یه زمانی بود هرکی هرجور می تونست بازاریابی می کرد.یه زمانی بود بازاریابی با ویزیتوری یکی بود (هنوزم از نظر عامه مردم هست).یه وقتی تبلیغات و بازاریابی رو یکی می دونستن.اما الان وضع بهتر شده.دانش و درک نسبت به بازاریابی خیلی بالا رفته و واسه بازاریابی پلن و هدف در میارن و اجرا می کنن و بازخورد می گیرن.اما تهِ تهش هدف اینه : چجوری مُخ مخاطبو بزنیم تا بشه مشتریمون و خرید کنه و ما سود کنیم و حال کنیم.روشش مهم نیست.پلنش مهم نیست.مهم اینه که یه جوری سرِ مخاطب گول بمالیم!( نمیدونم این اصطلاح از کجا اومده :| )که بشه مشتریمون.
.اما توی دنیا این روند خیلی وقته تغییر کرده.توی ایران هم رو به تغییره.روش خرید و مصرف مردم ایران توی یه دوره گذاره که به زودی تغییرات وحشتناکی می کنه.اما کی برندست؟ کسی که توی بازاریابیش Mindset داشته باشه ! کسی که طرز فکر خاصی برای موفق شدن داشته باشه.در ادامه یه سری از این Mindset ها رو معرفی می کنم.طرز فکرهایی که ترکیبی از مطالعات و خیالبافی های ذهن همیشه مشغولِ منه !
1) بازاریابی کمک گرا
این Mindset مخصوص کسانی هست که عاشق مردم و کمک کردن به مردم هستن.کسانی که رسالت زندگی خودشون و متعاقبا کسب و کارشون حل مشکلات مردمه.این طرز فکر میگه من کاری ندارم دیگران (رقبا) چیکار می کنن؛من میخوام با کمک کردن به مردم به بازاریابی و کسب و کار خودم کمک کنم.یعنی بازاریابان میرن با یه بررسی درست حسابی یه پرسونای خوشگل در میارن.پرسونایی که توش دردها و مشکلات مخاطبشون که جلوی بهتر شدن زندگیشون رو میگیره ذکر شده.بعد راه میفتن میرن مشکلات مخاطب رو حل کنن. و به قول هاب اسپات به مخاطب کمک می کنن به قله برسه و قهرمان زندگی خودش بشه.
2) بازاریابی هم افزا
هم افزایی برای کی؟ برای رشد بازاریابی و کسب و کار خودم ، رقبام ، کسب و کارهای نامرتبط و مردم.صبر کن؟ گفتم رقبام!؟ آره گفتم رقبام.توی این نوع طرز فکر همه با هم رشد می کنیم.من به مخاطب خودم کسب و کارهای دیگه که شامل رقبام یا دوستانم میشه رو معرفی می کنم و اون ها هم همینکارو میکنن.با برطرف شدن نیازهای مردم، این بار خودِ مردم،ما و کسب و های رقیب ما رو معرفی می کنن.اینجوری همه با هم رشد می کنیم.میتونیم این وسط همه باهم مثلا هوای محیط زیست رو هم داشته باشیم تا اونم بی افزاید ( چی بود این کلمه ! )
3) بازاریابی جنگ گرا
افردای مثل عادل طالبی اعتقاد دارن بازاریابی میدونِ جنگه ! همه هم دشمن هستن.حتی اگه گاهی به خاطر شرایط خاص آتش بس باشیم و به ظاهر کنار هم باشیم تا با دشمن مشترک بجنگیم ، بازم دشمنیم.و کسی برندست که استراتژی بهتری برای شکست دادن و زمین زدن دشمن داشته باشه و مخاطب بیشتری رو مالِ خودش بکنه.من به عادل طالبی ها حق میدم.چون همیشه بازاریابی رو توی ایران تجربه کردن و حس می کنن گرگ نباشی می خورنت ! به هر حال این هم خودش یه طرز فکره.
با توجه به شرایط فعلیِ ایران و اینکه کسب و کارها یا همه رو دشمن خودشون میدونن یا اصلا طرز فکر ندارن ( که این خطرناک تره!) ، من ترجیح میدم کاری به کار هیچکس نداشته باشم و فقط به فکر کمک کردن به مردم باشم.مردم ایران تشنهُ توجه هستن.مردم ایران دوست دارن براشون ارزش قائل بشی.دوست دارن بهشون اهمیت داده بشه(هممون میدونیم چرا !).من بازاریابی کمک گرا رو انتخاب می کنم.قطعا درصد سهم بازار من زیاد نه اما همیشگی خواهد بود.سهم بازاری که به خاطر ارتباط انسانی و عاطفیی که باهاشون برقرار شده ، همیشه به من وفادار خواهند بود.