
آتیها
موجوداتی شبیه به انسانها اما بسیار زیباتر و تکامل یافتهتر هستند. قدی بلند با صدایی بم و رسا دارند. صورتهایشان شبیه به فرشتهها است. آتیها از بدو تولد موهایی بلند و پرپشت و به رنگ یخی دارند به همین دلیل معروف به الهه زیباییها شدهاند. آتیها چشمهایی زاغ و درشت دارند و سطح دید آنها بین ۶۰ تا ۸۰ درصد متغیر است. برخی از آنها که تداخلی در سلولهای بنیادی آنها بوجود میآید با موهایی نارنجی و کوتاه متولد میشوند که عموما توسط آتیهای دیگر ترد میشوند.
انگشتانی کشیده و استخوانی دارند. پوست بدنشان بسیار سفید است به طوری که رگهای نارنجی و قرمز داخل بدنشان کم و بیش دیده میشود. با قرار گرفتن در معرض نور خورشید پوست آنها دچار زخمهایی عمیق و در نهایت مرگشان میشود. با غروب کردن خورشید آنها تازه شروع به انجام کارهایشان میکنند.
پوستشان دارای بافتی از جنس خاک است تا در برابر باد و بلاهای طبیعی بتواند مقاومت کنند.
آنها از نظر جسمانی بسیار ضعیف و شکننده هستند و نمیتوانند کارهایی که زور بازو میخواهد را انجام دهند. اما از لحاظ مغزی، هوشی و شهودی بسیار قوی و پرقدرت هستند.
موجوداتی آرام و صبور و نسبت به همنوع خودشان بسیار مهربان و خوش اخلاق هستند.
زیست شناسی
آتیها بدنشان به نور خورشید حساس است و باید همیشه به دور از قرار گرفتن در معرض خورشید باشند.
سیستم داخلی بدن آنها به گونهای است که قلب آنها در هر دقیقه فقط یک بار میتپد و خون بسیار زیادی را به کل بدن پمپاژ میکند. ضربان زیاد قلب برای آنها بشدت مضر است و باعث کم شدن سطح هوشیاریشان میشود.
معدهشان بسیار ساده است و پیچیدگی خاصی ندارد و مانند معده یک گنجشک میتواند به سادگی فرایند هضم غذا را انجام دهد.
آنها از طریق خوردن بعضی گیاههای خاص و نوشیدن آب به حیات خود ادامه میدهند. بینایی آتیها بین ۶۰ تا ۸۰ درصد است و دید کمی دارند و فقط تعداد محدودی از رنگها را میتوانند مشاهده کنند.
عضو حیاتی و مهم در بدن این موجودات قلب، مغز و غدهای به نام تیموس است.
غده تیموس اسفنجی شکل و زرد رنگ است که در برخی از آتیها به دلیل داشتن شهود بسیار بالا، غده تیموس آنها دارای هالهای از نور میشود و میدرخشد و به دلیل سفیدی پوستشان قابل رویت است.
آتیهای دیگر برای این نوع از افرادشان که درخششی در محل غده تیموس دارند احترام زیادی قائل هستند.
سبک زندگی آنها به صورت قبیلهای است. هرکدام از آتیها در قبیله بر اساس تواناییهایشان دارای یک نام و لقب هستند. قبایل زیادی در بین آنها وجود دارد و هر قبیله آخر اسمشان پسوند مختص به خودش را دارد.
آنها عموما بین ۶۰ تا ۸۰ سال عمر میکنند و تمام طول عمر خودشان را به کمک، بزرگ قبیله خود صرف یادگیری و استفاده از قابلیتهای ذهنیشان میکنند.
آنها با شهود بسیار قویای که دارند میتوانند مواردی را حس کنند که در دنیای واقعیشان به راحتی قابل مشاهده و تشخیص نیست. به همین واسطه در مواقع زیادی از بسیاری از بلاها در امان میمانند.
عنصر خاک برای آتیها بسیار عنصر حیاتی و مقدسی است. به هیچ عنوان بر روی خاک با کفش یا جوراب پا نمیگذارند و در بیشتر اوقات پا برهنه بیرون از خانههایشان راه میروند.
تولید مثلشان همانند تولید مثل انسانها جنسی است که معمولا یک نر، مادهای از همان گونه را بارور میکند که ویژگیهای ژنتیکی آنها از دو ارگانیسم والدین، گرفته شده است.
تاریخ تمدن، اساطیر، فرهنگ، مراسم رایج
قدمت آتیها برمیگردد به هزاران سال پیش. زندگی قبیلهای آنها برمیگردد به همان سالهای نخستین زندگیشان.پس از بوجود آمدن دو آتی نخستین و جست و خیز کردن درباره تولید مثل، بالاخره توانستند براساس غریزه نر و ماده به مرور زمان تولید مثل کنند. پس از مدتی تعداد آنها به بیش از صد نفر رسید.
بزرگ قبیله که درخششی در سمت محل غده تیموس خود داشت تصمیم گرفت برای ادامه حیات و زندگیآی آسودهتر برای نسلهای بعدی، سبک زندگی قبیلهای را برپا کند. در طی مرور و گذشت زمان تولدهای بیشتری شکل گرفت و تعداد آتیها بیشتر شد و همین امر باعث بوجود آمدن قبایل جدید و بیشتری شد.
به دلیل حساسیت آنها به نور خورشید، زمان کمی را برای کار بیرون از خانه داشتند. به همین خاطر آتیها بعداز غروب خورشید، با افراد قبیله خود تا زمان طلوع خورشید در بیرون از خانه مشغول کار و جستجو غذا برای حیات خود بودند.
افسانههایی وجود دارد که میگوید: اولین بزرگ قبیله نخستین آتیها، به دلیل حساسیت خودش به نور خورشید همه را به این سوی فراخواند که برای موجودات آتی، نور خورشید ضرر دارد و باعث مرگ آنها میشود. اما از آن زمان تاکنون هیچ یک از آتیّها جرعت به انجام خلاف این قانون نانوشته را نداشته است. و برخی از آنها هم حتی این افسانه را باور نمیکنند.
فرهنگ آنها فرهنگی جمعی است به زبان سادهتر آنها دورهم جمع شدن، خانواده و قبیله خود را بسیار ارزشمند میدانند و هر زمان خالیای پیدا کنند ترجیح میدهند در کنار یکدیگر به صحبتهایشان بپردازند. آتیها از زمان قدیم تاکنون براساس شهود و حسشان در زندگی عمل میکردند و از انجام هرکاری که غده تیموس خود را قلقلک دهد دریغ نمیکنند.
در فرهنگشان چیزی جز راتباط با درون خود وجود ندارد. آنها حتی برای تغییر در دنیای بیرون و حتی آدمهای اطرافشان اول به درون خود سفر میکنند و سعی میکنند با تغییر در درونشان دنیای بیرون هم دچار تغییراتی شود.
و میتوان گفت یکی از دلایل شاداب بودن آنها شهودی زندگی کردن آنها است.
یکی از مراسمات رایج در بین آتیها بدین ترتیب است که آخر هرماه هر قبیله با بزرگ قبیله خود در مکانی شبیه به کلیسا اما تزئین شده با خاکهای رنگی و مقدس، از کوچک تا بزرگ دور یکدیگر جمع میشوند و حلقه عرفانیای رو تشکیل میدهند. چهارزانو مینشینند و دستهای بلورینشان را بر روی پاهایشان میگذارند و همان چیزی را متصور میشوند که در آینده برای زندگیشان میخواهند.
رسمهایی بسیاری در فرهنگ آتیها وجود دارد اما پس از گذشت زمان و طی مرور و بزرگ شدن نسل جدید، کم کم رسم و رسوماتشان نادیده گرفته میشود.
اعتقادات مذهبی
نام آتیها برگرفته شده از کلمه آتئیست است. همانطور که میدانیم آتئیست به معنای خداناباوریست.
آتیها آتئیست هستند و از آنها به عنوان خداناباورها یاد میشود و کسی یا چیزی را در دنیای اطراف پرستش نمیکنند. آنها دستی بر دعا برنمیدارند و سجدهی شکر برایشان معنایی ندارد. اعتقاد آنها بر این است که خدا چیزی جز درون خودشان نیست. آنها معتقد هستند خدایی که وجود دارد دقیقا درون خود آنهاست و ارزش ارتباط دارد. و به نوعی میتوان گفت همان را مورد پرستش قرار میدهند.
اما نوع پرستش آنها بسیار متفاوتتر است. آنها هر زمان با درون خود ارتباط میگیرند گویی درحال پرستش خدای خود هستند. آنها کلیساهایی در شهرشان دارند که با ورود به آنها آرامشی مجزا از بقیه مکانهای دیگر میگیرند و راحتتر میتوانند به درون خود سفر کنند.
در بین آتیها هرکسی خدای خود را به تنهایی دارد و زمان زیادی را صرف ارتباط با خدا یا همان خودشان میکنند. آنها اعتقادشان بر این نیست که خدا در آسمانها باشد یا آنهارا به وسیله چوبی جادویی خلق کرده باشد بلکه معتقدند که خدا را جایی جز درونشان پیدا نخواهند کرد و هیچ چیزی در دنیای بیرون وجود ندارد و همه چیز درونشان است.
آتیهای عالم در این زمینه غده تیموسشان دارای درخشش و نوری متمایز از بقیه آتیها است.
یکی دیگر از اعتقادهای آنها این است که برای ورود به درون خود باید در ابتدا با طبیعت اخت بگیرند.
دستهایشان را بر روی خاک که اصلیترین و حیاتیترین عنصر آتیها است میگذارند و ذکرهایی تاکیدی بر زبان میاورند تا بتوانند راحتتر و شفافتر با خودشان ارتباط برقرار کنند. و سپس خاک چسبیده به دستهایشان را بر روی پیشانیشان ماساژ میدهند تا چشم سوم آنها آرامشی بگیرد و دید آن واضحتر شود.
به گونهای میتوان گفت خاک را هم مورد پرستش قرار میدهند اما آتیها بر این باور هستند که هیچ چیز جز درونشان را مورد ستایش و پرستیدن قرار نمیدهند.
آغاز جهانشان
حدود هزاران سال پیش پس از نابودی انسانها از روی زمین هیچ موجود زنده دیگری وجود نداشت و گیاهها و آب و خاک زمین را احاطه کرده بودند. هرچه میگذشت ترکیب عناصر طبیعی زمین با یکدیگر، موجودات جدید و عجیب و تکامل یافتهای را بوجود میاورد. به مرور زمان ترکیب بیش از اندازه خاک و آب موجوداتی بسیار ساده همانند کرم را پدید آوردند. با گذشت زمان کرمها تکامل یافت و تبدیل به انسانهایی شدند که مانند انسانهای نابود شده نبودند. گویی بسیار تکامل یافتهتر و پیشرفتهتر بودند.
اولین موجود پدید آمده توسط عنصر خاک و آب آتیها هستند. که به طوری میتوان گفت همان انسانهای تکامل یافته هستند.
اولین آتیهای پدید آمده نر و ماده بودند. با استفاده از غریزه نر و مادگیشان راه تولید مثل را پیدا کردند و جمعیت آتیها شروع به افزایش کرد.
حال که سالیان سال از زمان پیدایش آتیّها میگذرد، نظریههای زیادی در باب پیدایش آتیها وجود دارد.
بعضی بر این باورند که انسانهایی هستند که آزمایشاتی بر روی آنها انجام شده است و بعضی بر این باورند که همان انسانهای مرده هستند که زنده شدهاند. و بعضی هم معتقدند همان تکامل یافته انسانها، پس از نابودیشان هستند.
و در نهایت تاکنون هیچ محققی نتوانسته است نظریهای قطعی درمورد پیدایش آتیها ارائه دهد.