کیانا شین
کیانا شین
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

نقشه‌نویسی در طراحی

نقشه‌نویسی‌ها، با الهام از مفاهیم استانداردِ فرهنگی و زیستیِ مشترک در بین اکثریت می‌بایست شکل بگیرند، تا کاربر سردرگم یا غافلگیر نشود.
نقشه‌نویسی‌ها، با الهام از مفاهیم استانداردِ فرهنگی و زیستیِ مشترک در بین اکثریت می‌بایست شکل بگیرند، تا کاربر سردرگم یا غافلگیر نشود.


مقدمه‌ای که قبلاً باید می‌نوشتم:

چند روزی هست پیرو آشنایی و یادگیری با هنر “طراحی”، به توصیه اساتید، گاه و بیگاه سری به کتاب “طراحی اشیاء روزمره” از دونالد نورمن میزنم و چند خطی میخونم، و از قسمت‌هایی که برام جذابیت بیشتری دارن یادداشت برمیدارم تا بهتر یاد بگیرم. دو پست قبلیم در اینجا، خلاصه‌ی خیلی کوتاه و چکیده‌ای از تلاشم برای فهمیدن و جستجوی نقاط مبهم از همین کتاب بود.

بطور کلی، تا اینجا نویسنده (دونالد نورمن، کتاب ”طراحی اشیاء روزمره) به دو مفهموم مهم افوردنس و نشانگرها (سیگنیفایر) پرداخته بود، که چون در این زمینه تابحال مطالعه‌ای نداشتم، تنها، نوشتن تعریف کلی این دو مفهوم برای بهتر به خاطر سپردنشون برام ساده‌ترش میکرد.

(خیلی اوقات پرداختن به جزئیات باعث سردرگمی و بطور کل نادیده گرفتن مفهوم اصلی مطلب میشه.)

بعد از دو مفهوم افوردنس و سیگنیفایر، نویسنده کتاب، به مفهوم “نقشه‌نویسی” پرداخته و از اهمیت عام و طبیعی بودن اصول آن برای فهم بهتر توسط کاربران نوشته.

برای مثال، انسان برای نشان دادن “خیلی” یا “زیاد” یا بطور کل نشان دادن مفهوم “افزایش” از بالا بردن دستهایش استفاده می‌کند؛ و بالعکس برای نشان دادن مفهوم “کاهش” دستها را بصورت عمودی به پایین حرکت می‌دهد. همین الگوی طبیعی برخواسته از ذات یا فرهنگ انسانی، باعث شده برای رسم نمودارهای آماری، برای نشان دادن مقدار یا شدت، در محور عمودی نمودار مورد نظر رسم می‌شود.


فرمول کلی نقشه نویسی در طراحی بدین شرح است:

ما با بهره‌گیری از فواصل ارتباطی (با استفاده از ابزار یا نشانگرها به اصطلاح “کنترل” ایجاد کردن) می‌توانیم یه نقشه نویسی طبیعی را (با توجه به اصول پایه‌ای ادراکی، فرهنگی و زیستی) تبیین نموده، تا بدینوسیله زمینه‌ای فراهم کرده باشیم تا نتیجتاً به هدف اصلی که همان درک فوری مخاطبمان است، منجر شود.


اما هدف از نقشه‌نویسی چیست؟

نقشه‌نویسی‌های طبیعی از اصول پایه‌ای ادراک پیروی می‌کنند، که این امر کمک می‌کند تا بتوانیم گروه‌بندی‌های طبیعی یا الگوی بازخورد و کنترل مناسبی پایه‌گذاری نماییم. گروه‌بندی و نزدیکی، یکی از مهمترین اصول در روانشناسی گشتالت است، که می‌توان از آن برای نقشه‌نویسی کنترل‌ها برای انجام فرآیند کنش و واکنش استفاده کرد؛ کنترل‌های مرتبط به هم می‌بایست با هم گروه‌بندی شوند.

(که به نظرم همین موارد، بطور مثال در رسم طرح اولیه -اسکچ یا وایرفریم‌ها- می‌تونه خیلی کمک کننده باشه.)

اما در آخر تاکید بر این نکته هست که: باید مواظب باشیم به اشتباه از نقشه‌های طبیعی‌ای که تنها بین اقشار خاصی قابل ادراک هستند استفاده نکنیم؛ آنچه برای یک فرهنگ طبیعی است، الزاماً برای دیگری طبیعی نیست!

نقشه نویسیطراحیuxدونالد نورمنگشتالت
در جستجوی بهترین طرح و ایده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید