
خیلی جالبه قبل ازاین که بنویسم کلک اش را بهم زنده اند.
رفتم جایی سرکاریارومی خواست من را ببرد چیزی بخریم گفتم بهش بروم برینم میام بریم رفتم و اومد و گفت منتظرباش.شاید درکارهای دیگرت هم مشکل همین بوده است مثلا وقتی رفتی سرکارورفتی دستشویی همین فکررا کرده است!>خدافظ
خوب چیزی ندارم که بنویسم مگه نرفتی پنج تای مختلف مثل نانوائی سنگگ دوتا نانوایی سنتی یکی نانوائی بربری این که شد چهارتا نه پارک با پارک شد چرارفتم پس چرا ارتباطی نداشتی چرا داشتم لبم برای باردوم خون آمد و ایندفعه شد یکبارتوی پارک یک بارهنگار رفتن به نانوائی سنگکی و اعصابم خورد شد وقتی که داشتم می رفتم نانوائی سنگکی و سرسفره باربرادرم سراین که غذا بخورم داشتم جروبحث کرد با من دیگه چیزدیگه ای نبود که بری بیرون جمع کنی بیاری توی خونه!؟.
همین پست خوبه ازلحاظ ارتباطی یک پست منحفربه فرداست و متفاوت است ازدیگر پست هایت دیگه نمی خواهد عکس بگذاری.

خوب انتخاب موریانه خیلی سخت شده است کدوم را انتخاب کنیم؟
امروز اَخ توف وحال بهم خوردن و سرفه هم داشتیم.
حیوان دیگه ای که داریم بررسی کنیم سوسکه.
کارت چیه؟
من قبلا دراین زمینه کارمی کردم؟
ترمیم کننده ی خانه های قدیمی
Old house restorer

کارت چیه؟
Changing the underfloor heating infrastructure of houses
این هم یکی ازشغل های من می باشد یا یکی ازارزوهایم یا کارهایی که یا شغل هایم می باشد

اینها دوتاازشغل ها و کارهایم می باشدیابوده است.
اینها شغل هایت می باشد یافقط ازتوی تلویزیون اینها را دیده ای؟
نه فقط ازتوی تلویزیون اینها رادیده ام و توی کامپیوترولپ تاب هم اینها است یاهست عکس هایی ازاینها ولی مسئله اش اینه یا این است که هیچ موقع اون صحنه یا فضایی که می خواستم درون این شغل ها باشم برایم اتفاق نیفتاده بود وخیلی جالب است که نمی دونم چه مسئله ای پیش آمد که درون این فضا یاآن فضا چند لحظه ای قرارگرفتم ویادم اومد که یک روزی چه چیزی می خواستم ودوست داشتم درچه فضایی کارکنم ولی علتش را نفهمیدم چی بود یاچی بوده است.
من اکثرفیلم این مسائل را می دیدم.وخیلی دوست داشتم این کاره باشم یا بشوم.
موریانه خارجی هم نتونست عکس برای اش پیداکند.
نتیجه ی ارتباط با صاحب خونه تان چی شد ترسیدم ازارتباط های درهای انسانی ام خارج شوم و ارتباط ام با مادرم هم قطع شود اصلا درونشان یا درارتباط هایشان قرارنگرفتم.
من خودم هم نمی دونم با شماچی کارکنم ازطرفی من خودم ارتباط های انسانی را نمی دانم ازطرفی دنبال زندگی کردن هستم ازطرفی ارتباط هایم درون این عکس ها وذهنیت هایم درون این ارتباط ها می باشد ازطرفی ارتبا هایی که می خواهم اینطوری می باشد ازطرفی نشسته توی خونه پشت کامپیوترولپ تاب می نویسم ازطرفی می دونم چی کارکنم ولی نتیجه اش مشخص نیست ازطرفی بالا وپایین را نمی دان یا نمی دونم چی کارکنم ازطرفی کلا نمی دونم چی کارکنم درحالی که چیزی که من نمی دونم یا نمی دانم اصلا زندگی انسانی می باشد یا اصلا زندگی که انسان ها باید دران زندگی کند و این مسئله تمام این مسائل وچیزها را نقض می کند ازطرفی به کارمی پردازم و به نتیجه نمی رسم وضایع و مایع می شوم ازطرفی با انسان نمی شود هرطوری رفتارکرد ازطرفی تمام ارتباط های انسانی طوردیگری است داستان این که مدرسه بروی کاربروی یا داستان یا ارتباط های انسانی جوردیگری می باشد یا میشود درکل مانده ام اصل ارتباط انسانی یک طوری است یاهست
می خواهیم برویم ارتباط های لگال نه فعلا اینها به دردنمی خوردمی دونی لگال چیه؟نه نمی دونم آره می دونم همان وایکینگ هاهستند اینها به دردمن نمی خورد تاتوی انسانی ارتباطی نداشته باشم توی ارتباطی انسانی چجوری ساخته نمی شودمی شود نمی دونم همین طوری می نویسی یک طوری ساخته می شود نه ارتباط های غذاخوری نه ارتباط هایی است یا هست که حرف نزنی نه بلد نباشی نخوری یا نکنی درکل ارتباطی است یا هست که بدون ارتباط های درست انسانی به نتیجه نمی رسد.
الان من رفته ام بیرون سه نفرتوی سه جای مختلف مهدیه قم ازمن ترسیده اند :
سرمهدیه چپ کافی نت
چپ خونه وسط مهدیه
راست گالری آخرمهدیه
علت خاصی داشته است که درارتباط من می ترسیدید؟
چه جالب تادرمورد ترس ننوشته بودم دودقلیون وقلیان درنیامده بود.
خوب تااینجا دودقلیون وقلیان درآوردیم.
دنبال چی هستی؟دنبال توهستم من کی ام نمی دونم.
می تونید بهم بگویید دیروزکه داشتم روی مسئله ی رمزنگاری یا رمزگذاری کارمی کردم و روی صفحه اش کارمی کردم ومادراول امدپایین وبعد پدرم اومد و من پشت کامپیوترولپ تاب بودم چه ارتباطی داشتم یا چی بودیا چه مسئله ای درونش بود که بعدش رفتم زغال وتنباکوخریدم خیلی ازچیزها را بدانی ممکنه درش بسته شود و همین ارتباط ها را هم نداشته باشی نه خیلی برایم جالب است یا می باشد که بدانم چه ارتباطی درونش بودم.
پاهات آره داره مورمورمیشه داره زنده میشه فکرکنم.
نمیدونی فرق مرده وزنده چیه!
بازداره أنم ميگیره.
بازرفتیم ازطریق این مسئله به رمزنگاری وقتی وارد مسائل رمزنگاری میشودتوی ارتباط های انسانی را خیلی خوب می فهم علتش را نمی دونم چرا.
a7n3xm
چه تغییری درمن ایجاد می شود وقتی این ارتباط پست ترندشده درمن ایجاد میشود که باعث می شود مغزم شروع به کاردرارتباط های انسانی به خصوص رمزنگاری کند؟
a7n3xm
جوابی ازموتورجستجوی گوگل دریافت نکردیم بابت این مسئله.
بگذارحالا این مسئله کمی کارکنیم بعدبرویم به دیدن عکس ها بپردازیم.
ارتباط های انسانی ات کم است به همین خاطر است که نمی تونی درون ارتباط هاقراربگیری وتحمل ات ازبین میرود من امروزپنج جای مختلف رفته ام فقط رفته ای هیچ ارتباطی با انسان ها برقرارنکرده ای.
اینها با ارتباط های متغیرهرروز می روند سرکار واگرفردایش نتوانند بروند بهشون می گویند شهید وباتو سرکارفتنشان فرق دارد.
وقتی اززغال های قبلی ات استفاده می کنی معنی اش اینه یا این است که می روی عقب یا درعقب به جای جلو.
دوتامرد رفت بالا.این پسره یا یکی ازاین دومرده گفت بزن.یکی ازان مردها یا پسرها که رفت بالا مثل همیشه سرفه کرد من هم همیشه مثل اون مردها یا پسرها یایکی ازآنها سرفه یا عطسه خفیفی می کنم می گویند همین عطسه برای ارتباط های جنسی کافی است یا نیازی نیست که دیگه کارکنی زنه توی پارک هم می گفت دماغت را بگیربرو پایین یعنی ارتباط من می شوی چه جالب و عجیبه دیگه یعنی نیازی نیست بروی سرکار بعدشغلی داشته باشی بروی خواستگاری بروی صیغه بخوانی بعد بروی زنی یا دختری را بگیری بعد ازدواج کنی بعد بروی زنی یا دختری را بکنی یا ارتباط های بعدی اش که طلاق ات می دهد درارتباط اش جغ بزنی چه جالب!!!!
داشت چشم هایش قیچ میشد نه قیچ شد.
دوباربرای جغ زدن دستم را کردم توی شلوارم نه کردم توی جاپستونی ام نه کردم توی شلوارم عینه دیوونه دیوونه یک ارتباط پایین است.
قلنج های کمریاهرجایت را بشکنی درارتباط های پایین یعنی چه؟
بریم کمی درمورد دستشویی رفتن هایم بنویسیم هیچ ارتباط انسانی برمبنای دانش یعنی دانشگاهی و برمبنای ارتباط های انسانی بین المللی یعنی قانون تشکیل نشد:
شب بود رفته بودم پارک نه دم غروب بود رفته بودم پارک مثل همیشه داشتم توی پارک قدم می زدم و با موتورسیکلت ام رفته بودم وزنی را دیدم فکرمی کردم مادرهم هست یا است حس مادری خاصی بهش داشتم نه حس خوردن یاارتباط های احساسی خاصی نسبت بهش داشتم ومی خواستم یک طوری باهاش ارتباط برقرارکنم چادری بود چادرمشکلی داشت وحس این که به کونش نگاه می کرد خیلی حس خوبی برایم داشتم رفتم نمازخواندم ولی باز نشستم جلوی درب مسجد یا حسینیه بازحس ارتباط جنسی ام یا خوردن یا کردن یا احساسی ازبین نمی رفت و همچنان کمی پشت اش راه رفتم ودنبالش رفتم وبعد رفتم نمازخواندم بعد ازنمازهم می خواستم باهاش ارتباط برقرارکنم ولی بازبرگشتم وسوارموتورم شدم وبرگشتم خونه ارتباط های زیادی با آن بربحث بعد مکان یا به قول ارتباط های مدرن شما برقرارکردم حتی تاجایی که بهم گفت سرراست خودت هستی من خودم هم نفهمیدم چیه ولی ارتباط های انسانی باهاش برقرارکردم ولی حتی یک ضربه روی کونش نزدم ولی درکل ارتباط های انسانی که حسی درونش باشد با آن زن برقرارکردم فقط کمی آن زن را دنبال کردم دیگر حس خاصی نسبت به آن زن نداشتم و وقتی رفتم نمازخواندم زن پیره زنی که من دنبال اردکم می گشتم را دیدم اونطرف پرده را دید می زدم که زنی باشد ارتباطی باشد مگه بیرون ازمسجد یا حسینیه ارتباط برقرارنکرده بودی چرا برقرارکرده بود ولی بعد مکان تغییر کرده بود ولی یک زنی درصف اول نماز دیدم داشت نماز می خواند اززنه پیره زنه خیلی خوشم نیامد چون پیربود ولی بهم گفت بهش گفتم حاج اقا گفته است این جمله این مسئله خیلی خوشحال بودم که نماز فردا یا فوردا خوانده ام ولی به حرف حاج اقا یا شیخ گوش داده ام دوگانگی درونش بود ولی این که بالاخره یک حرف گوش کون شیخ یا امام جماعت شدم خیلی خوشحال بودم و اون زنه پیره زنه می گفت یا گفت که اردک ات را هنوز کسی نیاورده است آورده بهت می دهیم تازه فهمیده بودم که معنی ارتباط اردک چیه ارتباط انسانی غیرپشت دختری که بچه پدری می باشد.درکل ارتباط انسانی با ان زنه نمازخوان برقراکردم و با زنی چادری که داشت پیاده روی می کرد توی پارک این شد ارتباط های انسانی که برقرارکردم .
دستشویی های دیگری که داشتم:
زنی نشسته بود روی صندلی وهمیشه بهش نگاه می کردم یک روز مایع شدم که چرا این زن را نمی توانم بروم بکنم یا باهاش ارتباط برقرارکنم وبخورمش یا نگاه اش کنم وازش لذت ببرم بهش گفتم شیطان یا گرگ راست روی صندلی خودت هستی یک روز دیگه ای هم یک زن یا دختر دیگری نشسته بود و این زنه را تازه دیده بودم و این را بهش گفتم که شیطان یا گرگ راست روی صندلی بالا این را هم خیلی مایع شدم مگه نشستی روی صندلی وگفتی گرگ زیرمربع یا وسط مربع چپ؟
دستشویی دیگه ای نرفتی ؟چرا رفته ام ولی کامل نمی تونم بنویسم یابگویم.
دستشویی دیگه ای نرفتی چرا رفتم توی شهربازی پارک بود یک زنی نشسته بود روی سنگ نه وشلوارلی داشت و می خواست بکنم اش افغانی بود قبلا جای دیگه ای بود وقتی می خواست برود پیش خانواده اش شلوارلی اش که می خواست برود اونطرف شهربازی دیدمش و شلوارلی داشت ومی گفت یاگفت پنج راست را چی کارش می کنی وبعدا با لباس ها و ارتباط های دیگه ای یا غیرلی آمد ویک بارتوپ را انداخت توی شهربازی دفعه ی دیگه ای آمد و گفت یک زیرچشم و اشک بالا و من یک نفردیگه ای را دیدم که روی سنگ نشسته بود ایرانی بود نشناختم کی بود دروغ نگودیگه اون سمانه بود نه شکل اش بود و بعد گفت برو زیرمن یا زیرکون بروسمت چپ من هم زنی بود شبیه خدیجه افغان آن می گفت کیف بالا درکل این شد ارتباط هایی که درون شهربازی اتفاق افتاده بود درکل بازمایع شدم و اعصابم خورد ازچی؟ورفتم توی شهربازی و اسباب بازی اونجادرت است یا هست درچی؟دریک شهردیگه ای خوب باشد توی شهرخودم این همه دراست پس چرا ازدرهای شهرهای دیگه ای استفاده کنم داشتم می گفتم یک زن دیگه ای هم بود نه اون پیرمرده رهبر افغان بود بهت می گفت اوه یا اوخا یا آخ توف مهران مدیری توی مدرسه را می گفت داشتم می گفتم درکل من نتیجه گیری ارتباط افغان را بگویم یا قبلا گفته ام من توی نانوائی سنگکی درماه رمضان یک زن افغانی گرفتم و اون زنم شد وارتباط ام شد وهمه چیزم شد و لباس عبایی پوشیده بود بهم نمی دهند یا به روش خودتشون بهم می دهند و هردفعه دارند این ارتباط های افغانی را بامن ارتباط برقرارمی کنند داشتم .
دیگه دستشویی خاصی نرفتی؟
چرصبرکن یا کون کمی روی عضلات پشت گردنم داره تاثیرمیگذاره دارم این کلمات را می نویسم.کمی بگذار ببینم یا فکرکنم دستشویی خاصی نرفته ام یا نرفتم.
حرم که بود درب حرم بود ویک زن چادری کونش را به من مالید وخیلی حس خوبی داشت پنج راست را چی کارش می می کنی؟خاله ات بوده است نه شبیه اش بود نه خاله سمانه ات بود نه شبیه اش بودنه پس چی بود یا کی بود؟
میبینی هرارتباطی دارای ارتباط های انسانی مختلفی می باشد آره دارم یاد میگیرم.
آخه این ارتباط بی آبرویی است یا هست.
آخه این ارتباط متغیر است اذیت می شوی وتوبلدنیستی.
کمی تشنه ام شد وآب دهانم خشک شد.
توی فلافلی دست هایم داشت می چندید وقتی داشت فلافل می خوردم این را جایی نگفتی نه نگفتم این ارتباط مادرت است یا هست.
سلام راگفته ام خوب سلام ارتباط متغیره یعنی چه؟یعنی سلام یعنی زندانی مادری هستی نه فقط مادرت خودت هرمادری اِ واقعا می گویی آره این را هم نمی دونستم وقتی با این مسئله که هربچه ای نیاز به مادرترکیب کنم می فهمم وگرنه نمی فهمم معنی اش چیه.>درکل این را یادت نرود این ارتباط اسماعیلیون است واگر بروی این ارتباط بچه ومادراست ممکنه تاآخرعمرت نتوانی یانتونی ازدواج کنی یا صیغه کنی یا دراین محیط هایافضاهاقراربگیری ازمن گفتند یا بهت گفتم یادت نرود این مسئله نه یادم می رود هرکاری کنم.اون قبلا بود یا هست یابوده است که یادم می ماند الان خیلی زودیادم می رود.خوب وقتی توی ارتباط های متغیرقرارمیگیری یادت می رود.
دستشویی دیگه نرفتی نه نرفتم چرا یک سنگی جلودرب نانوائی سنگگ بود نفهمیدم معنی زغالم چیه بعدا که رفتم نان سنگگ بگیرم فهمیدم و یادم افتادکه اون بابا اون پسره نه اون دختره نه اون دختره نه اون شلوارلیه که یک راستیا چپ را پایین برده بوده است که ترسیده است که معنی اش آنجابوده است یا این بوده است.
دستشویی دیگه داری بنویسی آره دارم یکبارراست کردم جلوی تلویزیون .
دستشویی دیگه داری بنویسی یا درمورد دستشویی یا کردن های غایبت بگویی؟
نه فکرنمی کنم داشته باشم ازحرم آمده بودم و من آمدم توی خونه یا خونه مادروپدرم و دیدم زنی با بچه اش که شکل پدرم قبلا بود نشسته است بچه نبود چرا بود نه نبود و دیدم که تنهاهستند وبا مادرم هستند ودارند دودوقلیون وقلیان می کشند وگفتندبیا پیش ما نرفتم این برای قبلش بود رفتم پیششان ونشستم روی مبل و گفت دودوقلیون وقلیان بکش کشیدم نه رفتم توی اتاق نکشیدم ودرمورد جن صحبت کردیم رفتم پشتش نشستم ازحرم امده بودم که ارتباط های جمع گرایی موفقی داشتم به جای ارتباط های انسانی دیگری که توی حرم باشد زنی آمد همان که باهاش سیگارکشیدم مادرسودابه شبیه بعد زد خودش را به من آمدم توی خونه مان بعد دیدم رفتم پشت زنه دوست مادرم و دودوقلیون وقلیان کشیدیم و وقتی درم بسته شد و رفت و بعد امدتوی خونه و رفتم کنارشان نشستم کتابش را بازکرد درمورد جن و نه قران را بازنکرد نه دفترسفید را بازکرد نه دورهم نشسته بودند برای دختری داشت سرکتاب بازمی کرد کلا همه چیز را باهم قاطی می کند هرکدوم ازاین ها یک ارتباطی هست یا است یا می باشدچندزن بودند خواهر احمد خوابیده بود روی مبل چند زنه دیگه ای بودند مادر هم بود نرگس دوست مادرم هم بود نه اون برای یک فضای دیگری بود مثل زنی که خوابیده بود و درجمعی که من وپدرم ومادرم وبقیه وخاله زهره بودیم یا بودم می خوابم پای دودوقلیون وقلیان وهردفعه نمی توانم به ارتباطی که درونش هست یا است برسم خوب این برای یک ارتباط دیگه ای بوده است که نرگس نبوده است هرکدوم ازاین هادریک ارتباطی هست یا است یا می باشد اون دختردوست مادرم رفتند توی حیات نه نرگس وبچه احمد نه بچه سمیه رفتند توی حیات قسمت قربانت سرکتاب بازکنند اون برای یک ارتباطی دیگه ای بوده است رفتم کنارشان و چهارپشت گفتم کونت نه اون برای ارتباط ساجده بوده است نه اون برای ارتباط محدثه بوده است که چهارپشت یا کونت باشد درکل ارتباط های خیلی زیادی برقرارکردم نرگس دوست مادرگفت پنج پشت چپ وراست عقب بچه اش روی پایش بود و درکل ارتباط های انسانی که در پای دودوقلیون وقلیان برقرارکردم به شرح زیرمی باشد یا بوده است ودرکل این ارتباط هابه ارتباط های سکسی وارتباط های جنسی وپورن و ارتباط ها جغ زدن و استمناوخودارضایی جنسی باخود وارضای جنسی باخود وکردن خود ختم شدداشتم می گفتم ارتباط های انسانی زیادی برقرارکردم یک بار رفتم پارک مرده رادیدم شلوارلی داشت ناخوداگاه سرم چرخید مرده رادیدم آخرپارک نشسته بود شلوارلی داشت فکرکنم امام علی علیه السلام امیر توی چپ همبرگرفروشی بوده است نه محدثه و خودت توی سبزی فروشی بوده است نه اون زنه سبزی فروشه پیره زنه است سمیه صاحب خونه تون نیست نه سمیه زنه صاحب خونتون دیگه نمی رودازسبزی فروشه چیزی بخره ازتو میخره نه اون زنه نمی دونم کیه توی خونه حاج اقا هست یا است نه دیگه اون زنه را صبح نمیگیرم چادریه که ازماشین پیاده می شود نمی دونم کی هست یااست داره ازماشین پیاده می شود آره مهسااست نه نمی دونم کی هست یااست که می رود خونه حاج آقا کچله نه این شلنگ قلیون وقلیان است نه کیرنیست که توی دهانم است دوباردهانم خون آمدیکباربا یک بارگفته ای یکبار رفتم دستم راتوی پارک شستم یک بار توی آشپزخونه شستم نه مالید به پرچم جلوی درب غذاخوری نه مالید به زمین یا دستش نه خونش اثرش رفت نه دستش که خونی بود اون انگشت اش را به جایی نمالید و اومد خونش شست داشتم می گفتم نه اون پدرسارانیست نمی شناسمش نه این شد ارتباط هایی که دستشویی رفتم ونفهمیدم چی شد کیرش را می مالد الان مینا ومادرش می آید نه این ارتباط هایی که درونش جغ می زنم نمی دونم کی هست یا چه کسی هست یا است چرا کسی توی پارک نیست صبح است چرا کسی توی پارک نیست شب است.
آیا دستشویی خاصی داری که کامل بنویسی درموردش و مابدانیم که نتیجه اش چی شد مادرو صاحب خونمان نمیدونم دارم چرا می کنم توی راهروی خانه مان یا خونمون مادرم وهمسایمان نمی دونم دارندچی کارمی کنند توی راهروی خونمون چرا مادرم وصاحب خونمان دارندیادارداَنارمی فروشند یا میفروشد به صاحب خونمون مادرم داره اَنار می فروشد به همسایه مان اون دختره وپسره که دارند می آیند توی خونتون اَنارهاراببیند دوباره فکرنم ارتباط هایم شد نکن شنیدم خاله ات یا خاله ام یا خاله زهره ام هست یااست نه نمی دونم کی هست علی گازی وخاله زهره ام هستند نه نمی دونم چه کسانی هستند یا استند این شد شرح واقعه یا شرح ندیده هایا نادیده های ارتباطی دراین چند وقت ولی دست وپاشکسته.
کلاحیوون بشوی سروصدامی کنند ازتویشان بیایی بیرون.
تنباکویش را خیس می کند وبعد زغال می گذارد روی اش یا تویش وخشک اش می کندبعدفکرمی کند دارد دودوقلیون وقلیان می کشد انگشت هایم یا انگشت هایش دارد خشک می شودانقدرنوشته است.
آنقدرتنباکویش خشک می شود وقتی دودوقلیون وقلیان می کشد وزغال می گذارد که وقتی سری دودوقلیون وقلیانش را تکان می دهد خشک شده های تنباکویش ازسوراخ سری دودوقلیون وقلیانش خارج می شود.
بهش می گوییم اینطوری زندگی کونی یا کنی حیوانی است واینطوری زندگی کونی یا کنی انسانی است گوش نمی دهد.
سرش چه ضربانی دارد می زند پشت کامپیوترولپ تابش.بهش میگوییم بروساعت گوش نمی دهد.نمی فهمم یا نمی فهمیدم توی ارتباط انسانی اش چیه.
نمی دونم چه اتفاقی برایش افتاد تازه فهمید که ساعت ارتباط اش هست یا است ولی موقعی که مابهش گفتیم نمی فهمید یا نفهمید ارتباط ساعت ارتباط اش هست یا است یعنی چه؟یعنی معنی ارتباطی اش چیه؟
کلا ازهمین قسمت ساخت پست و فروش پست ها متن ها ارتباط برقرارکون یا کن نمی دونی یا نمی تونی بفهمی که چه کسی پست هایت را می خواند اصلا خواندن چه تاثیری روی ارتباط هایت دارد وچه معنی دارد این که آدم پستی توی اینترنت ازلحاظ ارتباط های جنسی دارد یا داشته است یادارد.
آخه این قسمت را ندارد.
چرااین قسمت ها را داشته است ولی این گزینه که من پست هایم را پولی کنم این قسمت را ندارد خوب مشخصه چون دارند پست هایت وارتباط هایت رارصد می کنند ومیدونند چی می نویسی خوب یعنی چه مدیریت همه چیزوهمه ی ارتباط های من!
بچه تونمی دونی اگرتونباشی ماخیلی چیزهارانمی خواهیم نمی دونی یعنی چه.
یعنی من زندانی ام و
یعنی من چهارصد پست راتوی زندان نوشته ام آره افرین باریکلا داری یادمی گیری!
وقتی فعالیت های مغزی ات متوقف شود یعنی حیوانی.
بازدوباره داره أنم ميگیره یکبارنرین ببینیم چی پیش میاد!
ارتباط های توی های زیرمن چی شد؟>یعنی این معنی اش اینه که ازارتباط بیابرو توی کونه من پدربزرگ نشأت مي گیرد!آخه دخترها هم همین ارتباط و حالت رادارند خوب اونها هم پدربزرگ ات هستند آخه زن ویادخترهستند ربطی نداره یا فرقی نداره چه زن وچه دختروچه بچه می تونه پدربزرگ ات باشه یعنی چه؟
https://deepai.org/chat/writer
legal Document Analyzer - Chrome Web Store
https://www.hyperwriteai.com/aitools/legal-document-analyzer
موفق باشید
به امید خدا