ویرگول
ورودثبت نام
knowledgecomputer2023
knowledgecomputer2023
خواندن ۲۱ دقیقه·۲ سال پیش

بررسی و شناخت ابعاد شخصیتی احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) (2)

ا
ا


5- بررسی ارتباط قیام حضرت احمدبن موسی علیه السلام و وجود بقاع متبرکه امامزادگان در سراسر ایران اسلامی

5-1- علل مهاجرت امامزادگان و سادات به ایران

سادات در مقاطع مختلف و با انگیزه های متفاوتی به سرزمین ایران مهاجرت کردند:

1- گروهی از ساداتی بودند که به هنگام ظهور و یا قیام یکی از علویان بر علیه حاکمان ستمگر اموی و یا عباسی برخاسته بود که پس از شکست در قیام مورد تعقیب قرار گرفتند. از آنجائیکه مردم ایران عشق وافری به اولاد علی (ع) داشتند، هنگامی که مهاجرانی از این ذریه پاک به این سرزمین وارد می شدند از حضور آنها استقبال می کردند.

2- گروهی جمع کثیری از علویان هستند که با تشکیل سلسله علویان در طبرستان و پس از آن به ایران عزیمت کردند. این دسته از علویان در شهرهای شمالی و همچنین قم، ری، قزوین و بخش هایی از شهرهای جنوب غربی ایران پراکنده و سکنی گزیدند. (طبری، 1368، ص276)

3- گروهی از سادات و اولاد ائمه(ع) به خاطر تشدید ظلم و شکنجه خلفای عباسی که نسبت به شیعیان با شدت عمل بیشتری انجام می شد و دستور قتل عام آنها صادر میشد، به ایران مهاجرت کردند. (عرفان منش، 1391، ص33)

4- عده ای از سادات «موسوی»، «حسنی»، «حسینی» یا به شوق دیدن امام رضا(ع) و یا پس از با خبر شدن از توطئه مأمون و شهادت امام رضا(ع) عازم ایران شدند که در این رابطه می توان به کاروان احمد بن موسی(ع) و برادران وی و همچنین فاطمه بنت موسی(ع) اشاره کرد. (عرفان منش، 1377، ص57)

از میان علویانی که در عهد مأمون بر علیه خلفای عباسی قیام کردند می توان به قیام های ابن طباطبا و ابوالسرایا در کوفه و زید بن موسی(ع) در بصره و اهواز، اسماعیل بن موسی(ع) در فارس و همچنین هجرت حضرت معصومه (س) و قیام احمد بن موسی(ع) و برادران امام رضا(ع) را نام برد که همراه با کاروان عظیمی از سادات علوی و امامزادگان از مدینه به سمت خراسان (مرو) در حال حرکت بودند. (یعقوبی، 1366، ص426)

5-2 جغرافیای تاریخی قیام

برای تعیین خط سیر کاروان احمدبن موسی(ع) و برادرانش چند نکته قابل ملاحظه است که عبارت است از: مبدأ حرکت، مقصد کاروان، محل درگیری و صحنه کارزار و سرانجام محل شهادت و مدفن آنان. درباره مقصد کاروان برادران امام رضا(ع) و همراهانش که خراسان است همه منابع اتفاق نظر دارند. اما درباره مبدأ حرکت کاروان تفاوت هایی در برخی منابع وجود داردکه به بررسی آن می پردازیم. خط سیر حرکت احمدبن موسی(ع) یکی از راههای متداول آن زمان بود. راهی که برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا(ع) آن را تا مرو (خراسان) پیمود. این راه از مدینه به بصره و از طریق سوق الاهواز به فارس می رسید و سپس از کویر به نیشابور، طوس، سرخس و مرو پایان می یافت. مبدأ قیام احمدبن موسی (ع) مدینه و مقصد آن خراسان (مرو) بود. اما برخی منابع مبدأ حرکت ایشان را از بغداد نوشته اند. به دلیل اینکه معتقدند محل زندگی ایشان شهر بغداد بوده است. اختلاف درباره مبدأ حرکت فقط به محل سکونت احمد بن موسی(ع) و برادرانش در بغداد و یا مدینه باز نمی گردد.

با توجه به گزارشاتی که در عصر امامت حضرت امام موسی کاظم(ع) درباره حضور احمد بن موسی(ع) در شهر مدینه و ماجرای بخشیدن مزرعه ای موسوم به یسره از سوی پدر بزرگوارش به وی، سرکشی به برخی از املاک پدرش در شهر مدینه، ماجرای انتشار خبر شهادت امام موسی کاظم(ع) در مدینه و تجمع مردم در خانه ام احمد و مسجد، طرح بیعت با احمد بن موسی(ع) و دعوت وی برای بیعت مردم با حضرت امام رضا(ع) در شهر مدینه، همجواری احمد بن موسی(ع) با برادرش امام رضا(ع) در شهر مدینه به عنوان کانون ولایت، پیش از آنکه مأمون فرستادگان خود را به شهر مدینه گسیل دارد تا امام رضا(ع) را برای ولایت عهدی از مدینه به خراسان روانه کند و گزاراشات دیگر مارا نسبت به سکونت و یا حضور احمد بن موسی(ع) در شهر مدینه مطمئن می سازد و در نتیجه می توان پذیرفت که مبدأ حرکت کاروان احمد بن موسی(ع) که متشکل از جوانان بنی هاشم، خویشان و برادران وی (محمد و حسین) بودند، از مدینه آغاز شد. علاوه برآن بغداد در آن زمان مرکز تجمع عباسیان بود که نه دل درگرو علویان داشتند و نه به سیاست های مأمون خوشبین بودند. شاید یکی از دلایلی که سبب تقویت احتمال عبور کاروان احمد بن موسی(ع) از مسیر بغداد، ری و قم به سمت خراسان میشود؛ حرکت کاروان دیگری به رهبری حضرت فاطمه معصومه (س)، خواهر امام رضا(ع) نزدیک به همان ایام بود که به همراه برادرانش هارون بن موسی(ع) و حمزه بن موسی(ع) و بیست و دو تن از علویان به سوی خراسان می رفتند. که ماموران به فرمان مأمون، خلیفه عباسی بر قافله تاختند و آنها را زخمی کردند و یا به شهادت رساندند. وجود مرقد مطهر حضرت معصومه(ع) در قم همین را می رساند. نکته دیگر اینکه حرکت از بغداد به کوفه و سپس به بصره و خراسان راهی طولانی و غیر متداول بوده است. پس قول معتبر این است که مبدأ حرکت مدینه بوده است. (عرفان منش، 1396، ص79)

5-3 علل قیام

بررسی علل قیام احمد بن موسی(ع) ارتباط زیادی با زمان قیام و همچنین انگیزه قیام او دارد. با جستجو در منابع تاریخی زمان قیام احمد بن موسی(ع) در دو مقطع متفاوت بیان می شود. 1- زمان حیات برادرش علی بن موسی الرضا(ع): اگر این قول را بپذیریم انگیزه قیام احمد بن موسی(ع) آگاه شدن وی از توطئه قتل امام رضا(ع) و یاری رساندن در دفع توطئه مأمون می باشد. هرچند به غلط برخی کتابها انگیزه وی را صرفا دیدار برادرش علی بن موسی الرضا(ع) دانسته اند. «احمد بن موسی(ع) قصد خراسان نمود. با هفتصدتن از برادران و برادرزادگان و جماعت کثیری از دوستان از مدینه حرکت نمودند. چون به دو فرسنگی شیراز رسیدند، خبر شهادت امام رضا(ع) به آن نواحی رسید، مأمون نیز که از حرکت امامزادگان اطلاع یافته بود به جمیع حکام و عمال قلمرو خود نوشته بود که در هر جان که آن ابوتراب (احمد بن موسی( ع)) را یافتید به قتل برسانیدو. . . (سلطان الواعظین، 1350، ص115) 2- بعد از شهادت امام رضا(ع): پذیرفتن این قول به معنای این است که انگیزه احمد بن موسی(ع) از سفر به ایران جنبه عدالت خواهانه و یا خون خواهی دارد. (مهاجران موسوی، ص 113) چنانچه برخی مورخان می نویسند: «احمد بن موسی(ع) چون خبر شهادت امام رضا(ع) را شنید بسیار اندوهگین شد و بسیار گریه کرد و برای خونخواهی از بغداد خارج شد و همراه او سه هزار نفر از نوادگان امامان معصوم بوده اند که قصد جنگ با مأمون داشت و. . .» (مفید، 1413ق، ص238)

5- 4 آغاز قیام

آنچه که از بررسی متون تاریخی به دست می آید این است که قیام احمد بن موسی(ع) زمانی آغاز شد که مواضع و سیاست های مأمون نسبت به امام رضا(ع) تغییر کرد. او که دریافته بود ولایت عهدی امام رضا(ع) اساس خلافت عباسیان را برهم می زند، در یک برنامه زمان بندی شده ابتدا با مسموم کردن انگور، امام(ع) را رنجور کرد و سپس با افشره انار زهرآلود وی را به شهادت رساند. (جزایری، 1337ق، ص176) احمد بن موسی(ع) بعد از آگاهی از توطئه به همراه دو تن از برادرانش به نام های محمد (معروف به سید میرمحمد عابد) و حسین (معروف به سید علاءالدین حسین) و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر برای حمایت و یاری امام رضا (ع) از طریق بصره وارد خراسان شدند. از آنجایی که این حرکت دیدار ساده برادر نبود، مأمون دچار وحشت شد. به خصوص زمانی که اطلاع یافت کاروان احمد بن موسی(ع) از هر دیاری که می گذرد، جمع کثیری از شیعیان و علویان به آن می پیوندند.

بنابراین مأمون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت تهدیدی جدی برای موقعیت خود می دید به همه حکمرانان خود دستور داد که «در هرکجا قافله بنی هاشم را یافتند، مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند و یا مقتول کنند. (ملک الکتاب شیرازی، 1335ق، ص 1460) این دستور، به هر شهری که می رسید کاروان از آن جا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی(ع)، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس «قتلغ خان» مردی جدی و مقتدر بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی(ع) اردو زد. (محل اولین تلاقی را در خان زنیان، هشت فرسخی شیراز ذکر می کنند.) (شیرازی، 1362، ص345) وقتی که احمد بن موسی(ع) با قتلغ خان رو به رو شد، در آنجا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا (ع) انتشار یافت. و به احمد بن موسی(ع) خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود را دارید، بدانید که وی فوت شده است. حضرت احمد بن موسی(ع) که وضع را چنین دید، دانست که نخست برادرش در طوس شهید شده است، دوم، برگشتن به مدینه و یا جای دیگر ممکن نیست. سوم، این جماعت به قصد مقاتله و جدال در اینجا گرد آمده اند. بنابراین اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود: قصد اینها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب(ع) است. هرکس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران احمد بن موسی (ع) عرض کردند که مایلند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آنها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه خود را آماده سازید.

(عرفان منش، 1377، ص58) در سه نوبت به فاصله چند روز سپاهیان قتلغ خان شکست سختی خوردندو عده ای از آنان کشته شده و یا رو به فرار نهادند. روز دیگر، احمد بن موسی(ع) یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی(ع) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمدبن موسی(ع) موج می زند، توان مقابله مردانه با آنان را ندارد، با عده ای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آنها فایق آیند و براساس نیرنگ و توطئه طراحی شده، جمعی از سپاهان جنگ آزموده خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی (ع) گسیل داشت و به آنان دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی(ع) با این خدعه وارد شهر شدند. هنگامی که آنان وارد شهر شدند، دشمن مکار، دروازه های شهر را بست. سپاه قتلغ خان که از پیش در گذرگاههای شهر کمین کرده بودند، یاران احمد بن موسی(ع) را هرکدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند. (سلطان الواعظین، 1350، ص118)

5- 5 زندگی مخفیانه و شهادت احمد بن موسی(ع)

در نتیجه توطئه دشمن، بسیاری از یاران احمد بن موسی(ع) به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، در اطراف شهر پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند. احمد بن موسی با تنی چند از برادران و یاران خویش تا مدتی زندگی مخفیانه ای برگزیدند. دشمن در گوشه و کنار به سختی در جستجوی آنان بود. حکمران فارس، جاسوسان بسیاری را برای یافتن احمد بن موسی(ع) گماشت. سرانجام جاسوسان محل اختفای احمد بن موسی(ع) و یارانش را یافتند. قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی (علیهما السلام) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع می نویسند: احمد بن موسی (علیهما السلام) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست، پنهان شد. با توجه به تبلیغ گسترده حکومت و مأموران بر علیه تشیع و اهل بیت(ع) تعداد زیادی از مردم که از مخالفین تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاک نسپردند مولف هدیه احمدیه این رویداد را چنین شرح می دهد: «مردان روباه صفت و نیرنگ باز که از پیش او فرار نمی کردند، از دم تیغ به هلاکت می رسیدند و چون به محله دزک رسید، ظالمی از عقب ضربتی بر فرق همایونش زد که تا دامنه ابرو را شکافت و چند زخم کاری دیگر که از عقب سر بر بدن مبارکش وارد ساخت تا حدی که ضعف فوق العاده بر بدن شریفش مستولی گردید و در پنین احوال باز کفار بی رحمی را که در کمال بی غیرتی به حضرتش حمله می بردند از خود دور ساخته، مردانه با شجاعت از خود دفاع می نمودتا از بازار سوق المفازن (این زمان معروف به بازار ریسمان) عبور فرموده به همین موضع که اکنون تربت مقدس آن بزرگوار است رسیدند. از کثرت زخم وجراحات و خون که از رگهای مبارکش بیرون شده بود، با حالت ضعف از پای درآمده و اشقیای کفار بر گردش مجتمع و آن حضرت را شهید ساختند.[3] (شاملی، ص17)

5- 6 ملاحظاتی درباره مدفن احمد بن موسی(ع)

اختلاف درباره مدفن امامزادگان موضوعی است پرسابقه و دامنه دار که در بسیاری از منابع تاریخی، کتب انساب و رجال به چشم می خورد که دامنه این ابهامات و اختلافات درباره مدفن احمد بن موسی(ع) شامل شهرهای بلخ، یمن، بغداد (کاظمین)، لواسان، اسفراین و. . . می شود. این منابع فاقد منشأ و مأخذ برای گفته خود هستند و یا شواهد و استدلالی برای آنچه که بیان کرده اند ارائه نمی دهندو غالبا خبر خود را با تردید و ضعف همراه ساخته اند که نمایانگر عدم اعتماد ناقل خبر برآنچه می گوبد است. زیرا مدفن احمد بن موسی(ع) در شیراز به قدری شهرت یافته که به نظر غیر قابل انکار می رسد و منسوب بودن بقعه و آرامگاهی که امروز به شاه چراغ شهرت یافته به شخص حضرت احمد بن موسی(ع) در غایت اشتهار است. از آنجائیکه مشهور بودین دلیل بر اصیل بودن نیست به طور خلاصه آنچه نسب شناسان و مورخان از مدفون بودن حضرت احمد بن موسی(ع) در شیراز آورده اند بیان می کنیم.

علامه محمدصادق آل بحرالعلوم در حاشیه فرق الشیعه (چاپ نجف، 1355-1936) می نویسد: «. . . و فی تعلیقهه الوحید البهبهانی أنه هوالمدفون بشیراز الملقب بسیدالسادات المعروف الآن بشاه چراغ انتهی. . .» نعمت الله جزایری نیز در ذیل ترجمه احمد بن موسی(ع) و برادرش محمدبن موسی (ع) می نویسد: (ترجمه) «احمد بن موسی (ع) انسانی کریم و بخشنده بود و امام موسی(ع) او را دوست می داشت. و محمد بن موسی(ع) فردی صالح و پرهیزکار بود و این دو برادر در شیراز مدفون هستند و شیعیان به قبور آنها تبرک می جوبند و بسیار به زیارت آنها می روند و ما هم بسیار به زیارت ایشان مشرف شده ایم.» (جزایری، 1337ق، ص380) وی سپس ضمن کنکاش درباره مدفن احمد بن موسی(ع) و آشکار شدن محل دفن وی می پردازد و می نویسد: «(ترجمه) سخن درباره مدفن احمد بن موسی(ع) مختلف است. اما آنچه که شهرت یافته این است که وی در شیراز دفن شده است و در عصر اتابک ابوبکربن سعد بن زنگی (متوفی 659ق) همان کسی است که توسط شاعر بلند آوازه شیرازی، شیخ مصلح الدین سعدی مدح شده است بر مزار او قبه و بارگاه عالی برافراشت، که در سفرم به شیراز آن را مشاهده کردم. و قبل از سلطان فوق الذکر اثری از این زیارتگاه نبود. (بنا به گفته صاحب کتاب شدالازار) جسد وی را در قبرش تازه و بدون تغییر یافتند درحالی که در دستش انگشتری بود که بر نگین آن عبارت «العزه لله احمد بن موسی» نقش بسته بود و گمان می کنم از روی نقش انگشترش دریافتند ایشان باید احمد بن موسی الکاظم(ع) باشدو بعد از سال یک هزار هجری ایشان به شاه چراغ ملقب و مشهور شد و این گونه لقب گذاری پارسی برای اولاد ائمه(ع) و سادات بعد از گذشت قرن ها از رحلت ایشان در بین پارسی زبانان متداول است. روضاتی و دیگر مورخان نیز به تفضیل درباره مدفن احمد بن موسی(ع) در شیراز سخن گفته اند و عقیده عام و خاص در این باره به حد یقیین است و کسی انکاری ندارد که از شرح آن به دلیل تکراری بودن خودداری می شود.

6- حضرت محمدبن موسی(ع)

حضرت سیدمیر محمدبن موسی(ع) معروف به سیدمیرمحمد عابد از فرزندان بلافصل امام موسی کاظم(ع) مدفون در جوار حرم مطهر احمدبن موسی(ع) است. حضرت سیدمیر محمدبن موسی (ع) به سبب کثرت عبادت به میر محمد عابد مشهور شد. ایشان بسیار با فضل و تقوا بودند. در تمام عمر قائم الیل و صائم النهار بودند و به ندرت ایامی را افطار می نمودندو عشق بسیاربه کتابت قرآن داشتند و از حق الکتابه کلام الله، بندگان بسیاری خریداری و آزاد نمودند. (سلطان الواعظین شیرازی، 1350، ص117)

شیخ مفید در ارشاد درباره فضایل سید محمد عابد می نویسد: «و کان محمد بن موسی من اهل الفضل و الصلاح أخبرنی أبومحمدالحسن بن محمدبن یحیی، قال، حدثنی جدی، قال حدثتنی هاشمیه مولاه رقیه بنت موسی(ع) قالت: کان محمد بن موسی صاحب وضو و صلوه و کان لیله کلا یتوضاء ویصلی، فیسمع سکب الماء ثم یصلی لیلاً، ثم یهدا فی ساعه فبرقد و یقوم، فیسمع سبک الماءو الوضوءثم یصلی لیلاً، فلا یزال کذلک حتی یصبح و ما رأیته قط الا ذکرت قول الله تعالی کانوا قلیلاً من الیل یهجعون. (شیخ مفید، 1346، ص303) محمدبن موسی(ع) همیشه با وضو بود. شبها را به عبادت و نماز می گذراند و پس از فراغت از نماز، اندکی استراحت می کرد و آنگاه به پا می خواست و وضو می گرفت و مشغول عبادت و نماز می شد وی این کار را تا صبح تکرار می کرد.

هاشمیه (کنیز دخت موسی بن جعفر (ع)) همچنین می گوید: هیچ گاه محمد را ندیدم مگر اینکه این آیه از قرآن را به یاد آوردم «کانوا قلیلاً من اللیل ما یهجعون». (و از شب اندکی را خواب می کردند.) صاحب اعلام الوری در فضیلت و منقبت وی می آورد: «او مردی پرهیزکار و صالح بود». (طبرسی، 1417ق، ص181) و علامه مامقانی در تنقیح المقال، وی را از راویان احادیث اهل بیت می شمارد. (مامقانی، 1341، ص193) محمدبن موسی(ع) همراه برادرش احمدبن موسی(ع) برای عزیمت به طوس از مدینه وارد فارس شد که با جنگی نابرابر از سوی حاکم فارس رو به رو شد. آنها پس از مقابله و کشمکش هایی، پس از شهادت عده ای از بنی هاشم، متفرق در زوایایی مخفی شدند.

سید میرمحمد عابد (ع) نیز همچون برادرش احمدبن موسی(ع) به زندگی مخفی روی آورد. درباره چگونگی رحلت و یا شهادت سید میر محمد عابد(ع) اقوال متفاوتی وجود دارد. برخی از منابع بر شهادت وی پس از جدال و کشمکش حاکم فارس با یاران احمدبن موسی(ع) تأکید دارند. مولف کتاب زندگانی سیاسی هشتمین امام(ع) به نقل از برخی منابع می نویسد: «یکی دیگر از برادران امام رضا(ع) به نام احمدبن موسی(ع) چون از حیله مأمون آگاه شد همراه سه هزار (و به روایتی دوازده هزار) تن از بغداد (مدینه) قیام کرد. کارگزار مأمون در شیراز به نام قتلغ خان به امر خلیفه با او به مقابله برخاست و پس از کشمکش هایی او و برادرش «محمدعابد» و یارانش را به شهادت رساند.» (تشید، 1331، ص169) با این وجود برخی از منابع از رحلت و در گذشت وی با مرگ طبیعی حکایت می کنند. چنانچه صاحب شبهای پیشاور می نویسد: «جناب سیدامیر محمد عابد که در گوشه انزوا اشتغال به عبادت داشت، به اجل طبیعی از دنیا رفت.» (سلطان الواعظین شیرازی، 1350، ص122)

6-1 مدفن محمدبن موسی(ع)

قبر مطهر حضرت سید میرمحمد عابد نیز همچون مدفن برادرش احمد بن موسی (ع) مدت ها مخفی بود و کسی از محل آن خبر نداشت. تا اینکه در زمان اتابک بن سعد زنگی در محله ای که به بازار مرغ معروف است، در نزدیکی مدفن برادرش سید احمد بن موسی (ع) آشکار شدکه بر آن بقعه و بارگاه برافراشتند. (روضاتی، ج1، 1335، ص108) منابع و کتب تاریخی درباره مدفن ایشان نظرات مختلفی بیان کردند. چنانچه مدفن محمدبن موسی (ع) را در شهرهای اراک، گناباد، تفرش، شهرضا، شهرستان نور، دامغان، خرم آباد، ساوه، بابل و شیراز میدانند. با این وجود بسیاری از منابع بر مدفن محمدبن موسی(ع) در شیراز صراحت و تأکید بیشتری دارند. (روضاتی، ج1، 1335، ص109) ابوالقاسم جنید شیرازی در شدالازار مقبره حضرت امیرمحمدبن موسی کاظم(ع) را زیارتگاهی پربرکت و عالی مرتبه وصف می کند که محل وثوق و اعتماد مردم برای نیایش به درگاه الهی می باشد و می نویسد که مهتران نیکوکار و راستکاران پرهیزکار آنجا سکونت می گزینند و بر مرقد مبارکش پیمان می بندند و رجال الغیب برای نزدیکی به خداوند متعال برآن تربت شریف حضور می یابند. وی در پایان درباره تاریخ زندگانی او تاکید می کند که تاریخ آن را می توان با توجه به تاریخ برادرش (احمد بن موسی(ع)) با تتبع و دقت به دست آورد. رحمت خداوند بر آنان باد. (جنید شیرازی، 1328، ص292) در عهد نادر شاه افشار، به دستور وی، بقعه ایشان مرمت شده و ضریح آن را مرحوم شاهزاده معتمدالدوله، اویس میرزا، نقره کاری کرده و مرحوم فرهنگ، اشعاری سروده که بر نقره نقش بسته است:


از پی تاریخ آن به حلقه احباب

لفظی جستم ز بخردان سخنور

ناگه فرهنگ سر زحلقه برآورد

گفت بجو سالش از«ضریح منور»


دیوار های ضریح مطهر را نیز، شاهزاده مرحوم مذکور، آیینه کاری کرده است. آن حضرت موقوفات زیادی داشته است که تولیت آنها با سادات دستغیب بوده ولی دیگران به مرور از بین برده اند. (فرصت شیرازی، ج2، 1377)

6-2 اعقاب محمدبن موسی(ع)

صاحب المجدی فرزندان و اعقاب محمدبن موسی (ع) را هفت فرزند می شمارد، که چهار فرزند دختر به نام های حکیمه، کلثوم، بریهه، فاطمه و فرزندان پسر وی جعفر، محمد و ابراهیم نام دارند. بنا به گفته او نسل وی از طریق ابراهیم ادامه یافت. (محمد العلوی العمری، 1049ق، ص120)


باشد ترابش توتیا، از تربتش گیرد شفا

سید امیراحمد که او، پور شه مردان بود

بیخ نبوت را شجر، شاخ امامت را ثمر

شیراز شد ایوان او، آمد ملک دربان او

میر عرب پیر عجم، کهف منیع ملک جم

زان روضه می نونشان، کامد شه دین را مکان

آزاد کرد آن میر دین، چل بنده از کَدِّ یَمین

بیتوته در آن سرزمین، آمد شعار اهل دین

از تربت آن پیر دین، شیراز شد حِصن حَصین

اندر پناه تربتش، وز احترام حضرتش

«راز» آمد در خدمتش، از چاکران حضرتش

سید ابوالقاسم مشهور به میرزا بابا

شاه چراغش زان لقب، کو بر شهان سلطان بود

موسی بن جعفر(ع) را پسر، زان فخر انس و جان بود

جبرئیل مدحت خوان او، چون فرش از یزدان بود

سلطان با طبل و علم، فرمانده کیهان بود

شیراز شد دارالامان، خاکش مطاف جان بود

مدحش فزون آمد از این، عاجز از آن سبحان بود

در ظلمت انوارش قرین، همچون مه تابان بود

در خاک او خاصان مکین، چون بوذر و سلمان بود

مجرم عزیز از عزّتش، اندر بر شاهان بود

برون اندر نعمتش، روزی خوران خوان بود

منابع

1- تشید، علی اکبر، قیام سادات علوی برای خلافت، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1331

2- الجزایری، نعمت الله، الانوارالنعمانیه، تبریز، مکتبه بنب هاشم، 1337ق

3- جنید شیرازی، معین الدین، ابوالقاسم، شد الازار فی حط الاوزار عن زوار المزار، تهران، انتشارات نوید، 1328

4- خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنات، قم، موسسه اسماعیلیان، 1390ق

5- دیلمی، حسن بن محمد، ترجمه الارشادالقلوب، ترجمه علی سلگی، ج 2، انتشارات ناصر، قم، 1379

6- روضاتی، سید محمدعلی، جامع الانساب، اصفهان، انتشارات جاوید، چاپ اول 1335

7- سلطان الواعظین شیرازی، سید محمد، شبهای پیشاور، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1350

8- شاملی، محمد جعفر , هدیه احمدیه، بی جا، بی تا

9- شیرازی، فرصت الدوله، آثارالعجم، به کوشش علی دهباشی، تهران، فرهنگ سرا، 1362

10- طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ چهارم، 1368

11- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، مکتبه المرتضویه، ج 2، 1375

12- عاملی، سید محسن امین، اعیان الشیعه، دمشق، مطبعه ابن زیدون، ج 10، چاپ اول، 1357ق

13- عاملی، محمدبن مکی (شهید اول)، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1417ه ق

14- عرفان منش، جلیل، زندگانی و قیام احمدبن موسی، شیراز، دانشنامه فارس و بنیاد فارس شناسی، چاپ اول، 1377

15- عرفان منش، جلیل، چلچراغ شیراز، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ پنجم، 1396

16- عرفان منش، جلیل، مهاجران موسوی، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، 1391

17- العلوی العمری، محمد، المجدی فی انساب الطالبین، تعلیقات احمد مهدوی دامغانی، قم، مکتبه آیه الله مرعشی، 1049ق

18- فرصت شیرازی، محمد نصیر، آثارعجم، تصحیح منصور رستگار فسائی، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1377

19- کلانتری، علی اکبر، آفتاب شیراز، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، چاپ اول، 1390

20- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم رجال، چاپ نجف، 1341

21- مفید، محمد، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ج 2، 1413ق

22- ملک الکتاب شیرازی، میرزا محمد، بحرالانساب، بمبئی، چاپ سنگی نستعلیق، 1335ق

23- یعقوبی، احمدبن یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ پنجم 1366.

پی نوشت ها:

[1] http://wikifeqh. ir

[2] http://fars. farsnews. com/news

[3] برخی از منابع محل شهادت احمد بن موسی(ع) محله سردزدک، برخی محله بازار مرغ و برخی سوق المغازان که به بازار ریسمان نیز شهرت داشت می دانند. (آثارالعجم، ص445- شبهای پیشاور ص119- فارسنامه ناصری، ص54)


منبع

https://hawzah.net/fa/Article/View/99653/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%A8%D9%86-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA%22%D8%B9%22-?rcIds=96717


موفق باشید

به امید خدا

امام موسی کاظم علیه السلاماحمد بن موسی علیه السلاممحمد بن موسی علیه السلامشاه چراغزیارت
أَعُوذُ بِاللّه ِ مِنَ الْکَسَل وَ الْفَشَل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید