از ۳ سال پیش تا امروز ۱۳۷ مصاحبه برای تیم سازی شرکت ها، استارت آپ ها و پروژه های مرتبط با کسب و کارهای آنلاین انجام دادم که شامل مدیر محصول، انواع و اقسام برنامه نویس، دواپس، CPO و CTO بوده.در این بین چند مصاحبه جهت تیم سازی و آماده سازی پروژه ها یا استخدام شرکت هایی خارج از ایران هم تجربه کردم که شاید این تجربیات کمی مفید باشه.
این نوشته برای نیرو های فنی در زمینه مهندسی نرم افزار، برنامه نویسی و مدیریت محصول نوشته شده و ممکنه برای سایر فیلد ها مفید نباشه. این متن به صورت محاوره ای نوشته شده اگر اشکالی نداره :).
رزومه بیشتر از یک صفحه مردوده. سعی کنید تمام داشته خود را در یک صفحه، نهایتا دو صفحه جا بدین، اینکه که تعداد صفحات روزمه شما بیشتر از یک صفحه باشد، در سطح کارآموز یا ۲۰ سال سابقه فرقی نداره ، در فیلدی که ما فعالیت داریم، نشانه ضعف شماس. شما کلا ۳ مدرک تحصیلی دارید و ۳ مدرک جانبی و نهایتا در مورد ۵ سال اخیر فعالیت خود ارزیابی میشید. پس لازم نیست ۱۰ صفحه از تمامی شرکتهایی که در آن کارمند بودین رو ذکر کنید. اگر دستاورد مهمی در ۱۰ سال پیش داشتین میتونید به صورت Key Achievement در ابتدای روزمه خود ذکر کنید و تا جایی که میشه سعی کنید که مختصر و موثر باشه و بیشتر از یک صفحه نباشه.
اینکه شما n سال پیش استارت آپ داشتین و الان میخواید کارمند باشید اصلا اشکالی نداره ولی لازم نیست روی جزئیات اون مانور بدین چون از دید کسی که استخدام میکنه، شما فقط قرار یک نیروی موثر توی اون بیزینس باشید نه چیز دیگه. معمولا توی ذهن استخدام کننده (نه مصاحبه کننده) میاد که اگر میتونست همون رو ادامه میداد و از توهم FAILED با افتخار دوری کنید. میدونم که منصفانه نیست، ولی واقعیت اینه. البته که میتونید در Key Achievement ها به اون اشاره کنید.
یا اینکه در کنفرانسی شرکت کردین، در مسابقه ای مقام آوردین و یا مقاله ای پابلیش کردین هم به صورت خیلی کوتاه به اون اشاره کنید. در روز مصاحبه وقت هست که ۲ دقیقه در مورد اون توضیح بدین، لازم نیست که کل داستان رو در فایل رزومه شرح بدین.
این که شما یک یا صد جا کار کرده باشید در درجه چندم اهمیت قرار داره، اینکه توی هر کدوم از پوزیشن هایی که بودین چه تاثیری داشتین مهمه. مثلا اینکه شما ۱۰ زبان برنامه نویسی بلد باشید خیلی خوبه ولی ملاک استخدام نیست در صورتی که با یکی از اونها تاثیری در یک کسب و کار داشته باشین مورد توجه قرار میگیره.
حتما در هر آیتم از سوابق کاری، مهم ترین تاثیرات خودتون رو روی اون کسب و کار ذکر کنید و ترجیحا با عدد مثلا: تغییراتی در کد دادم که ۵٪ پرفورمنس سیستم بهبود پیدا کرد. این خیلی بهتر از اینکه که بنویسید من در آنجا با فلان زبان برنامه نویسی کار می کردم و خیلی هم مسلط هستم :). مسلط بودن شما با تاثیر شما در اون کسب و کار باید اثبات بشه.
اینکه شما بالاترین سطح تیم خودتون از نظر فنی بودین معنیش این نیست که شما CTO یا CPO هستین. فراموش کنید سمت هایی که شرکت ها برای نگه داشت شما به شما نسبت میدن. خیلی خوبه که هدف شما پیشرفت باشه ولی همیشه خودتون رو با بقیه در شرکت های بزرگتر مقایسه کنید و این سوال رو بپرسید که آیا من واقعا CTO یا CPO هستم؟ آیا من با یک تیم فنی ۱۰ نفره یک CTO هستم؟ یا من با داشتن ۲ مدیرمحصول و ۲ طراح محصول در تیمم، CPO هستم؟ هیچ اشکالی نداره که شما خودتون رو Team Lead یا Tech Lead یا مشابه اینها بنامید، حداقل این واقعیه و موجب خنده کسی که قرار شما رو استخدام کنه نمیشه.
این سمیه که شرکت ها برای نگه داشت نیروهای فنی ممکنه استفاده کنن. پیشنهاد میکنم که شرح شغلی شرکت های مختلف رو مطالعه کنید و بعد از عنواین CTO و CPO استفاده کنید.
با تایتل و عنوان پوزیشن دنبال نیرو نگردین. مثلا شرکت کلا ۳۰ نفر هم نیست، ولی پوزیشن CTO یا CPO درخواست دارن. این اشکالی نداره اصلا ولی شما اول به نیاز خودت باید نگاه کنی در غیر این صورت بسیاری از نیرو های مفید که شاید این تایتل رو نداشتن رو از دست میدین. مثلا برای شرکتی ممکنه یک Tech Lead با ۵ سال سابقه و ۳ تا برنامه نویسی سرحال خیلی مفید تر باشه تا اینکه دنبال یک CTO خسته بگرده. از روی دیدگاه سنتی، فقط دنبال پر کردن چارت سازمانی نباشید، میزان تاثیر گذاری نیرو های فنی ربطی به پوزیشن اونها نداره. با این روش هم اجازه رشد به نیرو ها میدین هم دست خودتون باز تره برای اینکه به مرور چارت سازمانی رو بزرگ کنید.
اینکه برنامه نویس یا مدیر محصول چه کتابی خونده یا چه الگوریتمی رو آشنایی داره در درجه چندم اهمیت قرار میگیره، چون کتاب رو میشه خوند، الگوریتم رو میشه سرچ کرد و مدرک تحصیلی رو میشه گرفت ولی استعداد رو نه. شما باید نقطه قوت نیرو رو کشف کنی و چک کنی که آیا این نقطه قوت برات کار میکنه یا نه. یک برنامه نویسی که ۱۰ سال تجربه داره و ۱۰ تا زبان برنامه نویسی رو بلده ولی با تیم بیزینسی شما همدلی نداره، تبدیل به سرطانی پر خرج میشه. بنابراین در مرحله اول روی خروجی های نیرو در شرکت های قبلی و Soft Skill ها متمرکز بشید.
موفق باشید.