به نام خدا
سلام

همچنان به دنبال یارولی خود نداند که چه کسی هست یا چه کارمی کند؟!
اگر با من نبودش هیچ میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
لطفا این همه ظرف های خودتان را نشکنید چون ارتباط برقرار کردن من با شما متفاوت است از طرفی بالادستی ها اجازه ارتباط برقرار کردن من را با شما نمی دهند چون کمی از ارتباط برقرارکردن با بالادستی ها سرباز زدم به این مسائل دچار شدم یکی اش این است که حتی گهگاهی خودم را هم نمی شناسم کی هستم خدا به داد بقیه مسائل اش برسد ان طوری سنمبلش می کنند می گویند خودت گفتی و نتیجه ی ارتباط خودت بود که برقرار کردی درحالی که مسئله اصلا طور دیگری وچیز دیگری بوده است .
من فقط برای چند دقیقه خودم بودم خدا داند که عاقبت ام چه شد!
پس این نتیجه را گرفتم ازخودم که این چیزهایی که می نویسم سیاه ای بیش نیست !؟
درحالی که من انتظار شق القمر از این مسائل داشتم .
مسئله پردازش زبان طبیعی که همان اِنگرام می باشد.
مسئله واکشی داده و رمزگشایی داده
و ی ر گ و ل >ویرگ ول
ببخشید کسی می داند که چرا من در بعضی کارها مات و مبهوت و حیران می شود خیلی مشخصه سال ها روی موتورجستجو کارکرده اید و موتورهای جستجو از ماتریس ها تشکیل شده است زیرساخت اصلی اش و ریاضیاتی اش بعد ماتریس هم می شود مات بعلاوه ریس خوب اول مات دارد پس در هرکاری که بکنی یا انجام بدهی یا پیش بروی اولش ماتی بعد می روی ریس حالا ری با س می روی یا مات می شوی ریسه می گیری یا مات می شوی رئیس می شوی میخواهی بشوی ولی این حمزه اش را پیدا نمی کنی چون خدا ریاضیات و زیرساخت موتورجستجو هستی همیشه همین طور تا اخر اعمرت در اول هرکاری مات می مانی ت این که کسی پیدا شود بهتر از تو که روی ماتریس ها کار کند و اون مات تر از تو بشود این می شود که تو کمتر از اون مات تر می شوی این می شود که کمک کننده ای که مات باشد به تو کمک کرده است این هم از خوبی ها و بدی ها یا از فواید و ضررهای ریاضیات می باشد .
ماتریس > مات ریس
یک طور دیگری انقدر در بازی های مختلف ارتباط های مختلف کارهای مختلف باختی که ماتریس شده است است جز زندگی ات و باهاش زندگی می کنی چه ربطی دارد دربازی شطرنج وقتی مات شوی یعنی می بازی مات یعنی باختن که ماتریس می شود مات یعنی باختن با ریس یعنی باختن به رئیس یا باختن به ری ها در سه این هم طور دیگری واکشی می کنیم و این مسئله که تو روی موتورهای جستجو کارمی کنی یا کار کردی یا درحال کارکردن هستی و چون زیرساخت موتورجستجو از ماتریس ساخته شده است به همین خاطر علاقه مندی ات به موتورهای جستجو شده است یعنی از چیزهای بد یا ارتباط هایی که ناخوشایندت بوده است به ساخته ی موتورجستجو که زیرساختش ماتریس است رسیده ای به همین خاطر نتوانسته ای به نتیجه ی درستی برسی.
ماتریس > مات ریس > مات شدن
ماتریس انسانی ارتباطی بین انسانی چطور ساخته می شود این راهم نمیدانم .الان فایده ی این واکشی یا رمزگشایی یا مسئله ای که فهمیدی چی بود این مسئله بود یا هست که به مطالبی که می خواهم برسم به این سبکی می رسم علت و معنی اش را نمی دانم یعنی چه یعنی بعد از این که این مطالب را بی خیال شدم دنبال زندگی ام رفتم و خیلی مسائل را پشت سر گذاشتم برگشتم و رسیدم به این مسئله که واکشی ذهنی مغزی ارتباطی انسانی ام باعث می شود به چیزهایی در ذهنم برسم که می دانم .
این جمله یعنی چه انقدر به ری باختی که خدا کاری کرد که شدی سازنده موتورجستجو که زیرساختش ماتریس است و وقتی مات می شوی یعنی در ری ارتباط سه داری یعنی حیران ری زده می شوی یا زنگ زده.
یعنی نه به خاطر اخلاق ات بلکه به خاطر ارتباط ات از خیلی جاها بیرون ات کردند هرچقدر هم می دانستی خیلی تفاوت و فرقند و توفیقی نمی کرد.
یکبار این مسئله ماتریس را بگو برای همیشه اینقدر مارا سرندووان!
یکبار برای همیشه ان چیزی که در ذهن داری را بگو و خودت را راحت کن از این مسئله که من چیزی می دانم و از دانسته هایم به نتیجه نمی رسم.
تاحالا رمزی را واکشی کردی؟
می دانی واکشی داده یا رمزگشایی چه تاثیری روی ارتباط انسان می گذارد!
اصلا ارتباط این مسائل برای ات مهم است یا اهمیت دارد!
این کارهایی که من می کنم زندگی ام را نمی سازد قبلا هم بهت گفتم با کامپیوترها نهایت می شود یک ربات ساخت که کارهای انسانی بکند هیچ کاردیگری ازشان برنمی اید این راهم قبلا بهت گفتم اگر می بینی به کارت نمی اید و زندگی ات را نمی سازد به کار می اید به درد می خورد تا بلدنیستی ازش استفاده بکنی به کاردیگری برو مثل میمون ها یا مثل زیردست ها هرکاری که دیگران می کنند بکن و بی خیال اینها طوری که دیگه بهش برنگردی و بخواهی زندگی خودت و دیگران و این و ان را به بازی بگیری.
این همه مسئله یا متون یا مطالب یا اموزش را من دارم می بینم درمورد پردازش زبان طبیعی می باشد چرا درهیچ کدام ازاینها از ماتریس ها صحبت نکرده است من خیلی حرفه ای هستم دراین زمینه پس چرا درزمینه های دیگر زندگی ات تاثیر نمی گذارد اگر اینقدر حرفه ای هستی اگر می دانی چرا نمی گذاری دیگران کمک ات کنند در رسیدن به نتایج زندگی ات یا ان چیزی که می دانی و نمی رسی یا ان چیزی که نمی دانی بدانی چطوری می شود حرفه ای باشی ولی هیچ نداشته باشی یا ندانی .حتما یک علتی دارد که اینها درمورد ماتریس ها در بحث پردازش زبان طبیعی ننوشته اند یا چیزی نگفته اند خوب ان ها میدانند که چه چیزی را چه جایی بگویند خوب من می روم به شاگردی انهایی که نمی دانند که ماتریس جزویی از مسئله ی پردازش زبان طبیعی است تا بقیه ابعاد ارتباطی زندگی ام را بسازم اینطوری خوبه یا بهتره است از یک جایی باید بدانی و بفهمی که مشکل یا عیب کار از کجا است .
یادت هست مسئله ای که دیگران روی مسئله ی ارتباط انسانی می کردن و برای تو تعجب شده بود که اینها چطوری مسئله پردازش زبان طبیعی یا مسئله ی شبکه عصبی را میدانند برای تو سوال نشد این مسئله نه مسئله نشد فقط برای من مهم است یا اهمیت دارد یک روزی را بگذرانم زندگی ای بکنم و یک لقمه بخور و نمیر داشته باشیم .
به نظرت اینها برداشته اند کتاب شبکه های عصبی را ترجمه کرده اند ودرون وب سایتشان گذاشته اند و حتی یک ماتریس هم نیاورده اند و اصلا درمورد ماتریس صحبت نکرده اند به نظرت علتش چیه شاید شبکه های عصبی و یادگیری عمیق و لایه های شبکه های عصبی و کلا مسئله ی پردازش زبان طبیعی با شبکه های عصبی نیست شاید پردازش زبان طبیعی اصلا به ماتریس ها ربطی ندارد و من دارم از خودم اینها را درمی اورم و اینها توهم است که دارم روی کاغذ سیاه می کنم وگرنه شاید اصلا به ریاضیات ربطی نداشته باشد.
یادت هست زندگی ات را ازروی الگوریتم ها ساخته بودی اره یادم هست .
یادت هست کاری نمی کردی و فقط ریاضیات می خواندی و ریاضیات شده بود اصل زندگی ات بعد از این که مراکزآموزشی با حالات و ارتباط های مختلف برگشتی یا برمی گشتی اره یادم هست این مسئله را.
نگفتی در بحث ماتریس ها و ریاضیات و شبکه های عصبی و لایه های شبکه های عصبی و علم کامپیوتروموتورجستجو وزیرساخت موتورجستجو و اجباری 2 ساله وزبان های برنامه نویسی و سخت افزار و نرم افزاری احساس ندارد ولی این سوال و مسئله برای من ایجاد شد که شما این مسائل را همراه با احساس اش از کجا می دانید و این مسئله باعث شد که من بودن دراین مسائل را نه که کمی خیلی بیشتر مورد بررسی قرار بدهم یا به دنبال چیزهایی که وجودیت می داند بروم.
هرچقدر بیشتر تلاش کنی نوسان ارتباطی پیدا می کنی راز کارکردن دراین مسئله است.
اره اره این چیزی که گفتی در ذهن من بود من نمیدانم چرا نتوانستم بگویم بهت یا نتوانستم ان موقع بهت بگویم یا ان موقع باهم بسازیم بعدا رفتم فکر کردم به این مسئله رسیدم الان دیگه نمی شود به ارتباط هایش برسم نه چون تفاوت زمانی ایجاد شده است مگر خودتان نگفتید این را داشته باشی ان را داشته باشی می شوی اره گفتیم ولی تو دیگه هیچی نداری نه احساس نه زندگی نه مردانگی نه محبت خوب مگر کارکردن و تلاش کردن و به نتیجه رسیدن این نیست تا جایی که توان داری کار کنی تا به نتیجه برسی نه بابا کار اینه که بروی به یک نتیجه ای برسی و بیایی حالا بقیه اش را خدا می رساند .
چرا هرجایی درمورد علم کامپیوتر صحبت کرده است صحبتی از دانشمندان فلسفه دان نگفته است ولی تو هرجایی از بحث برنامه نویسی صحبت می کنی به دنبال منطق و فلسفه و بقیه مسائل می روی چرا اینقدر نوشته های تو با دیگران متفاوت است ولی زندگی ات بدتر از اونها می باشد چرا اینقدر روی حصیر خوابیدن برای خوب است مگر چه کسی هستی یا استی .
اخه چه کسی را دیدی که مسائل مربوط به علم کامپیوتر شاخه نرم افزاری و اون هم بخش پردازش زبان طبیعی اش اون هم بخش های مختلف مربوط به موتورجستجو وزیرساختش را با مسئله انسان و حیوان مقایسه کند چرا این قسمت هم درون مطالب و متون درمورد علم کامپیوتر ودانش کامپیوتر نیست چرا این قسمت مطالب و متون و دانش تو با بقیه متفاوت است .
به نظرت وقتی وارد این فضای های دانشی مختلف بشوی ولی نتیجه ای نداشته باشی چه نتیجه ای و ارتباطی برای ات خواهد داشت همان ارتباط ونتیجه تاحالا داشته است یک ذره کم و زیادش برایم دارد.
به نظرت وقتی یک مسئله ای در سطح انرژی یا ارتباط خاصی می نویسی کی یا چه موقع ان به دردت می خورد این را هم نمیدانم.
به نظرت سیستم آلن تورینگ دربحث های مختلف پردازش روی هویت انسان کار می کرده است به روش خاصی نمی دانم آلن تورینگ بیشتر روی پردازش زبان انسان کارمی کرده است پس اون مسئله رمزنگاری یا رمزگشایی دستی یا مکانیی ارتشی چی بود اون یک مسائل همکاری با ارتشی ها که چطور کار کنی یا فضای ارتباطی ان مسئله بوده است یا هست .
به نظرت وقتی کارها وکاربردشان روی مسئله ی ارتباطی 10 کار می کنند و تو بین 0 تا 5 روی مسائل کار می کنی به نظرت به مشکل نمی رسی یا نمی خوری نمی دانم فعلا تا این حد می دانم با کامپیوتر کارکنم اگر بیشتر ازاین اذیت ام کند کلا برای همیشه بدون بازگشت می گذارم کنار.
به نظرت کارهایی که می کنی باعث بزرگ شدن ات می شود من چندین مرتبه بزرگ شده ام نیازی به ارتباط های شما برای بزرگ شدن ندارم اگر هم خیلی کارهای ارتباطی کردم به علت هایی می باشد.
بزرگ بودن دردسر دارد من نخواستم بزرگ باشم ضعیف بودن توسرخوردن دارد من نخواستم ضعیف باشم حدتعادل هیچ کسی را پیدا نکردم بخواهم باهم به تعادل برسیم.
هرکسی از ظن خود شد یار من . . . . . . از درون من نجست اسرار من
فقط من این را نمی دانم شما از کجا مقدار دارایی من را می دانید ولی ان مسائل را نمی دانید .ازاین به بعد چطوری با شناخت زندگی کنم وقتی که یک عمر با نشناختن زندگی کردم .
کافی نیست این مسائل خوب قراره به یک نتیجه ای برسیم همین که از در کامپیوتر یا لپ تاپ داری می نویسی از نظر اینها یک ارتباطی برقرار کرده ای اخه من تا حد ساخت یک موتورجستجو به زبان انگلیسی رسیدم و ساختم اون هیچی به هیچی شد حالا این ها می خواهد چی بشود و به چی برسد قرار نیست برسانند باید برسانی .
موفق باشید
به امید خدا