عهد بسته بودم شب عروسی ی شیشه زهرماری از عمو ژوزف بگیرم و برم دور و ور تالار ی جایی که زاویه دید خوبی داشته باشه بشینم که تا دیدمتون ی پیک بزنم به سلامتی فیلمای فارسی قبل انقلاب که سیاه سفید بود. سفید برا لباس خوشگل تو و سیاه برا شانس خودم. بعدشم دقت کنم ببینم کتونی پات کردی؟ د خب خودت مگه نمیگفتی: " من حتی شب عروسیمم کتونی میپوشم با لباس عروس"؟
خانم شهره عزیز، من نه کاری به این دارم که کی اونو قشنگش کرده؟ مست و ملنگش کرده؟نه به اینکه کی اونو زرنگش کرده رنگ و وارنگش کرده؟ من گیر کردم رو بساط عشق دوماد که با اون چه جوره جوره... وقتی تو ماشین میگفتم شاد قدیمی بذار همش غر میزدی ولی وقتی قر دادنای من و با الهی من فدات فدای اون چشات میدیدی و روده بُر میشدی، میخواستم اینمو بدونی که میمیروم برات.
دختر باورت میشه حتی ادویه های خونه باهام قهر کردن؟ فلفل قرمز تا منو میبینه روشو اونوری میکنه و از قیافه نمک مشخصه که اصلا نمیخواد بهم واسه طعم دادن غذا کمک کنه. خب فکرکنم 6 هفته ای میشه که املت و نیمرو رو بدون ادویه و سرسری درست میکنم که فقط ی غذایی خورده باشم نه مثل اون موقع که از دیوونگیام تو درست کردن املت رقص چاقوهام با گوجه و با سبک نصرت ادویه ریختنام فیلم میگرفتی.
همه گریه میکنن برات و ولی نمیدونم چرا من میخندم همش. حرومم باشه زندگی اگه بخاطر اینکه عروسیت به هم خورده خوشحال باشم، نه! من فقط خوشحالم چون حال و روزم میگه که زوده زو.د میبینمت.
ما بچه های تهران رسم داریم اولین پیک رو سلامتی ساقی بزنیم، ولی عمو ژوزف اولین بار بود برا سلامتیت نمیزنم چون این بار سلامتی نداد و 6 هفته شده و فردا چهلم شه.