشه‌ای ختم شوند ،در مه‌ای غلیظ غوطه‌ور شده بودند.



و من به دستانی نگاه می کنم که بی محابا به ابهام و ایهام زندگی حمله‌ور شده ، بی آنکه بداند زندگی با همین ابهام هاست که نامش زندگی‌ست....🎭🎻

زندگیپارادوکس
از عَزای شیشه می‌تَرسَد دِلَم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید