قبل از اینکه در این پست در رابطه با تست MBTI صحبت کنیم لازم است تا مختصری در رابطه با تیپ شناسی و سپس در رابطه با نظریه یونگ بدانیم. بنابراین ابتدا مختصری در این رابطه نوشته و سپس در انتها مباحث جزئی تری را از شخصیت مایرز بریگز یا شخصیت MBTI خواهیم گفت. قبل از اینکه این مطلب را بخوانید نگاهی به فهرست زیر نمایید تا بدانید می خواهیم در رابطه با چه موضوعاتی با شما صحبت نماییم:
تیپ شناسی چیست؟
این ایده که افراد را می توان به انواع یا دسته های مختلف افراد تقسیم کرد حداقل به زمان بقراط (حدود 400 سال قبل از میلاد مسیح) برمی گردد، زمانی که بعداً جالینوس آن را (حدود 150 میلادی) به عقاید خود افزود. در دوران باستان اعتقاد بر این بود که می توان افراد را به چهار گروه صفراوی (به معنای تحریک پذیر)، مالیخولیا (افسرده)، دموی (خوش بینانه) و بلغمی (آرام) تقسیم کرد(بعدها تست ها شخصیتی نظیر تست دیسک بر اساس همین دیدگاه تنظیم شد). در آن زمان این فرضیه مطرح شد که تیپ شخصیتی یک شخص بازتاب سلطه یکی از چهار خلط بدن است - مایعاتی در بدن که تصور می شد برای زندگی اساسی است.
این گونه شناسی به طور همزمان شروع به ایجاد دو خط فکری در نظریه شخصیت نمود، خطوطی که از نظر مفهومی از یکدیگر جدا هستند، گرچه اغلب بهم آمیخته اند. خط اول این مفهوم است که شخصیت افراد به گونه ای در نوع یا دسته خاصی قرار می گیرد. خط دوم حاوی این مفهوم است که شخصیت افراد تا حد زیادی توسط متغیرهای بیولوژیکی تعیین می شود. یونگ سپس معتقد بود که افراد در یکی از دو دسته قرار می گیرند:
این نوع شناسی به ما اجازه می دهد تمایز مفهومی بین رویکرد نوع و رویکرد مشخصه شخصیت را آشکار کنیم.
انواع معمولاً به عنوان کلاسهایی از اعضا در نظر گرفته می شوند که متمایز و گسسته باشند. دو رویکرد اصلی در گونه شناسی به شرح زیر است:
"رویکرد حقوقی" (که بر نحوه تغییر صفات در افراد مختلف تأکید دارد) فرض می کند که ابعاد برای همه یکسان است.
"رویکرد فردگرایانه" (که بر منحصر به فرد بودن افراد تأکید دارد) برخی از این ابعاد را بعنوان ابعادی منحصر به فرد خاص تلقی می کند.
چرا باید تیپ های شخصیتی را بشناسیم؟
شناخت انواع تیپ های شخصیتی به چند دلیل مهم است. از همه مهمتر، به ما کمک می کند تا گرایش های آگاهانه خود را درک و تشخیص دهیم. به گفته یونگ، یکی از وظایف اصلی در نیمه اول زندگی این است که یاد بگیریم چگونه اعمال و نگرش های خود را بیان کنیم و از مشکلات سازگاری جلوگیری کنیم. در رابطه با شغل، شکی نیست که انواع خاصی برای برخی مشاغل مناسب یا نامناسب هستند. ممکن است کتابدار خوبی باشید اما در حرفه پرستاری یا مددکاری اجتماعی مشکل داشته باشید. در نظر گرفتن نوع روانشناختی اساسی هنگام انتخاب حرفه، تصمیمات موثرتری را در این زمینه فراهم می کند (مایرز و مک آولی ، 1985). نظریه انواع روانشناختی همچنین به توضیح ناسازگاری و تعارض بین افراد کمک می کند.
ممکن است یک فرد درون گرا با فرد برون گرا مشکل داشته باشد، می توان انتظار داشت که یک فرد حسی نوع شهودی را درک نکند و نوع متفکر احساسی و منطقی با هم متفاوت باشند.
علاوه بر شناخت عملکرد و نگرش هوشیاری، می توانیم با استناد به اصل جبران روانشناختی، بینش خود را در تمایلات ناخودآگاه خود نیز بدست آوریم، بنابراین هر عملکرد یا نگرشی که در خودآگاه غالب باشد، در ناخودآگاه غالب خواهد بود. این امید است که بتوانیم با دانستن تمایلات خود و ضمیر ناخودآگاه خود از تأثیرات عجیب و منفی آن بکاهیم. از همه مهمتر، با ارتقا عملکرد سطح پایین روحیه و وارد کردن آن به حوزه آگاهی، می توانیم تسلطی در بیان خصوصیات مثبت آن عملکرد یا نگرش پیدا کنیم.
شناخت تمایلات سطح پایین آگاهانه یک کار روانشناختی بسیار دشوار است. البته، اگرچه در تئوری هر چهار عملکرد و هر دو رویکرد و رساندن آنها به حوزه آگاهی و ایجاد شخصیت کامل می تواند امکان پذیر باشد، اما در عمل بیشترین امید این است که فرد رویکرد و عملکرد غالب شخصیت خود را تشخیص دهد، عملکرد خود را بیان کرده و روشهای ناخودآگاه و عملکرد آنها را شناسایی می کند.
تیپ شناسی یونگ چیست؟
یونگ استدلال می کند که ذهن آگاه می تواند واقعیت را از چهار طریق درک کند:
اساس ادراک ذهنی واقعی از نظر یونگ
در نظریه یونگ، این چهار عملکرد دو قطب مخالف هستند. اول، دو کارکرد غیر منطقی، یعنی حسی و شهودی و در مقابل آنها، کارکردهای منطقی یا عقلی، یعنی تفکر و عواطف.
توابع غیر منطقی
حس درک فوری ما از جهان عینی است، فرایندی که بدون هیچ ارزیابی صورت می گیرد. فرد حس چیزها را همانطور که هست درک می کند - واقع بینانه و عینی. این توانایی در نظر گرفتن زمینه ها، ارجاعات ضمن ، مفاهیم یا تفسیرها را ندارد، اما سعی دارد اطلاعات دریافت شده توسط حواس را به طور دقیق و با جزئیات ارائه دهد.
شهودی به معنای تحقق امکانات ذاتی و مفاهیم درونی است. این عملکرد جزئیات موضوع را نادیده می گیرد و در عوض بر زمینه ها یا جنبه های کلی متمرکز می شود و مسیر حرکت، روابط ظریف داخلی و فرآیندهای نهفته و همچنین احتمالات بالقوه هر موقعیت را درک می کند. ادراک شهودی هرگز وقایع را مستقیماً آشکار نمی کند. بلکه با درک مطالب پنهان که برای مشاهده گر عینی قابل مشاهده نیست، با خلاقیت، ابتکار و بصیرت، مضامین نامفهومی را کشف می کند.
توابع منطقی
تفکر روشی برای ارزیابی است که تجربه را تأیید یا انکار می کند. تفکر مبتنی بر درک هوشمندانه از مشکلات و به ویژه رابطه بین آنها است. این عملکرد یک فرایند منطقی و سیستماتیک است که سعی می کند واقعیت را از طریق تحلیل منطقی و قیاس درک کند.
احساسات یک عملکرد عاطفی است که ارزش یا اعتقاد فرد به یک پدیده را بر اساس استقبال یا عدم استقبال وی تعیین می کند. این عملکرد هر تجربه را به عنوان "خوب یا بد"، "خوشایند یا ناخوشایند" و "قابل قبول یا غیر قابل قبول" اندازه گیری می کند. احساس دقیقاً مترادف با احساس نیست، زیرا ممکن است در مورد چیزی احساس خوب یا بدی داشته باشید، یا بدون اینکه درگیر احساس شوید، احساس وابستگی به چیزی را کنار بگذارید. با وجود این ، احساسات تا حدی یکی از مهمترین مظاهر عملکرد احساسات است.
روابط عملکردی
اگرچه در هر فرد برای چهار عملکرد فوق پتانسیل دارد، یونگ معتقد بود که در هر فرد، با توجه به عوامل ذاتی و نهادی، یکی از چهار کارکرد آگاهی را به صورت غالب نشان می دهد. هر کدام که برتر باشد، معمولاً در حوزه آگاهی نخواهد بود، و طبق اصل جبران، به یک عملکرد ناخودآگاه تبدیل می شود. در عمل، این بدان معناست که عملکرد پایین معمولاً یا سرکوب می شود، یا به روشهای بدوی، کودکانه، منسوخ و ناهماهنگ آشکار می شود. ادراک حسی و درک شهودی نیز قطب های متضادی هستند، زیرا درک هر دو شکل ظاهری و عمق واقعیت در آن واحد امکان پذیر نیست. هرجا عملکرد حسی برتر باشد، مطمئناً بینش و تخیل قوی نخواهد بود و درک شهودی این افراد بسیار ابتدایی، ناخودآگاه و ناهماهنگ مانند خرافات یا حسادتهای بی اساس خواهد بود.
انواع توابع
نظریه یونگ به طور ضمنی نشان می دهد که هشت نوع عملکرد ممکن است. این هشت تابع علاوه بر چهار عملکرد ذکر شده در بالا ، شامل چهار ترکیب برتر و کمی نیز می باشد:
یونگ معتقد بود که نگرش های ما ذاتاً تعیین شده است. طبق نظریه وی، افراد درونگرا اغلب از محیط خارج می شوند. آنها برای حفظ انرژی درونی خود از وابستگی و علاقه به دنیای خارج پرهیز می کنند و ممکن است از تماس با جهان و اشیا و افراد دور شوند و در نتیجه حالت دفاعی پیدا کنند. به طور کلی، نوع درون گرا فردی خجالتی و کند مزاج است که با محیط سازگار نیست. این افراد با دنیای درونی خود هماهنگ هستند و دیدگاه های ذهنی خود را به وضوح می دانند. نقطه مقابل این گروه افراد برونگرا هستند که همه چیز را در دنیای خارج جالب می دانند. مانند اشیا، ، افراد، رویدادها و همه باورهای جمعی. علاوه بر این، هر آنچه فکر می کنند یا احساس می کنند، یا انجام می دهند، ارتباط مستقیمی با شرایط خارجی دارد، بنابراین بهتر می توانند با شرایط خارجی سازگار شوند.این باعث می شود آنها از مسائل ذهنی خود غافل و غالباً خوشحال باشند.
انواع شخصیت یونگ
با ترکیب دو نوع برخورد با هشت نوع عملکرد، در مجموع شانزده حالت امکان پذیر است. این شانزده حالت روانی در زیر لیست شده است.
نكته: يونگ خودش تنها روي هشت تيپ «خالص»، (يعني تركيب برخورد با كاركرد واحد) بحث كرده است. با شناخت دو تيپ موجود در تیپهای خالص ميتوان تيپ آميخته را به خوبي درك نمود. بهعنوانمثال، متفكر حسي برونگرا اساساً آميختهاي از تيپ حسي برونگرا و متفكر برونگرا است.نكته: يونگ خودش تنها روي هشت تيپ «خالص»، (يعني تركيب برخورد با كاركرد واحد) بحث كرده است. با شناخت دو تيپ موجود در تیپهای خالص ميتوان تيپ آميخته را به خوبي درك نمود. بهعنوانمثال، متفكر حسي برونگرا اساساً آميختهاي از تيپ حسي برونگرا و متفكر برونگرا است.
ویژگی های افراد با هر بعد شخصیتی (اولویت) به طور جداگانه در زیر ذکر شده است:
علاوه بر 8 بعد گفته شده مطابق این چهار بعد، شانزده تیپ شخصیتی دیگر نیز شکل می گیرد. به طور کلی می توان گفت این تیپ های شخصیتی 16 گانه بیانگر افراد با تیپ های مختلف می باشد. هر کدام از این تیپ ها یک کد چهار حرفی است که از ترکیب حروف واژگانی 8 بعد گفته شده در تصاویر بالا ایجاد می شوند. در تصویر زیر این 16 تیپ را ملاحظه می نمایید:
اینکه چگونه انواع مخالف به روند گروه کمک می کنند، به شرح زیر بیان می شود: برون گراها (E) امکان برقراری ارتباط بین اعضای گروه را فراهم می کنند، در حالی که افراد درونگرا (I) واکنش داخلی بحث های گروهی را نشان می دهند. سنسورها (S) حقایق و سوالات فنی را مطرح می كنند، در حالی كه متخصصان شهودی (N) در مورد احتمالات جدید حدس می زنند. متفکران (T) یک تحلیل منطقی از وضعیت تصمیم گیری ارائه می دهند. از طرف دیگر ، احساسات (F) نشانه هایی از تأثیر عواطف سایر اعضای گروه یا مشتریان را نشان می دهد. عوامل تعیین کننده (J) تیم را زودتر از موعد مقرر تحت فشار قرار می دهند، در حالی که افراد انعطاف پذیر و پذیرنده (P) به تیم توصیه می کنند راه حل های دیگر را در نظر بگیرند.
توصیف 16 نوع یا تیپ شخصیت
حسی درونگرا - متفکر برونگرا (ISTJ)
تیپ شخصیتی ISTJ با انجام کارهایی با شرایط زیر همخوان دارد:
1- کار ماهیت فنی داشته باشد و به فرد امکان استفاده از توانایی های خود را بدهد.
2- یک محصول یا خدمات واقعی ارائه دهد و ترجیحاً از روشهای استاندارد در آن استفاده شود.
3- بتواند مستقل عمل کند و از قدرت تمرکز زیاد برای تکمیل آن استفاده کند.
4- بتوانید در یک محیط پایدار و سنتی کار کند و نیازی به خطرات بی مورد نداشته باشد.
5- نتایج ملموس و قابل اندازه گیری باشد.
6- اهداف عینی واضح و ساختار سازمانی مشخص داشته باشید.
7- فرد وقت کافی برای آماده سازی خود را داشته باشد.
8- مسئولیتهای بیشتری به شخص داده شود.
9- کار باید در محیطی انجام شود که قضاوت و تجارب فرد به اندازه کافی ارزش داشته باشد.
10 - فرد را قادر سازد تا به اهداف تعیین شده دست یابد و نتایج کافی را به فرد ارائه دهد.
حسی درونگرا - احساسی برونگرا (ISFJ)
1- نیاز به رعایت و دقت دارد تا فرد بتواند با توانایی خود به حقایق و جزئیات توجه کند.
2- به شخص اجازه دهید روی پروژه های مشخصی کار کند و به دیگران کمک کند.
3- به فرد فرصت ابراز محبت دهید و شرایط را برای تحقق تلاش های دیگران فراهم کند.
4- به روشی سنتی و در یک محیط سازمان یافته انجام شود.
5- شرایطی را برای توجه فرد به روشهای استاندارد و استفاده از قضاوتهای عملی فراهم کنید.
6- به شخص اجازه دهید در هر زمان روی یک پروژه یا یک شخص کار کند.
7- به شخص فضای کار خصوصی بدهید تا بتواند به تنهایی کار کند.
8- بتواند به دیگران کمک کند یا با دیگران که عقاید و ارزشهای او را مشترک دارند کار کند.
9- شرایطی برای فرد منظم و کارآمد فراهم کنید.
10- لازم نیست شخصی کارهای خود را به طور مرتب در حضور دیگران ارائه دهد.
حسی برونگرا - متفکر درونگرا (ESTP)
1- بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، هر روز با یک وضعیت جدید روبرو شود و از آن لذت ببرد.
2- بتواند از قدرت مشاهده و توجه خود برای بدست آوردن و نگهداری اطلاعات استفاده کند.
3- بتواند برای مشکلات و مسائل راه حل پیدا کند.
4- باید یک کار پویا، پرماجرا و سرگرم کننده باشد که در آن حوادث به سرعت اتفاق بیفتد و فرد بتواند تصمیم گیری کند.
5- بتواند از روشهای نامتعارف در شرایط غیر برنامه ریزی شده استفاده کند و به راه حل های منطقی برسد.
6- بتوانید در شرایطی که مقررات وجود ندارد کار کند و با همکاران تازه کار و فعال برخورد کند.
7- شخصاً سازماندهی کند و لزوماً مطابق با استانداردها و معیارهای دیگران رفتار کنید.
8- علمی و منطقی باشد و فرد بتواند از استدلال و توانایی های فکری خود استفاده کند.
9- بتواند آزادانه با بحرانها روبرو شود.
10. با واقعیت ها برخورد کند، نه با تئوری های انتزاعی، تا بتواند با تلاش خود به نتایج ملموسی دست یابد.
حسی برونگرا - احساسی درونگرا (ESFP)
1- فراهم آوردن امکان یادگیری از تجربیات به منظور جمع آوری اطلاعات لازم و حل مسئله.
2- امکان درگیری شخصی در مسائل را فراهم کنی ، تا وی بتواند مستقیماً با مشتری صحبت کند.
3- فرد باید در کار خود لذت و استقلال داشته باشد و بتواند با افراد مختلف سر و کار داشته باشد.
4- می تواند با افراد و مشکلات آنها ماهرانه کنار بیاید و تنش آنها را کاهش دهد.
5- احتمال انجام فعالیت های مختلف وجود دارد.
6- بتواند با افراد مختلفی که در طول روز اشتیاق او را دارند کار کند.
7- بتواند از پس پروژه هایی برآید که سریع و پردرآمد هستند و نیاز افراد مختلف را برآورده می کنند.
8- کار در محیطی آرام و صمیمی امکان پذیر باشد.
9- تلاش وی باید ثواب بیشتری داشته باشد و فرد نسبت به کار خود احساس قدردانی کند.
10- حداقل دیوان سالاری باید در محل کار باشد و فرد از کار خود لذت ببرد و خودش باشد.
شهودی درونگرا- متفکر برونگرا (INTJ)
1. به فرد اجازه دهید راه حل های ابتکاری حل مسئله برای بهبود سیستم های موجود پیدا کند.
2- برای کار منطقی می توان انرژی را صرف انجام ایده های خوب کرد.
3- فرصت کار با افرادی را فراهم کنید که تخصص، هوش و شایستگی آنها مورد احترام است.
4- اعتبار دادن به شخص از نظر او و امکان اجرای آنها.
5- فرد را قادر به کار مستقل کند و بتواند با افراد آگاه تبادل نظر کند.
6- فرد را از اطلاعات جدید آگاه کنید تا بتواند توانایی ها و شایستگی های خود را افزایش دهد.
7- شخص را قادر به تهیه کار و تولیدی مطابق با استانداردهای بالای وی کند.
8- حالت تکراری نداشته باشد.
9- استقلال و اقتدار زیادی برای ایجاد تغییرات و کمک به رشد افراد و سیستم ها داشته باشد.
10- مطابق با معیارهای فوق باشد و تلاش فرد را به طور عادلانه جبران کند.
شهودی درونگرا با احساسی برونگرا (INFJ)
1- به فرد اجازه دهید روی ایده ها و دیدگاه هایی که به رشد و تعالی دیگران کمک می کنند، کار کند.
2- به شخص اجازه دهید محصولات و خدماتی را تولید کند که به آنها اعتقاد دارد و از آنها احساس غرور می کند.
3- به مالکیت فرد و تلاشهای بی نظیری که می تواند انجام دهد توجه و ارزش خود را بدانید.
4- به فرد اجازه دهید خودش را بیان کند و ایده خود را ببیند.
5- به فرد اجازه دهید تا از ایده های خود برای کمک به دیگران استفاده کند.
6- به فرد اجازه دهید در محیطی دوستانه و بدون استرس کار خود را انجام دهد.
7- بتواند به طور مستقل کار کند، اما نظرات خود را در محیطی دوستانه با دیگران در میان بگذارد.
8- به فرد اجازه دهید زمان و محیط کار خود را سازمان دهد و بر روند کار کنترل داشته باشد.
9- به فرد اجازه دهید نقطه نظرات خود را خلاصه و پردازش کند و در آمادگی مورد نظر قرار گیرد.
10- با اعتقادات فرد هماهنگ باشد و به او اجازه دهد از کمال شخصی و حرفه خوبی برخوردار باشد.
شهودی برونگرا با متفکر درونگرا (ENTP)
1- به شخص اجازه دهید اقدامات خلاقانه ای انجام دهد و راه حل های جدیدی برای حل مشکلات پیدا کند.
2. بتواند از راه حل های خلاقانه خود برای ایجاد سیستم عامل های کارآمدتر استفاده کنند.
3- خلاقیت فرد مورد تأیید و تشویق قرار گیرد.
4- به فرد اجازه دهید موقعیت های مختلفی را تجربه کند که سرشار از لذت، سرگرمی و هیجان است.
5- نظم منطقی داشته باشید و از معیارها و عادلانه استفاده کند.
6- اجازه دادن به فرد برای ملاقات و تبادل نظر با افراد مختلف، خصوصاً افراد محترم.
7- فرد را قادر سازید تا توانایی های شخصی و شغلی خود را افزایش دهد و بتواند با افراد توانمند ارتباط برقرار کند.
8- می تواند در شرایط جهانی در حال تغییر موثر باشد.
9- می تواند در یک محیط دوستانه و غیر سازمان یافته عمل کند. جایی که او می تواند آزادی عمل زیادی داشته باشد.
10. به شخص اجازه دهید پروژه های جدیدی را طراحی کند، اما مجبور نیست به جزئیات مسائل توجه کند.
شهودی برونگرا با احساسی درونگرا (ENFP)
1- به فرد اجازه دهید در موضوعات مختلف با گروههای مختلف کار کند.
2. به فرد اجازه دهید ایده ها، خدمات یا راه حل های جدیدی برای مشکلات دیگری که به دیگران کمک می کند، ارائه دهد.
3- دلپذیر، چالش برانگیز و همیشه متنوع باشد.
4- به ندرت لازم است فرد در جزئیات کار شرکت کند.
5- به فرد اجازه دهید که به سرعت روی موضوعات کار کند، آزادی عمل برای نشان دادن اراده خود را داشته باشد.
6- به فرد اجازه دهید با افراد جدید ملاقات کند، مهارت های جدیدی یاد بگیرد و کنجکاوی آنها را برآورده کند.
7- با ارزشهای خود سازگار باشد، به او اجازه دهید فرصتهای مناسبی را برای منافع دیگران فراهم کند.
8- بتواند در محیطی دوستانه و آرام کار را انجام دهید و حداقل در تعارض با دیگران باشید.
9- به فرد اجازه دهید الهامات خود را دنبال کند و در کارهای جالب و مهیج شرکت کند.
10- کار باید در فضایی انجام شود که موجب قدردانی شود و به شور و شوق و خلاقیت فرد بیفزاید.
متفکر درونگرا با حسی برونگرا (ISTP)
1- بتواند منابع را شناسایی کرده و از آنها به کارآمدترین شکل ممکن استفاده کند.
2- به فرد اجازه دهید مهارت هایی را بیاموزد تا بتواند در آنها استاد شود و از آنها استفاده کند.
3- فرد را قادر سازید تا از دانشی که کسب کرده استفاده کند و مشکلات دیگران را با آن حل کند.
4- دستورالعمل های روشنی داشته باشید و فرد می تواند با محصولات واقعی در تماس باشد.
5- باید سرگرم کننده و پویا باشد تا بتواند از محیط بسته کار خارج شود و قدم در قلب طبیعت بگذارد.
6- در محیطی کار کند که عاری از مقررات دقیق و دست و پاگیر باشد.
7- او می تواند به طور مستقل کار کند و نظارت دیگران بر او کم و نظارت او بر دیگران کم است.
8- به فرد فرصت کافی دهید تا به علایق و سرگرمی های خود برسد.
9- شادی و نشاط را به فرد هدیه دهید و دائماً به چالش بکشد.
10- نیازی به کار روزانه با بسیاری از مقررات نیست.
متفکر درونگرا با شهودی برونگرا (INTP)
1- به شخص اجازه دهید ایده های جدیدی ارائه دهد و آنها را نقد و تحلیل کند.
2- به فرد اجازه دهد تا در فرآیند خلاقیت از انرژی خود استفاده کند و فقط به نتیجه کار نگاه نکند.
3- به فرد این فرصت را بدهید تا به طور مستقل کار کند، تا زمان کافی برای انجام خصوصی کار خود را داشته باشد.
4- برای به چالش کشیدن فرد خارج از روش های مرسوم، با مشکلات پیچیده ای روبرو شود.
5- بتواند آن را با انعطاف پذیری کافی انجام دهد و قوانین نابهنگام مانعی در برابر او ایجاد نکند.
6- به فرد اجازه دهید از معیارهای خود در کار استفاده کند.
7- شخص را قادر به انجام كارها با گروه كوچك اما واجد شرايط و صالح كند.
8- به فرد اجازه دهد ایده های خلاقانه ای ارائه دهد و وظایف خود را به دیگران بسپارد.
9- شخص را قادر سازد تا صلاحیت های خود را افزایش دهد و با افراد ذی صلاح در تماس باشد.
10. نیازی به صرف وقت خود برای سازماندهی دیگران ندارد.
متفکر برونگرا با حسی درون گرا (ESTJ)
1- فرد را قادر سازد تا به صورت سازمان یافته کار کند و از زمان خود به طور موثر در دستیابی به یک نتیجه منطقی استفاده کند.
2- به فرد اجازه دهد از مهارتهای خود استفاده کند و از قدرت فکری و استدلالی خود استفاده کند.
3- دستاوردهای کار می تواند قابل اندازه گیری باشد.
4- در یک فضای دوستانه انجام شود و همکاران سخت کوش و وظیفه شناس داشته باشد.
5- می توان انتظارات واضحی از آن داشت.
6- ماهیتی واقع بینانه، ملموس و کاربردهای عملی داشته و نتایج شخصی به جای بگذارید.
7- فرد را قادر سازد تا بهره ور و کارآمد باشد، بتواند اقدامات لازم را سازماندهی کند، از روش ها و اصول شخصی پیروی کند. مهلت های مشخصی داشته باشید تا فرد بتواند در زمان مقرر کار خود را انجام دهد.
8- بتوانید در محیط ها و شرایط قابل پیش بینی کار کند.
9- قادر به انجام کار با افراد دیگر باشد. به فرد اجازه دهد بر خودش و همکارانش تسلط یابد.
10. به فرد اجازه تصمیم گیری بدهد تا بتواند مسئولیت های زیادی را به عهده بگیرد و کار را کنترل کند.
متفکر برونگرا با شهودی درونگرا (ENTJ)
1- به شخص فرصت هدایت دهید تا بتواند امور خود را کنترل کند.
2- به فرد اجازه دهید برنامه ای بلند مدت داشته باشد تا بتواند روشهای ابتکاری برای حل مشکلات ارائه دهد.
3- کار باید در یک محیط سازمان یافته انجام شود تا فرد بتواند در مناطق خاصی با دیگران کار کند.
4- کنجکاوی ذهنی فرد را برانگیخته و به او اجازه دهید با مسائل پیچیده و اغلب دشوار کار کند.
5- به فرد فرصت کار با افراد شایسته و توانمند را بدهید.
6- فرد را قادر سازد تا در درون سازمان رشد کرده و صلاحیت های خود را افزایش دهد.
7- باید جالب، چالش برانگیز و رقابتی باشد تا حدی که دیگران دستاوردهای شخص را ببینند.
8- به فرد اجازه دهید با افراد باهوش، خلاق و هدفمند کار کند.
9- به شخص فرصت تعیین اهداف و فراهم آوردن شرایطی را بدهد تا با دیگران درباره هدف اصلی سازمان فكر كند.
10. به فرد اجازه دهید دیگران را مدیریت کند. از معیارهای منطقی استفاده کنید و از توانایی های دیگران استفاده کند.
احساسی درونگرا با حسی برونگرا (ISFP)
1- ارزشهای فرد را مطابقت دهید.
2- بتوانید این کار را در محیط حمایت همراه با دیگران انجام دهید.
3- به جزئیات توجه کنید.
4- به فرد فرصت کار مستقل و همراهی افرادی را بدهید که با او سازگار هستند.
5- قادر به انطباق، سازگاری و تجربه نتیجه باشد.
6- به فرد اجازه دهید از سلیقه خودش استفاده کند.
7- در یک محیط تازه و با همکاری دیگران کار کند.
8- به فرد اجازه دهید تا به رشد درونی برسد.
9- بتواند سریع با مسائل کنار بیاید.
10- لازم نیست مدام با دیگران صحبت کند.
احساسی درونگرا با شهودی برونگرا (INFP)
1- ارزش ها و اعتقادات فرد با هم هماهنگ هستند و به او اجازه می دهند ایده خود را بیان کند.
2- به فرد فرصت دهید تا جریان و نتیجه کار خود را کنترل کند.
3- بتواند کار خود را به طور مستقل و خودمختار انجام دهد. هیچ کس نباید در کار او دخالت کند و گاهی اوقات باید بتواند کار خود را به کسانی که احساس می کنند مورد احترام هستند ارائه دهد.
4- بتواند انعطاف پذیر و با حداقل قوانین و هر زمان که احساس راحتی کرد کار خود را انجام دهد.
5- بتوانید این کار را با افراد علاقه مند و خلاق انجام دهد، ترجیح می دهد این کار را بدون تنش با دیگران انجام دهد.
6- بتواند با انجام آن رشد شخصی خود را تشویق کند.
7- ارائه اثر به طور منظم به دیگری یا ارائه آن به دیگران قبل از اتمام آن ضرورتی ندارد.
8- شخص را قادر سازد تا از طریق آن به دیگران کمک کند تا به حداکثر توانایی خود برسد.
9- لازم است دیگران را درک کنید و به آنها اجازه دهیم به طور جداگانه با افراد رابطه برقرار کنند.
10 - به فرد اجازه دهید در رسیدن به آرمان های خود تلاش کند و تحت تأثیر مشکلات متوقف نشود.
احساسی برونگرا با حسی درونگرا (ESFJ)
1- فرد را قادر سازد که با دیگران روابط صمیمانه داشته باشد و بتواند به تغییر زندگی دیگران کمک کند.
2- فواید عملی برای دیگران داشته باشید و به فرد اجازه دهید مهارت های لازم را بیاموزد.
3- به فرد اجازه دهید کنترل کند، بتواند با دیگران کار کند و به آنها کمک کند تا به اهدافشان برسند.
4- انتظارات مشخص و واضحی داشته باشد و معیارهای موجود در آن مشخص باشد.
5- باید در محیطی با احساس همکاری مشترک انجام شود. یک محیط بدون درگیری.
6- به شخص اجازه تصمیم گیری و استفاده از روشهای کارآمد را بدهید.
7. به فرد اجازه دهید تا با دیگران تبادل نظر کند و در تصمیم گیری نقش داشته باشد.
8- شخص را قادر به سازماندهی کار خود کرده و در این کار به اطرافیان خود کمک کند.
9- در یک محیط دوستانه انجام شود. کار شخص را تأیید کنید و موفقیت او را تعریف کنید.
10- با توجه به ساختارها و روشهای موجود باید انجام شود و به مافوق احترام گذاشته شود.
احساسی برونگرا با شهودی درونگرا (ENFJ)
1- فرد را قادر به داشتن روابط گرم و متقابل با همكاران، مشتريان كند.
2- به فرد اجازه دهید راه حل های خلاقانه ای برای پروژه های خود پیدا کند و نتایج مثبت تلاش هایش را ببیند.
3- در محیطی کار کند که انتظارات مشخص باشد و رشد شخصی تشویق شود.
4- به فرد اجازه دهید در تیم افراد دیگری که شخص به آنها اعتقاد دارد عضوی باشد.
5- به فرد اجازه دهید راه حل های خلاقانه ای برای مشکلات پیدا کند و آنها را با افراد حامی به اشتراک بگذارد.
6- فعالیت باید در یک محیط چالش برانگیز انجام شود و به فرد اجازه کار در چندین پروژه در آن واحد را بدهد.
7- شخص را قادر به استفاده از مهارت های خود و مسئولیت پروژه های خود کند.
8- انواع مختلف فعالیت ها را به فرد بدهید تا به طور منظم و برنامه ریزی شده از آنها استفاده كند.
9- فرد را در معرض ایده های جدید قرار داده و به او اجازه دهید روش های جدیدی را امتحان کند و به ویژه به روش هایی توجه کند که باعث بهبود زندگی دیگران می شود.
10- شغل شخص باید در محیطی به دور از تعارض و تنش بین افراد باشد.
تیپ های 16 گانه شاخصیت یاد شده با استفاده از تست MBTI که توسط مایرز و بریگز تدوین شده است قابل سنجش می باشد. در این تست می توان اطلاعات جامعی در رابطه با ویژگی های هر تیپ به دست آورد.
نقد نظریه یونگ
در خط مقدم مورفولوژی انعکاس گسترده ای است که توسط یونگ در سال 1960 ارائه شده است، که به نظر می رسد با تجربه روزمره بسیاری از افراد سازگار است. خود یونگ هرگز شخصاً آن را از نظر تجربی ثابت نکرده است. جذابیت اخیر این نوع شناسایی ها این است که بازخورد اساسی فرد در مورد موضوع را بیان می کنند. این شناخت ممکن است ذهن فرد را باز نموده، رابطه او با آن را چند برابر کند و نتیجه این می شود که فرد تحت تأثیر شناخت از خود قرار می گیرد.
از آنجا که یونگ، اول از همه، چهار عمل را که فکر، احساس، حس و شهود در نظر می گیرد، با توجه به سایر خصوصیات ذاتی موضوع، تبادلات بین شخص و موضوع می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. از نظر یونگ، شکل اساسی با یک تفاوت ظریف از این جهت متمایز می شود که بافت نیمه آگاه همیشه مکمل متن آگاهانه است. قالب های یونگی به جای اینکه از گروهی از ویژگی ها تشکیل شود که بین آنها همبستگی وجود دارد، با یک رابطه اساسی تعیین می شود که کلید ساخت خاص آنها را می دهد. اثبات این ادعا ممکن است با توجه به توصیفات کاملاً مشخص و مفصلی که یونگ به آنها داده تعجب آور باشد. اما به راحتی می توان فهمید که رگه های ذکر شده چیزی نیست جز روشنگری روابط اساسی تشکیل دهنده.
تجربیاتی در زندگی همه ما وجود دارد که تأثیرات ناخودآگاه جمعی، تجربیات عشق در نگاه اول و سایر جنبه های شخصیتی را نشان می دهد. مدل انواع روانشناختی یونگ الگوی متفاوتی است که انسانها را در عملکردهای آگاهی و ذهنی توصیف می کند. برای اثبات دیدگاه تست MBTI که برای سنج تیپ های شخصیتی مورد استفاده قرار می گیرد نیاز به مطالعه بیشتری وجود دارد. اما آنچه حائز اهمیت است این می باشد که سازمان ها و شرکت های بسیاری از آن استفاده می کنند و حتی از آن رضایت دارند. بنابراین صرف نظر از مقالات منتقدانه به این تست می توان گفت تست MBTI توانسته است جنبه کاربردی بودن خود را به تعداد زیادی از پژوهشگران و مدیران نشان دهد. با این حال به نظر می رسد لازم است که این تست را در کنار سایر تست های روانشناسی و سایر روش های ارزیابی مورد استفاده قرار داد.
برای انجام این تست به صورت آنلاین می توانید به سایت ارزیابی آنلاین ای سنج مراجعه نمایید: