هادی شجاری
هادی شجاری
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

بارداری دلاری ! - (قصه 10 سال ماجراجویی استارتاپی)

سال 91 تو یه شرکت تولید کننده سیسمونی مدیر بازاریابی بودم و چون بودجه زیادی برای تبلیغات نداشتیم دنبال راه های کم هزینه و پر بازده برای افزایش فروش بودم، تو یکی از جلسات پیشنهاد ساخت یک اپلیکیشن با موضوع بارداری مطرح شد. با توجه به اینکه مشتری هدف محصولات ما خانم های باردار بودند این اپلیکیشن ایده درخشانی بود ولی خوب خاطرم هست که در آن زمان تصورم از ساخت یک اپلیکیشن یک کار پر هزینه و پیچیده بود ولی وقتی بیشتر تحقیق کردم متوجه شدم هزینه زیادی نداره.

اون موقع شرکت ما با پرداخت 6 میلیون تومان اسپانسر ساخت یک اپلیکیشن بارداری در دو نسخه اندروید و iOS شد و به صورت رایگان در کافه بازار و سیبچه منتشر کردیم. در آن سال ها تعداد و تنوع اپلیکیشن های موبایل خیلی کم بود و اپلیکیشن بارداری ما بدون هیچ کمپین تبلیغاتی برای نصب حدود 500 هزار کاربر فعال گرفت و نتایج فوق العاده ای روی برندینگ و فروش ما داشت چون اپلیکیشن بارداری را خانم های باردار نصب می کردند و مشتری هدف ما در فروش سیسمونی هم دقیقا همین خانم های باردار بودند.


سلیقه 10 سال پیش ما :))
سلیقه 10 سال پیش ما :))


این تجربه به قدری جذاب بود که من از شرکت سیسمونی استعفا دادم و یک شرکت طراحی اپلیکیشن موبایل تاسیس کردم! دقیقا با همین هدف که به برندها و کسب و کارها پیشنهاد کنم اسپانسر ساخت یک اپلیکیشن رایگان در موضوع کسب و کار خودشون باشند و با این روش محصول یا سرویس خود را معرفی کنند.

اسپانسر ساخت اپلیکیشن شو!

در سال های 93 و 94 شرکت ما حدود 80 تا اپلیکیشن برای کسب و کارهای مختلف طراحی کرد و در آن روزها صرف یک ایده برای اپلیکیشن و محتوای خوب باعث دانلود و دیده شدن اپلیکیشن میشد چون بازار خیلی خلوت و بکر بود. یکی از این گروه مشتریان پزشکان جراحی زیبایی بودند. مثلا برای یک جراح بینی اپلیکیشن ساده ای طراحی کرده بودیم که در کنار یک سری محتوا و اطلاعات کاربردی امکان گرفتن عکس از سه نما از بینی مخاطب رو داشت و برای پزشک ارسال میشد و پزشک مشاوره میداد ک فرم بینی چطور هست و نتیجه عمل چطور میشه و … و اتفاقا این اپلیکیشن هم یادم هست که خیلی فیدبک خوبی برای پزشک داشت و تعداد مشتری های زیادی رو براشون میفرستاد. (اپلیکیشن مشاوره پزشکی داشتیم وقتی مد نبود :)) سال 94 )

خلاصه دو سه سال کار ما ساخت اپلیکیشن های ساده برای شرکت ها و برند ها بود تا با اپلیکیشن به اهداف بازاریابی شون برسن. اون زمان ارتباط نزدیکی هم با کافه بازار داشتیم و تو اولین گردهمایی توسعه دهنده های بازار اندروید شرکت کردیم.

ببخشید عکس کج و معوجه، فکر نمیکردم روزی بخوام منتشرش کنم :)
ببخشید عکس کج و معوجه، فکر نمیکردم روزی بخوام منتشرش کنم :)


کی از اروپا میاد اینجا دماغش رو عمل کنه؟

حاصل 2 سال کار پروژه ای و طراحی اپلیکیشن و سایت و کارهای بازاریابی دیجیتال آشنایی با گروه زیادی از پزشک ها و بیمارستان ها بود. یک روز یکی از این پزشک ها با من تماس گرفت و

گفت: شجاری تو سایت 3 زبانه هم بلدی طراحی کنی؟

گفتم: بله!

گفت: پاشو بیا مطب من!

رفتم مطب و دکتر بهم گفت من میخوام از خارج مریض بگیرم برای جراحی بینی و سایت انگلیسی و عربی میخوام. تو دلم گفتم کی از اروپا میاد اینجا دماغش رو عمل کنه آخه؟ ولی خب دکتر اصرار داشت و منم پروژه رو قبول کردم و سایت طراحی شد و تو مراحل بعدی کار هم تو تبلیغات یوتیوب و فیسبوک یه کمی کمک دادیم. من مشغول کارهای خودم بودم و دکتر هم مشغول کارهای خودش که یک روز برای یه کاری رفتم مطبش و دیدم 2 تا خانم چشم سبز و بلوند تو مطب منتظر دکتر هستند! رفتم داخل و دکتر گفت دمت گرم شجاری سایت و تبلیغات خوب کار میکنه و هفته ای 2-3 تا مریض دارم از اروپا میگیرم. اینجا بود که جرقه ی کار گردشگری سلامت تو ذهنم خورد و آریامدتور متولد شد.

سال 95 - نمایشگاه اینوتک سلامت
سال 95 - نمایشگاه اینوتک سلامت



استارتاپ بازی با هیکل اجنبی ها !

سال 95 ایده گردشگری سلامت رو با کمک چنتا فریلنسر تو پونیشا شروع کردم و سال 96 با کمک دوتا از دوستان قدیمی‌م کار رو بسط دادیم و سرمایه گذار گرفتیم. کار ما جذب بیمار خارجی بود. کسانی که میخواستن بیان ایران برای کار جراحی زیبایی یا درمان. تمرکز ما روی زبان انگلیسی و مشتری های اروپایی بود و این کسب و کارمون خیلی رشد خوبی داشت. خصوصا که سال 97 با افزایش قیمت دلار حاشیه سود های کار چند برابر شد و شیرینی درآمد دلاری اونجا بود که اومد زیر زبون من!


تو این سال ها همیشه فکر میکردم که غیر از گردشگری سلامت چه روش هایی برای رسیدن به درآمد دلاری از داخل ایران وجود داره؟ به برادرم که تو اینستاگرام فعالیت میکرد پیشنهاد یوتیوب رو دادم و اونم تونست تو کمتر از یک سال به یه درآمد دلاری قابل توجه و با ثبات برسه.

دلار های من کجاست؟

کرونا و قرنطینه باعث شد کار گردشگری سلامت تعلیق بشه و فرصت بود تا به این دغدغه چند ساله‌م یعنی روش های درآمدزایی دلاری برسم و خب تابستون 99 ارزیشو متولد شد. ما تو ارزیشو 7 تا مسیر اصلی که میشه ازش درآمد دلاری رو داخل ایران تجربه کرد رو دسته بندی کردیم و براش محتوا تولید میکنیم. از فریلنسری و یوتیوب تا گردشگری و صادرات . در کنار محتوا خدماتی هم ک لازم هست برای کار و دریافت درآمد رو معرفی میکنیم. هدف ما اینه که افراد بیشتری از داخل ایران به درآمد دلاری برسند و تو این یک سال فعالیت مون فیدبک خیلی خوبی گرفتیم.

وقتی این داستان رو مرور میکنم در ظاهر بهم بی ربط هستند:
سیسمونی
اپلیکیشن موبایل
گردشگری سلامت
تولید محتوا و خدمات ارزی

ولی یه رشته ای همه اینا رو بهم وصل میکنه. و اون رشته دیدن فرصت های جدید خلق ارزش و کسب و کاره. این فرصت ها هیچ موقع از پشت میز و داخل دانشگاه نمایان نمیشن. من تو شرکت سیسمونی کارآموز بودم و به مرور شدم مدیر بازاریابی، ایده اپلیکیشن بارداری بود که منو وارد دنیای کافه بازار و اپلیکیشن ها کرد از اونجا با جامعه دکترها آشنا شدم و پام به بیماران خارجی و گردشگری سلامت باز شد و بعدش هم جذابیت درآمد دلاری منو وارد ارزیشو کرد. الان هم در کنار آریامدتور و ارزیشو مشغول 2 تا استارتاپ دیگه هستم که بزودی خبر های زیادی ازش میاد بیرون. و این وسط مسطا یکی دوتا از ایده هام هم به نتیجه نرسید.تو این نزدیک 10 سال از شرکت سیسونی و بارداری رسیدیم به محتوا و درآمد دلاری!

به نظرم باید تو بازی باشی، راه خودش پیدا میشه.


کسب و کاراستارتاپدرآمد دلاریده سالگی بازار
در جستجوی فرصت و خلق ارزش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید