چطور نصرت گوکچه (Salt Bae) از یک کارگر ساده به سرآشپزی جهانی تبدیل شد؟

نصرت گوکچه در سال ۱۹۸۳ در روستای کوچک پازلی در شرق ترکیه به دنیا آمد. فقر، کمبود امکانات آموزشی و بهداشتی و بیکاری فصلی ویژگیهای بارز این منطقه بود. پدر نصرت کارگر ساده یک معدن زغالسنگ بود و درآمد ناچیز او کفاف زندگی خانواده پنجنفرهشان را نمیداد. این شرایط سخت اقتصادی از کودکی به نصرت یاد داد که برای بقا و پیشرفت باید زودتر از همسالانش وارد بازار کار شود و روی پای خودش بایستد.
در ۱۳ سالگی، نصرت مدرسه را رها کرد.تصمیم گرفت برای کمک به خانواده و ساختن آیندهاش به استانبول مهاجرت کند. استانبول در آن سالها شهری پرجنبوجوش، مرکز تجارت و گردشگری و یکی از نقاط اصلی صنعت غذا در ترکیه بود.

نخستین شغل نصرت در یک قصابی کوچک بود. او باید هفت روز هفته، روزی سیزده ساعت کار میکرد. این فشار جسمی و روحی در نگاه اول طاقتفرسا بود اما نصرت در همین محیط مهارتهای بینظیری در شناخت و برش انواع گوشت پیدا کرد. در ترکیه سنت قصابی و مهارت در برش گوشت جایگاه ویژهای دارد و نصرت با مشاهده استادکاران باتجربه، فوتوفن کار را یاد گرفت. در همین دوره بود که او دریافت شناخت گوشت باکیفیت و برش درست چقدر برای رستورانها مهم است.
این مهارتها کمکم نصرت را به دنیای رستورانهای استیک هاوس کشاند: جایی که تخصص در انتخاب و پخت استیک حرف اول را میزند. تا سال ۲۰۰۷، نصرت تبدیل به یک استاد استیک شده بود. او بهخوبی میدانست که برای کامل کردن دانشش باید از مرزهای ترکیه خارج شود. بنابراین با گرفتن یک وام ۳۴۰۰ دلاری، سفری طولانی آغاز کرد. او به کشورهای مختلف از آرژانتین و برزیل گرفته تا ایالات متحده و ژاپن رفت تا با فرهنگ استیک در سراسر جهان آشنا شود، گوشتهای متفاوت بچشد، با آشپزهای حرفهای ملاقات کند و فوتوفنهای تازه بیاموزد. این سفر دو تا سه سال طول کشید و نصرت را به گنجینهای از تجربههای بینالمللی تبدیل کرد.

در سال ۲۰۱۰، نصرت به ترکیه بازگشت و رستوران کوچک خودش را افتتاح کرد؛ مغازهای با تنها هشت میز اما با منویی متفاوت و گوشتهای استثنایی. او با دقتی مثالزدنی به کیفیت مواد اولیه، روشهای پخت و حتی تجربه مشتریان توجه میکرد. همین دقت باعث شد که خیلی زود در استانبول نامش سر زبانها بیفتد.
تا اواخر ۲۰۱۶، نصرت دیگر تنها یک آشپز نبود؛ او تبدیل به یک رستوراندار موفق و برند شخصی معتبر شده بود. اما نقطه عطف اصلی شهرت جهانیاش ژانویه ۲۰۱۷ فرا رسید. نصرت ویدیویی در اینستاگرام منتشر کرد که در آن با ژستی خاص نمک را روی گوشت میپاشید. همین حرکت ساده، بهطرزی باورنکردنی در شبکههای اجتماعی وایرال شد. کاربران اینترنت از این سبک خاص نمکریختن بهعنوان یک «میم» استفاده کردند و لقب «Salt Bae» (سلطان نمک) را به او دادند.

شهرت غذاهای نصرت از کیفیتشان جلو زد. در حالیکه انتظار میرفت تجربهای استثنایی باشد، بسیاری از مشتریان رستوران لندن نمره ۲ از ۵ را به غذاها دادند و رستوران نیویورک لقب «بدترین رستوران شهر» را از برخی منتقدان دریافت کرد.

سال ۲۰۱۸ نقطه آغاز سقوط جدی نصرت بود. در یکی از رستورانهایش هنگام اجرای نمایش آتش و غذا، کنترل از دست یکی از کارکنان خارج شد و چهار مشتری، از جمله یک بلاگر معروف اهل جمهوری چک، دچار سوختگی شدند. رسانهها این حادثه را گسترده پوشش دادند اما نصرت هیچ عذرخواهی علنی نکرد. این رفتار سرد باعث خشم افکار عمومی شد و حتی برخی جلوی رستورانهایش تظاهرات کردند.
در دسامبر ۲۰۲۲، نصرت با حضور جنجالیاش در فینال جام جهانی آرژانتین و فرانسه دوباره خبرساز شد. او بدون مجوز رسمی وارد زمین شد و با جام قهرمانی عکس گرفت. بعدها گزارش شد که او برای این حضور ۱۰۰ هزار دلار رشوه داده است. فیفا پس از این اتفاق حضور او را در تمام استادیومها ممنوع کرد. این ممنوعیت ضربه دیگری به وجهه جهانی او بود.

نتیجه این سلسله رسواییها تعطیلی بسیاری از شعب رستورانهای نصرت در آمریکا و افت فروش ۵۰ درصدی شعبه لندن بود. حتی رستوران دبی که همیشه جزو پرفروشترینها بود دچار بحران شد. فالورهای اینستاگرامش میلیونها نفر کاهش یافت و برند شخصیای که سالها با زحمت ساخته بود در حال فروریختن بود.
همانطور که فرید شاهنگ سرمایهگذار اولیه نصرت نشان داد، اعتماد مشتری و سرمایه گذار مهمترین سرمایه یک برند است. نصرت در ابتدا به این اصل وفادار بود اما با گذشت زمان و رشد شهرتش از آن فاصله گرفت.
از منظر بازاریابی، Salt Bae یا سلطان نمک نشان داد چگونه یک میم اینترنتی میتواند برندی جهانی بسازد، اما همین ابزار میتواند در صورت مدیریت نادرست به ابزار تخریب تبدیل شود. رسانههای اجتماعی نه تنها فرصت بلکه تهدیدی برای کسانی است که نمیتوانند بحرانها را بهخوبی مدیریت کنند.

منابع: x.com
نویسنده: علیرضا فرهمند