در این مقاله به بررسی ابعاد شخصیتی حضرت احمد بن موسی(ع) و محمد بن موسی(ع) و وقایع تأثیرگذار در زندگی آن بزرگواران و همچنین نقش ایشان در تاریخ تشیع می پردازیم و همچنین گوشه هایی از سیره رفتاری آن حضرات را در حوزه اخلاق برای خوانندگان محترم به رشته تحریر در می آوریم. نتایج مورد انتظار که برخی به دست آمد عبارتند از: تعریف جامع و کاملی از زیارت و فلسفه زیارت ائمه و امام زادگان و اهل قبور، شناخت توأم با معرفت نسبت به حضرت احمد بن موسی(ع) و محمدبن موسی (ع)، وجود ارتباط بین قیام حضرت احمدبن موسی(ع) و امامزادگان دیگر در سراسر ایران و چند نتیجه دیگر که طی مطالعه نوشتار به دست می آید.
منبع : نشریه رهیافت فرهنگ دینی، بهار 1397، سال اول - شماره 1 , شاهرودی، سمانه؛ آدینه، روح اله
مشخصات نویسنده : مدرس دانشگاه / هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)-استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
روزگاری مهاجرانی غریب از سلاله پاک پیامبر (ص) از ظلم و ستم بسیار و شکنجه و آزار حاکمان ستمگر به دیاری پناه آوردند که آن را مأمن خود می دانستند و امروز آرامگاه آنها، زیارتگاه و پناهگاه مردم این سرزمین است. حقا که خیرات و خوبی های آنها موهبتی بود از جانب خداوند و به مردمی عطا شد که لیاقت آن را داشتند و طی قرون متمادی از این میراث گرانبها به خوبی محافظت کردند و با الهام گرفتن از معماری و هنر اصیل ایرانی مرقدهای زیبایی برافراشتند که راز ماندگاری این زیارتگاهها سیرت پرفیض درون آنها می باشد که با حیات معنوی مردم ایران درآمیخته است. وجود این بقاع متبرکه علاوه بر فیوضات و برکات معنوی باعث همبستگی و وحدت اقوام ایرانی و سایر مسلمانان جهان می باشد. نگارنده در این تحقیق تمام تلاش خود را می کند که کمتر به سمت گمانه و احتمال برود و از میان ابهامات و احتمالات آن را که به حقیقت نزدیک تر است بیان نماید.
زیارت در لغت به معنای میل و قصد (آهنگ) چیزی یا کسی را کردن است و در عرف، زیارتِ کسی، عبارت است از آمدن نزد او به قصد تکریم و تعظیم و انس گرفتن با وی. (المصباح المنیر، واژه «زور») (طریحی، ج۲، 1375، ص۳۰۵) زیارت اهل قبور، اعم از معصومین علیهم السّلام و غیر آنان با حضور در محل دفن آنان به قصد گرامیداشت ایشان و سلام دادن بر آنان تحقق می یابد. (عاملی، ج۲، 1417ق، ص۲۳) علاوه بر آن به زیارت معصومان علیهم السلام از راه دور و نیز زیارت امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه با توجه کردن و سلام دادن به ایشان زیارت اطلاق شده است. به زیارت کننده «زائر»، به زیارت شونده «مَزور» و به زیارت و نیز مکان و محل دفن مزور «مزار» گویند؛ چنان که به کلماتی که معصومان علیهم السّلام بدانها زیارت می شوند، همچون زیارت جامعه کبیره و عاشورا، «زیارت» اطلاق می شود.[1]
بنابر کاربردهای منابع روایی، می توان اصطلاح دینی زیارت را چنین تعریف کرد: زیارتْ عملی عبادی به معنای حضور در پیشگاه پیشوایان دینی یا اشخاص محترم یا نزد قبور آنان یا دیدار از مکانی مقدس یا محترم برای اظهار ارادت و کسب فیض معنوی یا ادای احترام است. زیارت دو سوی دارد که یک سوی آن شخص مؤمن است. سوی دیگر لازم نیست که انسان باشد و بدین رو دیدار کعبه را نیز زیارت گویند.
همچنین لازم نیست شخص زیارت شونده، زنده و در دنیا باشد. بدین ترتیب زیارت قبور مؤمنین نیز در این تعریف جای می گیرد.
زیارت از جمله حقایق معنوی است که از قانون خودش تبعیت می کند قانونی که ثابت و پابرجاست و همیشه عمل می کند. زیارت زائر و مزور را تحت تاثیر یکدیگر قرار می دهد در روایات بسیاری داریم که به زیارت اموات بروید اموات از اثر حضور شما چنین و چنان می شوند و. . . همچنین به یاد مرگ افتادن و بیزاری از دنیا که ارمغان همیشگی قبرستانهاست، تاثیر مثبتی است که اموات بر زائرین می گذارند. کسی که دلتنگ عزیز از دست رفته است بیش از هر جایی در کنار مزار او آرام می گیرد اینها آثار واقعی زیارت است که کسی نمی تواند منکر آن باشد. بنابراین، رابطه اثر پذیری در زیارت دوسویه است مگر اینکه یکی از طرفین انسان کامل باشد (در اینجا مزور منظور است) و تحت تاثیر نقص های اطرافیان قرار نگیرد. در این فرض زائر تاثیر پذیرمطلق و مزور تاثیرگذار می شود و رابطه تاثیرگذاری یکسویه و به نفع زائر می گردد. در روایات داریم که آرامگاه اولیای الهی بقعه ای از بقعه های بهشت است. یعنی همانطور که بهشت محل وصال حقیقی به خداوند و سلامت و امنیت نفس و برآورده شدن آرزوها و. . . است، حرمهای اولیای الهی نیز این چنین است و تا این اندازه موجب صفای روح و شفای دل می شود. کسی که آرامش روحانی را در حرم اهل بیت درک نمی کند و تاثیر نمی پذیرد باید در رفتار و زیارت خود تجدید نظر کند. رسول خدا خطاب به امیرالمومنین علیه السّلام فرمود: ای ابا الحسن خداوند قبر تو و قبور فرزندان تو را بقعه ای از بقعه های بهشت می گرداند. (دیلمی، 1379، ص383)
حضرت سید امیر احمد(ع) ملقب به شاه چراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم(ع) است. پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام) و محمد بن موسی (علیهما السلام) از یک مادر که «ام احمد» خوانده میشد متولد گردیدند. ام احمد در میان همسران امام موسی کاظم(ع) محبوبترین و داناترین بودند. در فضیلت احمد بن موسی (علیهما السلام) سخنان بسیاری است. آن جناب پس از برادر گرامی خود امام رضا(ع) و در میان فرزندان امام کاظم (ع) از شخصیتی بس والا و صفاتی نیکو برخوردار بود. به طور کلی از آنچه نسب شناسان، علمای رجال، محدثان، محققان، مورخان، مولفان و نویسندگان در خصوص احمد بن موسی (علیهما السلام) و فضایل وی نوشته اند، بر می آید که او کریم، شجاع، فاضل، صالح، پرهیزگار، صاحب ثروت و منزلت، بزرگوار و با عزت بوده و نزد پدرش منزلتی خاص داشته است. شب ها تا صبح به عبادت مشغول بود، با قلم خود، قرآن بسیار نوشت و شخصی موثق و راوی احادیث زیادی از نیای خود بود. شیخ مفید علیه الرحمه در کتاب خود بنام (ارشاد) در شرح حال حضرتش می فرماید: «حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام) جلیل القدر، کریم و پرهیزگار بود و حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) او را دوست و مقدم می داشت و مزرعه خود که معروف بود به «بسیره» به او بخشید.» (مفید، 1413ق، ص273)
بسیاری از تذکره نویسان و رجال شناسان جناب احمد بن موسی(ع) را به عنوان مردی کریم و اهل جود و سخاوت معرفی کرده اند. شیخ مفید و نیز صاحبان کتابهای «نقدالرجال» و «جامع الرواه» درباره او نوشته اند: « کان کریما. . . و یقال: ان احمد بن موسی (رضی الله عنه) اعتق الف مملوک. احمد بن موسی(ع) مردی کریم و بخشنده بود و گویند ایشان هزار بنده خرید و در راه خدا آزاد نمود. (مفید، 1413ق، ص244)
بر اساس برخی شواهد احمد بن موسی(ع) مردی سخن ور و برخوردار از صفت بلاغت و صفاحت بوده است. تعبیراتی مانند: «کان. . . عالما نبیلا، او عالمی برجسته بود.» و «کان. . . فاضلا من أحب ابناء موسی کاظم (ع) و أوثقهم بعدالرضا (ع)، او شخصیتی با فضل و از محبوب ترین پسران امام موسی کاظم(ع) و از مورد وثوق ترین آنان پس از امام رضا(ع) بود.»، «کتب ألف مصحف بیده المبارکه، با دست مبارک خود، هزار جلد قرآن کتابت نمودو تعبیرات مشابه دیگر در حق احمد بن موسی(ع) همه دلایل روشنی بر مراتب دانش و آگاهی و تلاش علمی آن جناب است. (خوانساری، 1390ق، ص22)
آن حضرت در مبارزه با سربازانی که به فرمان مامون جهت مواجهه با ایشان و جمعیت همراه آمده بودند، رشادت و دلاوری بزرگی نشان دادند، به گونه ای که سربازان مزبور به منظور به زانو درآوردن وی و همراهان متوسل به برخی حیله ها شدند. در اشاره به این صفت احمدبن موسی(ع) صاحب اعیان الشیعه، به نقل از ابوجعفر محمد بن هارون نیشابوری که از نسب شناسان برجسته زمان خود است نقل می کند: «کان احمد بن موسی کریما شجاعا» (عاملی، 1357ق، ص308) حسن بن محمد بن یحیی برای من حدیث کرد از جدش که گفت: شنیدم از اسماعیل فرزند حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) که می گفت: پدرم با فرزندان خود از شهر مدینه بسوی برخی از اموال خود بیرون رفت و با احمد بن موسی (علیهما السلام) بیست مرد از خدمتگزاران و خادمین پدرم همراه بودند و چنان مراسم احترام و ادب نسبت به آن جناب بجای می آوردند که هرگاه احمد بن موسی (علیهما السلام) می نشست آن بیست تن می نشستند و چون برمی خاست بپا می ایستادند. در چنین شرایطی پدرم احمد را قلباً چنان دوست می داشت و باطناً به وی مهر می ورزید که چون احمد از پدر غافل می گردید پدرم مخفیانه با گوشه چشم بر او نگاههای گرم و محبت آمیز می نمود و چشم از وی برنمی داشت و ما متفرق نمی شدیم تا اینکه احمد از جمع ما خارج نمی گشت.
محمد کشی در کتاب خود، احمد بن موسی (علیهما السلام) را یکی از فضلای عصر خود نام می برد و او را از محدثانی می شمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده است. (مفید، 1413 ق، ص237)
در این مورد گزارشات ارزنده ای در دست است که نشان می دهد وی حقانیت امامت و ولایت را بعد از شهادت پدرش آشکار ساخته است. بیعت احمد بن موسی (ع) و مردم مدینه با علی بن موسی الرضا (ع) از مهمترین روایت هایی است که در فضایل احمد بن موسی(ع) نقل شده است. (عرفان منش 1391، ص98و 99) آیت الله سیدعلی اصغر دستغیب می فرمایند: «بعضی شخصیت ها بی مرز هستند یعنی اینکه در گوشه و کنار عالَم هستی هر انسانی که دارای معرفت و بینش باشد نسبت به آن ها سر تعظیم فرود آورده و به عنوان الگوی کرامت و فضیلت قبولشان دارد که یک نمونه از این شخصیت های بدون مرز امین ولایت حضرت احمد بن موسی(ع) هستند که صرف نظر از پیوندهای نسبی به پیامبر و ائمه(ع) ازلحاظ مقامات عالیه انسانی و خصوصیاتی که اولیا الله دارند شهره اند. آن حضرت به ویژه در امتحان امانت داری ولایت سربلند خارج شد که شرایط زمان ایشان به گونه ای بود که افراد زیادی خواستار ولایت و امامت ایشان بودند و اگر ایشان چنین کاری را انجام می دادند، فرقه ای بر فرقه های مشکل ساز عالَم اسلام افزوده می شد؛ اما ایشان امانت داری نموده و شرایط امام شدن را تبیین کرد که امام بعدی را باید الزاماً امام قبلی تعیین کند. باید قدردان آنچه داریم باشیم و عطیه های الهی در حق خود را باور کنیم و اگر کسی درجایی شایستگی های بیشتری نسبت به ما دارد آن را کتمان نکنیم و این درسی است که از حضرت احمد بن موسی(ع) می گیریم.»[2]
برای بررسی مساله امامت احمدبن موسی(ع) لازم است به طور اجمالی به بررسی فرق مختلف بعد از شهادت امام موسی کاظم(ع) بپردازیم. پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) در میان پیروان آن حضرت، اختلاف و چند دستگی پیدا شد و فرقه هایی به وجود آمد که عمده ترینشان عبارتند از:
1- موسویه: این گروه در رحلت امام شک ورزیدند و گفتند که ما نمی دانیم که امام رحلت کرده یا در قید حیات است. امام به زندان هارون رفته ولی بیرون نیامده و در رحلت وی تردید داریم و به رحلت وی گواهی نمی دهیم و چون چشم به راه حضرت امام موسی کاظم (ع) بودند به موسویه معروف شدند و برخی از منابع آنها را «ممطوره» یا «ممطوریه» نیز نامیده اند. (عرفان منش، 1396، ص29)
2- واقفیه: این گروه که عده ای از کارگزاران مالی امام موسی کاظم(ع) بودند و بیشتر گرایش مادی داشتند؛ رحلت امام را منکر شدند و آن حضرت را مهدی نامیدند و سلسله امامت را در حضرت موسی کاظم(ع) ختم کردند تا با رواج این عقیده اموال امام را نزد خود نگاه دارند. (عرفان منش 1391، ص 89)
3- قطعیه: یک گروه که بخش اعظم شیعیان را شامل می شد با توجه به وصیت امام(ع) و دلایل و شواهد کافی، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا (ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم (ع) را هم شامل می شد به نام قطعیه مشهور شدند. (عرفان منش 1391، ص89)
4- احمدیه: گروهی به دلیل اینکه احمد بن موسی(ع) از سیمایی ملکوتی و چهره ای نورانی برخوردار بود و به سبب اینکه از وصیت خاص امام کاظم(ع) در مورد امامت امام رضا(ع) آگاهی نداشتند، معتقد به امامت ایشان شدند. گرچه این شبهه با روشن گری به موقع حضرت احمد بن موسی(ع) برطرف گردید.
عده ای از شیعیان بعد از امامت حضرت امام موسی کاظم(ع) قائل به امامت احمد بن موسی(ع) شدند و به امامت برادرش حضرت علی بن موسی الرضا(ع) شک کردند و گفتند که او به خاطر کمی سن شایسته امامت نیست و به راههای امامت آشنا نیست. علاوه بر انگیزه های سیاسی و یا انگیزه های دیگری چون باورها و تصورات آن دسته از شیعیان که احمد بن موسی را به عنوان وصی حقیقی امام موسی کاظم(ع) قلمداد می کردند و همچنین توجه به فضایل و عظمت و شخصیت احمد بن موسی(ع)، هرکدام به تنهایی می تواند عاملی برای جانبداری از احمد بن موسی(ع) محسوب شود. اگرچه تصویر شفافی از انگیزه های هواداران آن حضرت نداریم ولی مسلم این است که اعتقاد به امامت احمد بن موسی(ع) استمرار و دوام چندانی نیافت که این ناپایداری را باید در مواضع و واکنش های منفی آن حضرت نسبت به طرح امامت وی و اصرار بر ولایت برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا (ع) جستجو کرد. البته واضح است که گرایش به احمد بن موسی(ع) و جانبداری گروهی از امامت وی نه تنها از منزلت احمد بن موسی (ع) نمی کاهد بلکه مبین عظمت روحی و فضیلت معنوی وی می باشد.
چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسی» گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش «احمد» است. به همین جهت در امر امامت با حضرتش بیعت کردند و او نیز از مردم مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست که غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفۀبحق و ولی خداست. و از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم او، بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم. پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود، تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در خانه حضرت امام علی بن موسی علیه السلام آمده همگی با آن جناب بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیعت نمودند. و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد. (عرفان منش 1396، ص 42)
1- تشید، علی اکبر، قیام سادات علوی برای خلافت، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1331
2- الجزایری، نعمت الله، الانوارالنعمانیه، تبریز، مکتبه بنب هاشم، 1337ق
3- جنید شیرازی، معین الدین، ابوالقاسم، شد الازار فی حط الاوزار عن زوار المزار، تهران، انتشارات نوید، 1328
4- خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنات، قم، موسسه اسماعیلیان، 1390ق
5- دیلمی، حسن بن محمد، ترجمه الارشادالقلوب، ترجمه علی سلگی، ج 2، انتشارات ناصر، قم، 1379
6- روضاتی، سید محمدعلی، جامع الانساب، اصفهان، انتشارات جاوید، چاپ اول 1335
7- سلطان الواعظین شیرازی، سید محمد، شبهای پیشاور، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1350
8- شاملی، محمد جعفر , هدیه احمدیه، بی جا، بی تا
9- شیرازی، فرصت الدوله، آثارالعجم، به کوشش علی دهباشی، تهران، فرهنگ سرا، 1362
10- طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ چهارم، 1368
11- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، مکتبه المرتضویه، ج 2، 1375
12- عاملی، سید محسن امین، اعیان الشیعه، دمشق، مطبعه ابن زیدون، ج 10، چاپ اول، 1357ق
13- عاملی، محمدبن مکی (شهید اول)، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1417ه ق
14- عرفان منش، جلیل، زندگانی و قیام احمدبن موسی، شیراز، دانشنامه فارس و بنیاد فارس شناسی، چاپ اول، 1377
15- عرفان منش، جلیل، چلچراغ شیراز، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ پنجم، 1396
16- عرفان منش، جلیل، مهاجران موسوی، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، 1391
17- العلوی العمری، محمد، المجدی فی انساب الطالبین، تعلیقات احمد مهدوی دامغانی، قم، مکتبه آیه الله مرعشی، 1049ق
18- فرصت شیرازی، محمد نصیر، آثارعجم، تصحیح منصور رستگار فسائی، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1377
19- کلانتری، علی اکبر، آفتاب شیراز، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، چاپ اول، 1390
20- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم رجال، چاپ نجف، 1341
21- مفید، محمد، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ج 2، 1413ق
22- ملک الکتاب شیرازی، میرزا محمد، بحرالانساب، بمبئی، چاپ سنگی نستعلیق، 1335ق
23- یعقوبی، احمدبن یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ پنجم 1366.
پی نوشت ها:
[1] http://wikifeqh. ir
[2] http://fars. farsnews. com/news
[3] برخی از منابع محل شهادت احمد بن موسی(ع) محله سردزدک، برخی محله بازار مرغ و برخی سوق المغازان که به بازار ریسمان نیز شهرت داشت می دانند. (آثارالعجم، ص445- شبهای پیشاور ص119- فارسنامه ناصری، ص54)
موفق باشید
به امید خدا