در دنیای پیچیده و پویا امروز، مفاهیم طراحی (دیزاین)، محصول (پروداکت) و تجربه (تجربه کاربری) به عنوان عناصر کلیدی در موفقیت هر پروژه یا کسبوکار محسوب میشوند. این مقاله تلاش میکند تا با بررسی و تحلیل عمیق این مفاهیم، راهنمای جامعی برای فهم بهتر و کاربرد عملی آنها ارائه دهد.
اولین سوالی که در این قدم وجود دارد این است که این سوال رو از خودمون بپرسیم که معنی "دیزاین" یعنی چی؟ وقتی که این کلمه به ذهنمان میاد یاد چه چیزی می افتیم؟ صرفا فقط رنگ و رنگ بندی ؟
یا چیدمان و ساختار فرم؟ آیا دیزایر ها اومدن دنیا رنگی رنگی کنند؟
اینها سوالاتی هست که ممکن از ذهن شما بگذرد و شمارو بیشتر به سمت زیباسازی و رنگ بندی و… هدایت کند.
اما بیایید کمی متفاوت تر به این کلمه نگاه کنیم ، ماموریت دیزاین در واقع حل مسئله معنی میشود.
در واقعیت برای دیزاین 2 دیدگاه و نگاه متفاوت وجود دارد :
1- نگاه سنتی
2- نگاه مدرن
شناختی که عموما مردم از دیزاین دارند، اینکه که صرفا زیباسازی چند فرم(سطح) است و تصمیمات بصری در دیزاین ایجاد میشوند تا به نتیجه و تولید برسند!
برای مثال شما به طراحی اپلیکیشن سفارش غذا مامور شدین و بنا به نگاه سنتی بر این باور هستید که صرفا با طراحی زیبا و رنگ بندی و … به یک خروجی برسید در واقع شما یک فرایند خروجی گرا را طی می کنید نه نتیجه گرا و این مهمترین نکته در دیزاین است
جدی ترین تصمیم در دیزاین بهبود تجربه کاربری برای کاربران است و مهارت دیزاین به خروجی بصری ربط پیدا میکند.
ما خروجیگرا را فقط به این دلیل نمیشناسیم که هدف طراحی فقط زیباسازی بوده؛ بلکه به این معناست که طراحی از «اثراتش بر زندگی افراد یا کسبوکار بیخبر است» و بنابراین هدف مشخصی درباره دنیای بیرون ندارد. عوامل زیر میتوانند به این وضعیت منجر شوند:
1. تمایل طراح به فقط زیباسازی.
2. منابع محدود پروژه، مانند کمبود زمان کافی برای تست.
3. وجود الگوهای متعدد درباره پروژه که اطمینان از نتیجه را بالا میبرد (مثلاً طراحی سبد خرید بر اساس دیجیکالا).
4. محدوده مسئولیت که ارزش هزینه برای مشاهده نتایج را ندارد (مانند طراحی فقط یک فرم که باید سریعتر به بخش فنی تحویل شود).
اما نگاه مدرن اینطور به دیزاین فکر میکند که من مسئول اثرات آن دیزاین در بیرون هستم و به اثراتش باید فکر کنم و دیزاین عامل تغییر در دنیای بیرونی است.
پس من با وضعیتی که در حال حاضر است باید با تصمیمات دیزاین که تصویر بزرگتری از دیزاین سنتی است به وضعیت بهتر شرایط رو تغییر میدهم، چون قول داده بودم وضعیت فعلی رو به وضعیت بهتری ارائه بدم.
در واقع باید اثرات خروجی از دیزاین مورد بررسی قرار بگیرد و عامل موفقیت رو کاربران چک بشود.
در خیلی از پروژه ها به فضای عدم قطعیت برخورد میکنیم یعنی کارفرما خودشون نمی دانند دقیقا چی از پروژه میخواد و اثرات در بیرون اصلا جواب میدهد؟ بیزینس کار روی افراد مخاطب جوابگو است آیا؟
در چنین مواقعی اقدامات دیزاینر ها در حل مسئله طبق قدم ها زیر است و در واقع میشود گفت نگاه حل مسئله به دیزاین چیست؟
قدم اول : در اولین قدم نباید دنبال راه حل باشیم بلکه کوشش و تلاش جهت درک مسئله باید کرد و با درک دقیق تر مسئله دیزاین شروع کنیم و سوال مهمی که در این قدم باید با خودمون مرور کنیم این است که "اگر این پروژه شروع کنم چه چیزی رو دقیقا قراره عوض کنم؟ "
قدم دوم : یک کاغذ و یک خودکار لازمه ! در واقع هر ایده ای و راه حلی که در ذهن است حتما باید ترسیم شود و به برگه منتقل شود و معمولا با ترسیم کردن که به راه حل حل فکر میکنیم
شروع به ترسیم میتونه کاغذی، دیجیتال و… باشه اما حتما ترسیم بشه ( فکر کردن با دست)
قدم سوم : عموما بیش از یک راه حل در دیزاین وجود دارد وراه حل های متنوع پیشنهاد می دهیم.
قدم چهارم : قبل از فرایند کد نویسی و پیاده سازی یک نمونه اولیه شبیه سازی میشود چرا که این نمونه اولیه سریع و کم هزینه است که در این قدم جهت اطمینان تست های ساده و اولیه گرفته میشود.
قدم پنجم: از تست ها انجام شده از قدم قبلی یاد میگیریم که کاربر چه احساسی داشته و مورد تحلیل قرار میگیرد
قدم ششم: این قدم مهمترین قدم و اصلی ترین قدم است چرا که کل فرایند رو تکرار میکنیم تا مسئله برای ما روشن تر بشه و راه حل ها دقیق تر مشخص بشن .
بیاید یک تعریف خیلی ساده از محصول را بگوییم :
هر آنچیزی که در اطراف ما وجود دارد که رفع نیاز را انجام میدهند یک محصول است .
کمی بیشتر به اطراف دقت کنیم محصولاتی وجود دارند مثل :
ماشین، صندلی، سشوار، یخچال، موبایل و….
در واقع اشتراک همه این موارد در یک جمله خلاصه میشود:
هر ساخته ای که مشکلی از آدما رو بهتر حل کنه.
به لطف فناوری محصولاتی توسعه داشتند برای مثال تقویم های کاغذی رو میزی در مقابل Google Calendar
اما ما می توانیم محصولات را به 2 دسته تقسیم بندی کنیم :
1-محصول منفعل : این محصول مانند صندلی ، سشوار و …
2-محصول interactive : این محصول مانند وب سایت ، اپلیکیشن
محصولات تعاملی (Interactive Products) به طور کلی دارای دو لایه اصلی تعامل هستند که شامل محصول (Product) و رابط کاربری (User Interface) میشود. در اینجا توضیحاتی در مورد هر یک از این لایهها آورده شده است:
1. محصول (Product)
2. رابط کاربری (User Interface)
پس در واقع محصولات تعاملی نیاز به توجه همزمان به هر دو لایه محصول و رابط کاربری دارند. طراحی موفق نیازمند درک عمیق از نیازهای کاربران و ترجمه این نیازها به ویژگیهای کارآمد و قابل دسترس از طریق رابط کاربری است. از این رو، ترکیب بهینه این دو لایه میتواند تجربه کاربری را بهبود بخشد و موفقیت محصول را تضمین کند.
به طور کلی مهمترین سوال هر محصول این است : چرا و چی بسازیم؟ چه قابلیت هایی داشته باشه؟
در این مقاله، مفاهیم کلیدی طراحی (دیزاین)، محصول (پروداکت) و تجربه کاربری (UX) مورد بررسی قرار گرفتند. هدف اصلی این بود که اهمیت هر یک از این عناصر و نقش آنها در موفقیت پروژهها و کسبوکارها روشن شود.