کتاب شازده کوچولو نوشتهی آنتوان دو سنت اگزوپری، از پرفروشترین و برجستهترین آثار بعد از قرآن و انجیل است. داستانی طولانی و با مفهوم که با بیانی متفاوت از دوست داشتن، عشق و هستی، کودکان را جذب مفاهیم فلسفی خود میکند.
کتاب شازده کوچولو (The Little Prince) دارای مفهومی فلسفی و نمادین است و برای دو گروه سنی کودکان و بزرگسالان مناسب میباشد. روایتی که با خاطرات زمان کودکی خلبانی پرحوصله و دوست داشتنی آغاز میشود. او در سن 6 سالگی کتابی در مورد جنگل و حیوانات دید که در آن تصویر زیبایی از یک مار بوآ که حیوان درندهای را قورت داده بود، مشاهده کرد. در آن کتاب نوشته بود که مار بوآ شکارش را بدون جویدن قورت میدهد. پسر شش ساله تصمیم میگیرد یک مار بوآ که حیوانی را درسته قورت داده، بکشد. روزی او با هیجان و ذوق خود نقاشیاش را به آدم بزرگها نشان میدهد ولی آنها مفهومش را متوجه نمیشدند و او بسیار دلشکسته شد و نقاشی را کنار گذاشت.
در واقع این کتاب پرجاذبه از زبان کودکی به نام شازده کوچولو شرح داده میشود که از سیارهای دیگر وارد این کره خاکی شده است. شازده کوچولو از موضوعاتی مانند عشق، محبت، ایثار، خانواده، دوست داشتن و… صحبت میکند، موضوعاتی که با خواندنشان قلب شما را به تپش درمیآورد. کودک، تنگنظریها، بیرحمی و خودخواهیهای بزرگترها را از دید پاک و صادقش به تصویر میکشد.
آنتوان دو سنت اگزوپری (Antoine Saint-Exupery) در کتاب شازده کوچولو واقعیتها و حقایق را شرح میدهد، واقعیتهایی که از دید او به فراموشی سپرده شدند. او میخواهد با این کتاب حقایق فراموش شده را دوباره به یاد آورد و معتقد است که همهی انسانها در درون خود شازده کوچولویی دارند که باید پیدایش کنند.
کتاب شازده کوچولو (به فرانسوی: Le Petit Prince) با توجه به محبوبیتش عنوان «کتاب قرن» را به خود گرفته است، این اثر در قرن 20، از پرفروشترین و بهترین کتابها بوده و سالی 1 میلیون نسخه از آن در جهان به فروش میرسد. همچنین این کتاب به بیش از 300 زبان دنیا ترجمه شده است.
آنتوان دو سنت اگزوپری را بیشتر بشناسیم:
آنتوان دو سنت اگزوپری (Antoine de Saint-Exupery) در سال 1900 در شهر لیون به عنوان سومین فرزند از پنج فرزند متولد شد. زمانی که در ایام کودکی به سر میبرد پدرش بر اثر سکتهی قلبی فوت شد و مادرش سرپرستی او و دیگر فرزندانش را به عهده گرفت.
او بعد از گذراندن تحصیلاتش در مقاطع مختلف قصد داشت به خدمت نیروی دریایی درآید، اما موفق نشد. به همین دلیل در سن 21 سالگی در نیروی هوایی فرانسه به عنوان مکانیک شروع به کار کرد و در زمان دو سال خدمت خود، تمام فنون خلبانی و مکانیکی را یاد گرفت، به طوری که از بهترین هوانوردان ماهر ارتش فرانسه محسوب میشد.
جملات برگزیده کتاب شازده کوچولو:
– خیلی در بین آدمبزرگها زندگی کردهام. خیلی هم خوب شناختمشان. اما این باعث نشده که نظرم در مورد آنها عوض شود.
– آدمها این حقیقت رو فراموش کردن. اما تو نباید فراموش کنی. تو همیشه مسئول اون چیزی هستی که اهلیش کردی. تو مسئول گلت هستی…
– یک روز، غروب خورشید را چهل و چهاربار تماشا کردم. پس از آن روزی که غروب خورشید را چهل و چهار بار تماشا کردی دلت خیلی گرفته بود؟ شازده کوچولو پاسخم را نداد.
– فقط بچهها میدانند دنبال چه میگردند. آنها وقتشان را صرف یک عروسک پارچهای میکنند و آن عروسک میشود همهی دنیایشان. اگر عروسک را ازشان بگیری، گریه میکنند.
– فقط چیزی را میتوانی یاد بگیری که اهلیاش کرده باشی. آدمها دیگر وقت ندارند چیزی یاد بگیرند. فقط به دکان میروند و جنسهای آماده میخرند و چون هیچ دکان دوست فروشی وجود ندارد، دیگر هیچ دوستی ندارند.
در بخشی از کتاب شازده کوچولو میخوانیم:
شازده کوچولو سؤال کرد: تو کی هستی؟ سپس اضافه کرد: تو خیلی زیبایی. روباه گفت: من روباه هستم. شازده کوچولو پیشنهاد کرد: بیا با من بازی کن، من خیلی ناراحت هستم. روباه پاسخ داد: من نمیتونم با تو بازی کنم، چون هنوز اهلی نشدم. شازده کوچولو گفت: آه! لطفاً منو ببخشید. اما کمی فکر کرد و ادامه داد: اهلی شدن یعنی چی؟ روباه گفت: تو اینجا زندگی نمیکنی، دنبال چی میگردی؟ شازده کوچولو گفت: من دنبال آدمها میگردم. معنی اهلی شدن چیه؟ روباه گفت: آدمها؟ اونها تفنگ دارند وحیوانات رو شکار میکنند. این خیلی وحشتناکه. آنها جوجه هم پرورش میدند واین برای من خیلی خوبه. این کارها تنها سرگرمیشونه، تو دنبال جوجه هستی؟ شازده کوچولو گفت: نه، من دنبال دوستانم میگردم، معنی اهلی شدن چیه؟ روباه گفت: اهلی شدن چیزیه که این روزها ازش غفلت میکنند، اون به معنی ایجاد رابطه است.