سمانه توی پارک داشت سوراخ را بازمی کرد ولی سمیه بچه بغل دست گفت نه باریکلا خاله و چرااین خاله ها یک طوردیگری هستند و من را نمی شناختند وبه من سلام نکردند این ها دیگه کی بودند درحالی که من این شناخت را داشتم.
این مسئله صبح را هم فهمیدم مسئله ی شاش بندی درون پارک که مربوط به پارک دستشویی دومش که شسته بودنش وقبلا أن تويش بود ورفتی داشت به اون آرایشگاه و نه پوشاک سمامد خوب الان می دونی اصلا می دونی چه ارتباطی درونش هست یا است یا اصلا می دونی اون ساختمون چی کاره هست یا درونش چی می گذره اصلا می دونی به چه کارهایی می پردازند اصلا می دونی که ارتباطی که می خواهی کجا است یا هست یا می باشد می روی ارتباط باهاشون برقرارکنی یا نه؟من فعلا به این مسئله رسیده ام که ارتباط هاچیه؟ خوب بگو نه می ترسم چرااینقدرخودت را اذیت می کنی.
دیگه چی داشتیم یا چه ارتباطی داشتیم؟
دیگه زوربزنیم چه ارتباطی برای ارتباط های جنسی خودمان یا خودم بسازم؟توخودت زندگی و ارتباط نداری خاله که دائم دنبال ارتباط های این واونی؟چه جالب ارتباط های خاله توی ویرگول هم آمد توی ارتباط های نوت پدم هم آمد توی ارتباط های راه استخدام درگوگل ام هم آمد توی ارتباط های کشورهای مختلف هم آمد توی ارتباط های خدمت سربازی ام هم که بودن و توی ارتباط های دانشگاهی ام بودند درکل درهمه جا هستند ولی چرادرزندگی مشترکی که داشتم این مسئله وارتباط خیلی دوام نیاورد؟
چه کسی ازچه کسی می ترسد؟گربه ازسگ می ترسد موش ازگربه می ترسد.
به نظرت ارتباط هایی که صبح برقرارکردی و با این ارتباط ها یکی هستند؟خوب اونها را می خواهم شاف کنم بکنم توی کونم.پس می خواهی چی کارکنی؟
خوب دراین وضعیت ارتباطی فکرکنیم به این مسئله که جامعه قانون دارد و جزئی جداناپذیراززندگی انسان می باشد.
نمی تونی با این نوشته ها ارتباطی که می خواهی بسازی فقط با گوش دادن به کسانی که درزمینه ی ارتباط ها کارمی کنند ومی دانند ارتباط های انسانی چیه می تونی موفق باشی توقبل این مسیررا رفته ای که
خوب بگذارببینیم توی چه ارتباط یا انسانی را داریم؟
فیلم توی درکربلا را داریم.
توهای خارجی های ات را چی کارکردی؟
McGill School Of Computer Science
میدونی امروزچه وضعی برای ام من درست کردی؟
صفحه ی مربوط به مشکل ادرار و اضطراب من را خواندی یا خوانده ای یا نه؟باکی این دیگه مشکل توبفهمی با کسی هستم.خودت گفتی چندتاازکشف ها را بگذاربه عهده ی ما!!!
نمی خواهی پستی یا مسئله ای درمورد موتورجستجو یا مسئله ای مربوط به این کتاب یا مسئله ای درمورد زیرساخت کاربا کتاب انگلیسی یا درمورد چی یا درموردچی بگذارفکرکنم ببینم درموردچی باید بنویسم.اره موتورسیکلت را سوارشدم ورفتم پارک.
فکرم به چیزی قطع نمی دهدکه بخواهم درمورد چیزی بنویسم.
حتی ارتباط بامادروخوشحالی این مسئله که مادر بیاببین بعد ازسال ها کجا زندگی می کنم و کارمی کنم من را به این نتیجه نرساند که درمورد موضوعی یا ارتباطی بنویسم.
ازیک طرف درمورد ارتباط های دانشگاه وقانونی می گوید و می خواهم دردانشگاه درس بخونم و درس خواندنش می گوید ازاونطرف درمورد ارتباط های غیرپشت وپشت می گویند خودش مرض داره!
بگذارفکرکنم ببینم درمورد چی بنویسم؟
نوت سی وسه ام موسیقی بماله الکی میگه اصلا نوت سی وسوم موسیقی این نیست.
بگذاریک طوردیگه ای بگویم یا بگوییم بگذارببینیم درمورد چی کارکنیم یا کارکنم درمورد رشته وزمینه خودت کارکن یا کارکون چی کاربه ارتباط های مایا زمینه هایا ارتباط های رشته های ماداری؟
كلا اصلا معلوم نيست درمورد چی می نویسد.
خداوکیلی موضوع این پست چیه؟
خوب بگذارکمی کارکنیم وروی مسائل مربوط به درس خواندن و دانش های مختلف ریاضیات کارکنیم و ازمسائل حاشیه ای فاصله بگیریم.
«وقتی بهمدت دو ساعت در کنار دختری زیبا نشستهاید، انگار تمام آن مدت، دو دقیقه بیشتر نبودهاست. اما وقتی یک دقیقه روی یک اجاق داغ مینشینید، تصور میکنید، دو ساعت گذشتهاست. این یعنی نسبیت.»[۸۸]
—آلبرت اینشتین
دقیقا معادله ی این ریاضیاتی که گفتی کجایش است داخل نوشته هایش می باشد.
یعنی چه داخل نوشته هایش می باشد ببین این نوشته ها را باید مدل کنی بعد انها را به ریاضی تبدیل کنی؟
چطوری
اینطوری که باید جبربلد باشی نمی شود که جمع وتفریق بلد نباشی نمی شود که جبر را یادت داد.
خوب چطوری جبررا به خودمان وصل کنیم استاد؟
قبلا گفته ام؟
این نوشته اول تعداد کلمات اش را حساب می کنی چندتااست:
«وقتی بهمدت دو ساعت در کنار دختری زیبا نشستهاید، انگار تمام آن مدت، دو دقیقه بیشتر نبودهاست. اما وقتی یک دقیقه روی یک اجاق داغ مینشینید، تصور میکنید، دو ساعت گذشتهاست. این یعنی نسبیت.»
بقیه اش را حالا بعدا می گویم به مسئله ی ماتریس هامراجعه کنید که چطور می تونید یک متن رابه ماتریس تبدیل کنید بعد به مسئله ی ماتریس وتبدیل آن به علم کامپیوترولپ تاب مراجعه کنید اگر عمری باقی ماند بعد به الگوریتم ها مراجعه کنید بعد به مسئله یا الگوریتم تی اِف آی دی اِی مراجعه کنید.چرا اگرعمری باقی ماند چون من رفتم کمی دنیا را بگردم ودرس بخوانم وتوی این آهنگ های بودم و داشتم زندگی می کردم بهم گفتند برو سرکار بعد رفتم بعد بهم گفتند درس بخوان بعد خواندم بعد بهم گفتم برو خدمت سربازی بعد رفتم وقتی برگشتم دیدم دیگه هیچی ازم باقی نمانده است مگردراین مسیرهااتفاقی افتاد نه اتفاقی افتاد پس چی می گویی می گویند توی این مسیرها حیوانات بوده اند من را خورده اند درحالی که من تمام با ماشین ها و وسایل نقلیه می رفتم واصلا حیوانی ندیده ام که من را بخورد بعد می گوید دنیایت را عوض می کردی دنیایی که خودت تویش زندگی می کردی فراموش کردی یا کرده ای و وارد دنیاهای دیگری شده است و به همین خاطر می گویند خورده اند.
می گویم مسیری را که بهم گفتند این بوده است و حالا که برگشتم دارم به شما می گویم این مسیرها را بروی تازه یک مسئله ی ریاضی را یاد می گیری.
توروی آب بخندی.اون خنده اش راگفتم.
آخ من به مادرم گفتم که یک پستی گذاشتم و حدود1500 تا لایک دارد یا داشته است ولی هنوز روی هویت شناسی ام به طورکامل کارنکرده ام که بفهمم
پایین توی این پست
بالایم توی این پست
هویتم چی توی این پست
هویت بالا دارم
هویت پایین دارم
ایران ام
خارج ام
توی کدوم کشوربالا هستم
توی کدوم کشورپایین هستم
ارتباطی که باید می گفتم چی هست یا است یا می باشد.
الان به مادرم چی بگویم بگویم چه کسی چه پستی گذاشته است؟
بچه کانادایی تو این همه مطلب درمورد الستیک سرچ را ازکجا اوردی؟
https://virgool.io/yektanet/@armin.zirak97
چرا توی مطالب ات هیچ حرفی ازاین که چه کسی به این مطالب رسیده است و چطور به این مطالب رسیده ای ننوشته ای؟
وقتی یک صفحه باشد اشکالی ندارد ولی وقتی یک کتاب مطلب باشد دیگه کاناداهم درس خوندی توی ایران درس نخواندی به قول خودت یا ارواح عمه ات؟؟
این مقاله تجربه حدود 2 یا 3 ماه استفاده من با استک ELK هست
فقط معرفی کردی
ارتباط پایین وبالای ارتباطی این موضوع را نمی دانی ارتباط برقرارنکن.
توی این قسمت پست های من چی کارمی کنی؟
شاید از این پستها خوشتان بیاید
جون توفقط بخند.
موفق باشید
به امید خدا
