امروزه با گسترش روزافزون دنیای کریپتوکارنسی اصطلاحات مالی جدید مختلفی به زندگی روزمره ما وارد شدهاند و اگر به تازگی با دنیای ارزهای دیجیتالی آشنا شدهاید، مطمئنا تاکنون عناوینی همچون تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال و استراتژیهای مختلف بازار رمزارزی به گوشتان خورده است و اگر خواننده این مطلب هستید به این معنا است که این سوال که «منظور از تحلیل فاندامنتال چیست؟» ذهن شما را به خود مشغول ساخته است. بازار ارز دیجیتال نیز همچون سایر بازارهای مالی و سهام، از مولفههای سوددهی مختلفی پشتیبانی میکنند و مسلما اگر قصد سرمایهگذاری و شرکت در یکی از این بازارهای مالی را دارید، برای این که بتوانید به تصمیم درستی در این زمینه دست یابید و همچنین برای این که ریسک تحمل ضرر کمتری به سرمایه شما تحمیل گردد، حتما باید بتوانید عوامل مختلف تاثیرگذار در این زمینه را در قدم اول شناسایی و در قدم بعدی تحلیل و بررسی نمایید تا در نهایت بتوانید از این سرمایهگذاری خود، سود خوبی را کسب کنید. اصولا تمامی بازارهای مالی سنتی و همچنین نوین (نظیر بازار ارزهای دیجیتالی) از چندین روش کلی برای تجزیه و تحلیل دادههای موجود در این زمینه کمک میگیرد که یکی از روشهای تحلیلی موثر در این حوزه، تحلیل فاندامنتال است و با توجه به اهمیت آشنایی با این مفهوم و روش تحلیلی ما این مقاله از کیف پول من را به بررسی آن اختصاص دادهایم؛ بنابراین، اگر شما هم در این زمینه کنجکاو هستید، تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) که از آن تحت عنوان تحلیل بنیادی هم یاد میشود و در میان کاربران حرفه با نام اختصاری «FA» مشهور گشته، در واقع علم ارزیابی متغیرهای اقتصادی، مالی و همچنین دیگر موارد تغییرپذیر در ارتباط با یک دارایی است که سبب میشود تا یک معاملهگر بتواند ارزش حقیقی فعلی و احتمالی آن دارایی در آینده را تعیین نماید. به بیان سادهتر، در این روش تحلیلی، تریدر به بررسی و همچنین تحلیل شرایط یک پروژه مالی از جنبههای مختلف میپردازد و اخبار و حواشی موجود در ارتباط با این شرکت و پروژه را به دقت دنبال میکند و به این آنالیز دقیق تمام جوانب و عوامل موثر در این پروژه (به طوری که بتوان ارزش ذاتی و همچنین پتانسیلهای بالقوه آن را تشخیص داد) تحلیل فاندامنتال گفته میشود.
احتمالا بررسی یک مثال عملی در این حوزه، ابهامات موجود در ذهن شما را برطرف خواهد کرد، مثلا تصور کنید که خبر پذیرش بیت کوین، پادشاه ارزهای دیجیتالی، از سوی کمپانی بزرگ و معتبر آمازون منتشر میشود؛ در چنین حالتی، فردی که به تحلیل فاندامنتال ارزش بیت کوین مشغول است با شنیدن چنین خبری، زودتر از دیگران از احتمال افزایش قیمت بیت کوین مطلع خوهد شد و در صورت خرید بیت کوین مسلما سود خوبی را به دست میآورد. تحلیل فاندامنتال دقیقا همان روش تحلیلی است که این فرد برای تصمیمگیری در زمینه خرید بیت کوین از آن کمک گرفت.
البته ناگفته نماند که هرچند بازار کریپتوکارنسی بسیار به بازار بورس و سهام شباهت دارد؛ اما باید دانست که مفهوم تحلیل فاندامنتال در این بازارهای مالی با یکدیگر تفاوت اساسی دارند. شما به هنگامی که در زمینه سرمایهگذاری در بورس صحبت میکنید، در واقع بر روی سهم یک شرکت واقعی که درآمد سه ماهه، بازدهی و میزان سود خود را به عنوان شاخصهای رشد شرکت گزارش میکند، سرمایهگذاری میکنید. که بررسی چنین شاخصی میتواند عامل بسیار مفیدی برای تحلیل وضعیت سهام این شرکت باشد؛ اما چنین مسئلهای در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتالی از پیچیدگی بیشتری برخوردار بوده و شما به هنگام ورود به بحث تحلیل فاندامنتال یک ارز دیجیتالی بایستی عوامل مختلفی نظیر ارزش کل بازار (مارکت کپ)، حجم معاملات، پارامتر NVT(ارزش شبکه نسبت به میزان تراکنشات)، میزان به صرفه بودن استخراج ارز دیجیتال مورد نظر، پارامتر FCAS و ROI(نرخ بازگشت سرمایه)، تاریخچه پروژه و نحوه کارکرد آن، کاربردهای این رمزارز، چالشهای پیش روی آن و مواردی از این قبیل را به طور دقیق بررسی نمایید تا بتوانید به تصمیم درستی در زمینه سرمایهگذاری بر روی آن ارز دیجیتالی دست پیدا کنید.
در شناخت هر ماهیتی نگاه به گذشته آن ماهیت میتواند دید خوبی از درک آن مفهوم را در اختیار ما قرار دهد و تحلیل بنیادی و فاندامنتال نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. تاریخچه شکلگیری روش تحلیل بنیادی به درسی باز میگردد که «بنجامین گراهام» از سقوط بازار سهام در سال 1929 گرفت و تمام سرمایه خویش را در طی این نوسانات شدید قیمتی از دست داد! گراهام که از آن به عنوان یکی از مشهورترین افراد فعال در بازار بورس در دهه 60 میلادی یاد میشود، تجربیات خود را که پس از تجربه این شکست بزرگ به دست آورده است، در کتابی به نام «تحلیل اوراق بهادار» منتشر کرد. در واقع بنجامین گراهام را میتوان بنیانگذار روش سرمایهگذاری ارزشی دانست که براساس آن سرمایهگذاران قادر خواهند بود با بررسی عواملی نظیر دارایی، درآمد و پرداختهای سود سهام، ارزش واقعی سهام مورد نظر را به دست آورند و آن را با ارزش بازار مورد مقایسه قرار دهند.
در طی این روش سرمایهگذاری، امکان مقایسه سهمهایی که قیمت پایینتر از ارزش واقعی خود دارند برای سرمایهگذاران فراهم میشود. جالب است بدانید که پس از انتشار کتاب «تحلیل اوراق بهادار» بود که توجه غالب تحلیلگران بازار سرمایه به سمت تحلیل بنیادی و فاندامنتال جلب شد و وارن کرافت که یکی از شاگردان گراهام بود توانست با کمک آموزههای استاد خویش در سال 2020 به چهارمین میلیاردر در جهان تبدیل شود.
به طور کلی تحلیل فاندامنتال به دو دسته تحلیل کمی و تحلیل کیفی تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
در تحلیل فاندامنتال کمی، تمرکز تحلیلگر بر روی بررسی مقادیر و فاکتورهای عددی بوده که شامل درآمد، سود، دارایی و سایر موارد مشابه است. در تحلیل فاندامنتال تحلیلگر به صورتهای مالی دست پیدا میکند که به کمک آنها میتوان با اطمینان بیشتری در بازار یک ارز دیجیتال قدم گذاشت. صورتهای مالی مهمی که تحلیلگرها همواره به آن توجه دارند صورتهای سود و زیان است و در کنار آن بررسی صورت ترازنامه و جریان وجوه نقد نیز خالی از لطف نخواهد بود.
شاید بتوان گفت مهمترین بخش تحلیل فاندامنتال همان بخش کیفی آن باشد که متاسفانه بسیار در حق این بخش اجحاف شده و غالبا تحلیلگران توجهی به این بخش نمیکنند! تحلیل فاندامنتال کیفی در واقع به ماهیت و استانداردها مرتبط است و معیارهای کمی در آن راه ندارند. شاید علت عدم توجه به این بخش از تحلیل فاندامنتال را میتوان در این نکته جستجو کرد که بنیادهای کیفی غالبا ملموسیت کمتری نسبت به بنیادهای کمی دارند و این تحلیل کیفی ممکن است شامل مواردی نظیر بررسی کیفیت کار مدیران کلیدی یک پروژه، شناسایی نام تجاری و برند آن، فناوری انحصاری آن و مواردی از این قبیل باشد.
معیارهای مورد بررسی در بازارهای سرمایه و کسبوکارهای سنتی نظیر نسبتهای نقدینگی که بر قدرت تسویه شرکتهای مرسوم متمرکز شدهاند، چندان کاربردی در تحلیل فاندامنتال بازار ارز دیجیتال ندارند و طبیعتا در دنیای کریپتوکارنسی، دیگر یک شرکت یا نهاد واحد، مسئول پروژه ارز دیجیتال نبوده و باید به دنبال جریان اطلاعاتی دیگری باشیم. هدف تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال حصول یک ارزش کمی برای تریدرها و سرمایهگذاران بازار رمزارزی است که این افراد میتوانند به کمک آن آینده دارایی دیجیتالی مورد نظر خود را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. به نظر کارشناسان ما در مجموعه کیف پول من، اندازهگیری مالی ارزهای دیجیتالی را منحصرا میتوان در پارامترهایی نظیر نقدینگی، واکنش بازار و همچنین فاکتورهای حاشیهای خلاصه کرد. در ادامه به بررسی معیارهای مالی اساسی که به شما در داشتن یک تحلیل بنیادی درست در بازار ارز دیجیتال کمک میکنند، میپردازیم:
در یک نگاه کلی میتوان چنین اظهار نظر کرد که مارکت کپ در واقع بیانگر ارزش یک شبکه بلاک چینی بوده که این ارزش حاصل ضرب قیمت فعلی ارز مورد نظر در تعداد کوینهای در گردش آن است. البته ناگفته نماند همان طور که از مفهوم مطالب گفته شده در فوق برمیآید، یک تحلیل بنیادی و فاندامنتال زمانی میتواند تحلیلگران را به نتایج درستی برساند که در آن به یک معیار بسنده نشود و شرایط جمعی مورد بررسی قرار بگیرد. با وجود این که مارکت کپ یک معیار اساسی و لازم در رسیدن به یک ارزیابی درست از یک پروژه رمزارزی محسوب میشود؛ اما در صورت عدم توجه به عوامل دیگر نظیر نقدینگی به یک اندیکاتور گمراه کننده تبدیل خواهد شد.
به طور کلی به نظر برخی از تریدرها، یک ارز دیجیتال که دارای ارزش بازار پایینی است از پتانسیل رشد بالایی برخوردار میباشد؛ اما نباید از این نکته نیز غافل شد که ارزش بازار بالای یک ارز دیجیتال نیز به معنای ساختار قدرتمند و همچنین ثبات بیشتر آ ارز خواهد بود. شاید با مطالعه مطالب فوق چنین تصور کنید که اطلاعات ارائه شده در مارکت کپ چندان از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار نیستند؛ چراکه با توجه به میزان داراییهای دیجیتالی گم شده، کلیدهای فراموش شده و به طور کلی کیف پولهای از دست رفته، عملا امکان محاسبه تعداد دقیق کوینهای در گردش وجود ندارد، ولی چنین تصوری درست نبوده و مارکت کپ توانسته است به تخمینی نسبتا درست از ارزش شبکه رمزارزی برسد و به همین علت میتوان آن را در دسته معیارهای کلیدی در دستیابی به تحلیل بنیادی درست جای داد.
به بیان ساده، لیکوئیدیتی را میتوان به معیاری برای سنجش میزان راحتی تبدیل یک دارایی (همچون ارزهای دیجیتالی) به پول نقد یا دارایی دیگر تعریف کرد. مسئله نقدشوندگی همواره یکی از دغدغههای اصلی تریدرها در دنیای کریپتوکارنسی محسوب میشود و به همین علت لیکوئیدیتی توانسته است خود را در میان معیارهای اساسی دخیل در یک تحلیل بنیادی جای دهد. به هنگام بررسی عوامل مختلف همواره به این نکته توجه کافی داشته باشید که آیا معامله رمزارز مورد نظر شما به سادگی و بدون هیچگونه تغییر ارزش بازاری در آن صورت میگیرد یا خیر؟! اگر پاسخ به این سوال مثبت باشد، این بدان معناست که ارز دیجیتال مورد ارزیابی شما از قدرت نقدشوندگی بسیار خوبی برخوردار است.
در کنار توجه به میزان لیکوئید شدن، بررسی میزان حجم معاملات نیز خالی از لطف نخواهد بود و شما با بررسی این اندیکاتور قادر خواهید بود میزان توانایی رمزارز مورد نظر در حفظ مومنتم را تعیین نمایید. این معیار در واقع تعداد و میزان واحدهای دست به دست شده دارایی را در یک بازه زمانی خاص (مثلا روزانه، ماهانه و سالانه) را نشان میدهد. همواره در بررسی این پارامتر این نکته را به خاطر بسپارید در صورتی که با یک روند صعودی قیمت به همراه حجم معاملات بالا مواجه هستید، این به آن معناست که این رشد ارزشی همچنان پایدار باقی خواهد ماند؛ اما اگر نوسانات قیمتی با افزایش حجم معاملات همراه نگردد، این مسئله حاکی از عدم ثبات و ناپایداری چنین روند قیمتی خواهد بود.
به هنگامی که صحبت از میزان عرضه در گردش یک ارز دیجیتال میشود، منظور تعداد کوینها و توکنهایی است که در دسترس عموم بوده و به گردش درآمده است. البته به هنگام بررسی عرضه در گردش باید به این نکته توجه کافی داشته باشید که معیار عرضه در گردش با مفاهیمی همچون عرضه کل و عرضه حداکثری تفاوت داشته و همواره دارای میزان ثابتی نیست؛ چراکه میزان آن با توجه به توکن سوزی یا حتی آزاد شدن کوینها، تغییر پیدا میکند. به طور کلی توسعهدهندگان همواره قادر به افزایش تعداد ارزهای در گردش هستند و در رمزارزهای قابل استخراج نیز فعالیت ماینرها و استخراج کنندگان میتواند موجب افزایش میزان ارزهای دیجیتالی در گردش گردد.
معیارهای بررسی شده در فوق منجر به دستیابی به یک رویکرد کمی در ارزیابی ارزهای دیجیتالی میشود؛ اما این در حالی است که بررسی معیارهای خود پروژه، امکان دستیابی به یک رویکرد کیفی برای تحلیل آینده رمزارز مورد نظر را برای سرمایهگذاران فراهم میآورد و مسلما در یک تحلیل بنیادی و فاندامنتال، آن تحلیلگری میتواند به نتایج نسبتا قطعی از وضعیت بازار دست یابد که هم از تحلیل کمی و هم از تحلیل کیفی فاندامنتال کمک گرفته باشد. به طور کلی ما در بررسی اندیکاتورهای خود پروژه رمزارزی با بررسی عوامل داخلی و خارجی مسلط بر پروژه از قبیل هدف، نحوه فعالیت و مواردی از این قبیل مواجه هستیم که در ادامه به بررسی دقیقتر این معیارها میپردازیم:
اگر با یک پروژه رمزارزی نوپا مواجه هستید برای تخمین میزان احتمال موفقیت این پروژه میتوانید به وبسایت پروژه مورد نظر مراجعه کنید. اصولا در وبسایت پروژههای دنیای کریپتوکارنسی، لیستی از اعضای فعال در تیم توسعه این پروژه در اختیار عموم کاربران قرار میگیرد. طبیعتا مطالعه و بررسی دقیق پروفایل این اعضا و همچنین سابقه کاری آنها در پروژههای رمزارزی دیگر میتواند یک نمای روشن از میزان احتمال موفقیت آن پروژه را در اختیار شما قرار دهد. البته ناگفته نماند که این سابقه و دستاوردها همگی باید مستند بوده و دیدی درست از این تیم و نقشه راه پروژه را در اختیار شما قرار دهند، اصولا توجه به نکته نظرات مشاوران و حامیان اولیه این پروژه میتواند کمک خوبی در این زمینه تلقی شود.
وایت پیپر که از آن تحت عنوان مقاله سفید نیز یاد میشود در واقع یک سند فنی بوده که نماینگر اهداف و همچنین نحوه فعالیت یک پروژه رمزارزی است و در واقع میتوان آن را مهمترین سند اطلاعاتی موجود در ارتباط با این پروژه به شمار آورد. یک وایت پیپر جامع شامل اطلاعات زیر است:
1. راهحلهای پیشنهادی تکنولوژی بلاک چینی
2. کاربرد ارز در نظر گرفته شده
3. ویژگیها و بهروزرسانیهای از پیش تعیین شده
4. اقتصاد توکن، اطلاعات و نحوه فروش ارز دیجیتال مورد نظر
5. مشخصات تیم توسعه دهنده
غالبا آن دسته از تحلیلگران بنیادی که به هنگام شروع تحلیل خود به وایت پیپر پروژه توجه دارند به نتایج نسبتا خوبی دست پیدا میکنند، البته ناگفته نماند که بررسی نظرات و همچنین نقدهای اشخاص ثالث در ارتباط با این وایت پیپر نیز بسیار مفید واقع خواهد شد. به طور کلی بررسی و تحلیل وایت پیپر این امکان را برای شما فراهم میآورد تا به راحتی به مقایسه پروژه رمزاری مورد نظر خود با رقبای آن بپردازید و این اصل کلیدی را که رقابت در بازار، موجب تفکیک برندهها از بازندهها میشود را هرگز فراموش نکنید! مقایسه وضعیت پروژه رمزاری مورد نظر با رقبای آن، درک اکوسیستم کلی این پروژه رمزارزی که در ارزیابی پتانسیلهای آن پروژه، حیاتی تلقی میشود را برای سرمایهگذاران و تریدرها امکانپذیر میسازد.
ناگفته نماند که وایت پیپر با نقشه راه (Road Map) پروژه متفاوت است و نباید این دو را یکسان در نظر گرفت و خود بررسی نقشه راه نیز یکی از عوامل اساسی دخیل در دستیابی به یک تحلیل فاندامنتال درست، محسوب میشود. غالب پروژههای رمزارزی معتبر برای آینده خود نقشه راهی را ترسیم کرده و در اختیار کاربران قرار میدهند. به بیان ساده، نقشه راه یک پروژه رمزارزی نشانگر یک جدول زمانی برای اجرای شبکههای آزمایشی، ویژگیهای برنامهریزی شده جدید و بسیاری از اطلاعات مفیدی است که امکان تخمین آینده این پروژه را برای تحلیلگران راحتتر میسازد.
به هنگامی که صحبت از اقتصاد پروژه ارز دیجیتالی میشود منظور توکنامیکس (Tokenamics) است. این مفهوم در دنیای اقتصاد کریپتوکارنسی به میزان عرضه و تقاضای یک توکن رمزارزی اختصاص دارد. دو معیار عرضه و تقاضا همواره به عنوان محرکهای قیمتی در بازارهای مالی و سرمایه شناخته میشوند و دنیای کریپتوکارنسی نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. هرچه میزان تقاضا نسبت به میزان عرضه بیشتر باشد، قیمت ارز دیجیتالی مورد نظر روند صعودی به خود خواهد گرفت. البته ناگفته نماند که در انجام یک تحلیل بنیادی و فاندامنتال نباید از کاربرد توکن مورد نظر در شبکه بلاک چینی نیز غافل شد. اصولا رمزارزی که دارای کاربرد بیشتری است تعداد کاربران بیشتری را به سوی خود جذب میکند و همین مسئله موجب رشد قیمتی و پایداری آن میشود.
احتمالا با مطالعه مطالب فوق متوجه میزان اهمیت این روش تحلیلی در تخمین وضعیت قیمتی یک ارز دیجیتالی در آینده شدهاید و با وجود این که امروزه بسیاری از معاملهگران از این روش تحلیلی برای ارزیابی ارزهای دیجیتالی کمک میگیرند؛ اما در مقابل عده دیگری نیز وجود دارند که از سایر روشهای تحلیلی برای چنین کاری استفاده میکنند و علت این مسئله نیز واضح است و علت آن را باید در مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال جستجو کرد. تحلیل فاندامنتال نیز مانند هر مفهوم دیگری دارای مزایا و معایبی است که بررسی آنها میتواند تردیدهای موجود در ذهن شما در زمینه انتخاب این روش تحلیلی را برطرف نماید. در ادامه به بررسی مهمترین مزایا و معایب روش تحلیل فاندامنتال میپردازیم:
از مزایای اصلی این روش تحلیلی میتوان به مزایای زیر اشاره کرد:
1- ایفا نقش کلیدی در زمینه فهم و درک وضعیت کلی بازار ارزهای دیجیتالی و به ویژه تخمین وضعیت قیمتی ارزهای مهمی همچون بیت کوین
2- قابلیت استفاده از نتایج تحلیلی فاندامنتال در سرمایهگذاریهای بلند مدت در حوزه ارزهای رمزنگاری شده
3- در نظر گرفته شدن عوامل جامعی که در قیمت ارزهای دیجیتالی دخیل هستند.
تحلیل فاندامنتال همانند سایر روشهای تحلیلی دارای معایبی است که باید در نظر گرفته شود و از جمله معایب اصلی این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- وجود احتمال برداشت اشتباه از بررسی برخی عوامل موثر در این روش تحلیلی
2- در این روش تحلیلی، معاملهگر بایستی برای دستیابی به درک واضحی از وضعیت بازار به بررسی تمامی فاکتورهای دخیل در این حوزه بپردازد که چنین کاری مستلزم مطالعه و تحقیق بسیار زیاد است.
3- مهمترین نقدی که میتوان بر تحلیل فاندامنتال وارد کرد به مسئله زمانبر بودن آن مربوط میشود که چنین مسئلهای نیازمند صبر و حوصله بسیار است.
قیمت تمامی ارزهای دیجیتالی به دنبال انتشار اخبار، رویدادها و حتی شایعات مختلف دستخوش تغییراتی میگردد که نمونه بارز چنین اثری را میتوان به طور ملموس با مشاهده تاثیر انتشار خبر ورشکستگی صرافی FTXمشاهده کرد؛ با انتشار چنین خبری قیمت تمامی ارزهای دیجیتالی من جمله بیت کوین دچار تغییرات منفی گردید ولی جالب است بدانید که تاثیر اخبار در چنین حوزهای همواره منفی نبوده و به عنوان مثال با انتشار خبر مرج اتریوم برخی از ارزهای دیجیتالی رشد قیمتی خوبی را تجربه کردند یا در مثالی دیگر با انتشار خبر راهاندازی بازی متاورسی والهالا از سوی فلوکی اینو، ارز دیجیتال فلوکی اینو رشد قیمتی بیش از 30 درصد را پشت سر گذاشت.
در واقع ریشه چنین تغییرات قیمتی را باید در احساساتی و هیجانی شدن سرمایهگذاران جستجو کرد. با توجه به چنین توضیحی لازم است متذکر این نکته شویم که اگر تجربه کافی در زمینه تحلیل فاندامنتال ندارید، بهتر است برای چنین کاری از نظرات افراد خبره در این زمینه نیز کمک بگیرید. اگر قصد دارید که تجربه تحلیل فاندامنتال موفقی داشته باشید، توصیه ما به شما این است که در تحلیل خویش حتما این موارد را مورد توجه قرار دهید:
· بررسی نحوه عرضه و استخراج ارزهای دیجیتالی در بازه زمانی طولانی مدت
· بررسی میزان تقاضای ارز دیجیتال مورد نظر
· وضعیت فعلی بازار
با توجه به محبوبیت روزافزون دنیای کریپتوکارنسی و جذب حداکثری کاربران و معاملهگران به سمت خویش، امروزه بسیاری از معاملهگران برای دستیابی به سودهای کلان بازار ارزهای دیجیتالی از روشهای تحلیل بازار متنوعی کمک میگیرند که یکی از محبوبترین آنها تحلیل فاندامنتال است. تحلیل بنیادین در واقع چندان کار سختی محسوب نمیشود؛ اما نیازمند گردآوری اطلاعات صحیحی است. اگر نسبت به سرمایهگذاری و انتخاب ارز دیجیتال مورد نظر خویش تردید دارید، این مدل تحلیلی بازار رمزارزها میتواند یک روش بسیار مطمئن در بررسی وضعیت بازار برای شما باشد و تمامی ابهامات موجود در زمینه این ارز دیجیتالی را برطرف سازد. اهمیت این روش تحلیلی زمانی بیش از پیش خود را نشان میدهد که بدانید در حال حاضر، بیش از 2هزار رمزارز در دنیا وجود دارد و برای داشتن یک تجربه موفق سرمایهگذاری استفاده از تحلیل فاندامنتال میتواند بسیار موثر باشد. ناگفته نماند که اگر در زمینه تحلیل فاندامنتال سوالی دارید که در این مقاله از کیف پول من به آن اشاره نشده است، میتوانید سوال خود را در بخش نظرات مطرح کنید تا کارشناسان ما در اسرع وقت به سوال شما پاسخ دهند.
تحلیل فاندامنتال برای کدام دست از معاملهگران مناسب است؟
این روش تحلیلی برای آن دسته از معاملهگرانی مناسب است که به دنبال بررسی روند بلند مدت یک ارز دیجیتالی هستند.
در مقایسه تحلیل فاندامنتال و تکنیکال، کدام روش تحلیلی دارای کارآمدی بیشتری است؟
تفاوت اصلی این دو روش در این است که روش تحلیل تکنیکال به بررسی روند قیمتی رمزارزها میپردازد؛ در حالی که کاربرد اصلی تحلیل فاندامنتال در زمینه ارزیابی شرایط آینده ارز دیجیتالی مورد نظر از نظر اقتصادی است و هر کدام از آنها جایگاه خاص خویش را دارند.
مولفههای اصلی تحلیل فاندامنتال کدامند؟
از مولفههای این مدل تحلیلی میتوان به مواردی همچون تحلیل اقتصاد، صنعت و شرکت اشاره کرد.