مردم غرب اروپا میومدن اورشلیم برای زیارت و مست رفاه شرق میشدن, اما تنها ویژگی مشترکشون دینشون بود(البته تقریبا تمام مردم بیزانس ارتدوکس بودند ولی مردم غرب کاتولیک).
اورشلیم کلیسایی داشت به اسم کلیسای قبر که واسه مسیحیای کاتولیک بود و خیلی از بیزانسیا شارلمانی رو حامی معنوی و صاحب کلیسای قبر میدونستن ولی وقتی خلیفه فاطمی مصر کلیسای قبر رو تخریب کرد دِین به امپراتوری مقدس از بین رفت(بعدها خلیفه خودش کلیسا رو برای حفظ پیمان با بیزانس بازسازی کرد).کاتولیک ها دیگه احترام قبلی رو در شرق نداشتن و مردم بیزانس کاتولیک ها رو وحشی و بربر میدونستن.
فاصله اجتماعی بیشتر و کلیساها هم از هم دور میشدند. اوضاع وقتی بدتر شد که پاپ روم غربی از اسقف اعظم کلیسای شرق خواست کلیساهای روم غربی هم تحت نظر اون باشن در جواب اسقف بیزانس تمام کلیساهای شرق کاتولیک رو تعطیل کرد(واقعه شکاف بزرگ).
در اواخر قرن دهم امپراتوری روم شرقی یا همون بیزانس یه سری سرزمینهایی که صدها سال بود حاکمیتشو داشت از دست داد دلیل اصلیش؟ظهور قدرت جدید توی خاورمیانه.ترکان سلجوقی.
همونطور که جهان مسیحیت بین شرق و غرب تقسیم شده بود جهان اسلام هم بین شمال و جنوب بین خلفای سنی مذهب عباسی و فاطمی های شیعه تقسیم شده بود تااینکه ترک های سلجوقی توی شمال جهان اسلام قدرتو دست گرفتن و در جنوب حاکم های فاطمی اورشلیم رو سرکوب کردن و رسیدن بیخ گوش امپراتوری بیزانس .توی سال ۱۰۷۳ سلجوقی های مسلمون با سپاه عظیمی توی ملازگرد(یکی از بزرگترین نبردهای تاریخ) ارتش بیزانس رو با خاک یکسان کردن و تمام سرزمینهایی های آسیای صغیر رو تصرف کردن.
نبرد ملازگرد (یا مانزیکرت) در 26 اوت سال 1071م. در منطقهای به اسم ملازگرد (در شرق ترکیۀ امروزی) بین بیزانسیها (به فرماندهی رومانوس چهارم دیوژن) و سلجوقیان (به فرماندهی الپارسلان) رخ داد و با وجودِ اینکه بیزانسیها قدرت برترِ منطقه بودن، از سلجوقیان شکستِ سختی خوردن. البته از کمی قبل، سلجوقیان روزبهروز قدرتمندتر شده بودن و شروع کرده بودن به تاختوتاز در منطقه. تو همین گیر و دار ـ وقتی که الپارسلان قصد حمله به حلب رو داشت و میخواست به سوریه لشکرکشی کنه ـ دیوژن با ارتش بزرگی (متشکل از مزدوران ترکمن) به سمت ارمنستانِ تحت کنترلِ بیزانس تاخت. الپارسلان بهموقع باخبر شد و نیروهاش رو برگردوند به همون سمت. دو ارتش در نزدیکی محلی به نام ملازگرد با هم روبهرو شدن و عصر همون روز، این ارتش بیزانس بود که شکست خورد؛ و برای اولین بار در تاریخ، یه امپراتور بیزانسی اسیر یه حاکم مسلمان شد.
تو این جنگ خیلی از نیروهای بزرگ و نخبۀ امپراتوری بیزانس از بین رفتن و الپارسلان دیوژن رو اسیر کرد. شرط آزادی دیوژن، واگذاری مناطق مهم بیزانس به قلمرو سلجوقیان بود. این اتفاق افتاد و بخش وسیعی از آناتولی به سلجوقیان رسید. درعوض دیوژن آزاد شد اما در راه برگشت به سرزمینش، با حیله و مکرِ دشمنان سیاسیش کور و کشته شد.
این شکست باعث شد بیزانس از غرب کمک بخواد و تمام اختلافات مذهبی سیاسی شرق و غرب از بین بره و پاپ غرب از این فرصت استفاده کنه تا بتونه نفوذ غرب رو توی کلیساهای شرق گسترش بده
ولی قبل از این خودش با امپراتور غرب وارد جنگ شد. پاپ میخواست هرجور شده کلیسا رو قدرت بلامنازع امپراتوری کنه و بعد از ۱۰ سال جنگ بالاخره موفق شد سال ۱۰۹۵ امپراتور جدید بیزانس دوباره از پاپ غرب کمک میخواد. پاپ جدید غرب ,اوربانوس مثل پاپ قبلی دنبال اتحاد تمام امپراتوری مسیحی در شرق و غرب بود ولی با مرکزیت غرب و شهر رم. از طرفی احتمال میداد اشراف زاده ها و نجیب زاده های غرب که تشنه جنگ و خونریزین وارد جنگ با مسلمون ها بشن دست از جنگ های فئودالی سر ملک و املاک برمیدارن
پاپ باید مردم غرب رو راضی میکرد تا از امپراتوری بیگانه(اورشلیم) در برابر یه دشمن بیگانه(مسلمونا) دفاع کنن
هدف اصلی جنگ رو نه کمک به بیزانس بلکه آزادسازی سرزمین مقدس یعنی اورشلیم مطرح کرد و جواب داد!
نیقیه و انطاکیه به سرعت تصرف شدند در کمتر از یک سال بعد اورشلیم هم تصرف شد(اورشلیم اون زمان دست سلجوقیان نبود دست گروهی از مسلمونای شیعه به اسم فاطمیان بود که خودشون دشمن ترکان سلجوقی بودند).مسیحیان این پیروزی رو چراغ سبزی از طرف خدا گرفتن..از اینجا به بعد ۳تا جنگ صلیبی داریم . در جنگ صلیبی چهارم ۱۱۹۸ اختلاف بین کلیسای غرب ووشرق هم مدتی بود بخاطر دشمن مشترکشون فروکش کرده بود دوباره داشت اوج میگرفت عوامل مختلف انباشته شد روهم و جنگ بین اسلام و مسیحیت شد جنگ داخلی اروپا.
جنگ چهارم صلیبی عملا بین خود مسیحی ها درگرفت و اصلی ترین قربانی قسطنطنیه شد که از همه جا برای غارت و غنیمت و نابودیش گسیل شدند. بعد از این جنگ های دیگه ای هم اتفاق افتاد اما توی سال ۱۲۹۱ شهر عکا هم به دست مسلمون ها افتاد و تمام قلمرو مسلمونها دوباره به خودشون برگشت که اکثر تاریخدانان اینجا رو آخر جنگ های صلیبی میدونند.
و بزرگترین بازنده این جنگ امپراتوری بیزانس بود اما حالا مسیحیت و اسلام شناخت بیشتری از هم پیدا کرده بودن و باهم شروع به ارتباط کردن که شاید تنها نقطه مثبت این جنگ ها بود.