برای خودم جالب بود.
برای اولین بار من داشتم همسر و فرزندم را صدا می کردم،
که پاشید بریم مسجد.
آخه امروز یک شنبه بود و یک شنبه ها حاج آقا در مورد خانواده صحبت می کرد.
همسر و فرزندم، یه نگاهی به من انداختند و پسرم به من گفت:
بابا خورشید از کدوم ور در اومده که شما داری ما رو صدا می کنی که بریم مسجد؟
گفتم: به جای حرف های اضافه، پاشو حاضر شو بریم.
سه تایی راه افتادیم به سمت مسجد.
وقتی وارد مسجد شدیم، دیدم ماشالاه چه جمعیتی تو مسجد نشستن.
با خودم گفتم: اگر برخی از مسجدهای ما خالی هست،
علتش این نیست که مردم از دین زده شدن، بلکه امام جماعت و مسجدی ها نتونستن مردم رو به سمت مسجد بکشن.
نماز جماعت خوانده شد و حاج ها هم مطابق هر هفته پشت میکروفن رفت برای سخنرانی.
بعد از یاد خدا و سلام و احوالپرسی، گفت:
بچه ها برن طبقه ی بالای مسجد، اون جا فضایی فراهم شده تا بتونن بازی کنن،
تا من برای پدرها و مادرها صحبت کنم.
بچه ها که رفتند، حاج آقا گفت:
پدر و مادرهای عزیز!
یکی از مهم ترین کارهایی که یک پدر و مادر می توانند انجام دهند،
برای این که بتوانند یک فرزند سالمی را تربیت کنند،
بحث تشویق و تنبیه است.
بعضی از والدین بلد نیستند که چگونه باید تشویق کنند و چگونه باید تنبیه کنند.
البته که بحث تشویق و تنبیه خیلی گسترده است و اگر قرار باشد، کامل در مورد آن صحبت کنیم،
چندین جلسه احتیاج است؛
اما من امروز سعی می کنم، یک نکته از نکاتی که در مورد تنبیه و تشویق وجود دارد را برای شما بگویم.
ان شاالله اگر زمان شد، در آینده بیشتر توضیح خواهم داد.
و توضیح آن یک نکته این است:
برخی از والدین سعی می کنند که تا جایی که می توانند عصبانیت خود را فرو ببرند؛
و اخم ها را در هم فرو نکنند؛ و دائم لبخندی بر لب داشته باشند؛
و خلاصه جنبه ی مهربانی و محبت خود را به رخ فرزندشان بکشند.
و برخی از والدین نیز به خاطر این که سخت می توانند به اعصابشان مسلط باشند،
بابت هر رفتار زشتی، سریع داد و بیداد و تنبیه و ناراحتی.
هر کدام درست است، اما در جای خودش.
کودکی که فقط با او مهربانی کرده باشی،
هر چیزی خواسته در اختیارش قرار دادی،
همه ی امکانات اطرافش بوده،
فردا که بزرگ شد، چگونه می تواند با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کند.
می دانم که برخی از شما از لحاظ مالی وضعتان خوب است؛
اما آیا لازم است که هر چیزی که فرزند شما درخواست کرد،
سریع برایش فراهم کنید؟
درست است که فرزند، عزیز جان است؛
و شاید همه ی وجود ما است؛
اما آیا شما وقتی بیمار می شوید،
آیا شربت های تلخ را نوش جان نمی کنید؟
گاهی لازم است که فرزندمان هم طعم تلخ شربت تنبیه را نوش جان کند.
گاهی لازم است طعم تلخ آمپوله عدم دسترسی به امکانات را تجربه کند.
اما نکته ی بعدی در مورد کسانی که فقط تنبیه و داد و بیداد بلدند.
حواستان باشد که شبیه آن آقایی نشوید که چند وقت پیش، آمد مسجد و بعد از نماز به من گفت:
حاج آقا با این که من مسجدی هستم؛ ولی متاسفانه پسرم اهل نماز و دعا و عبادت نیست.
ای کاش فقط اهل این ها نبود!
حالا که بزرگ شده، قشنگ جلوی من می ایستد.
با جنس مخالف خودش دوست می شه و من هر چی نصیحتش می کنم، فایده ای نداره.
به اون پدر گفتم: هماهنگ کنید که من پسر شما را ببینم.
به هر زحمتی بود، این پدر هماهنگ کرد که من با اون پسر صحبت کنم.
(آخه پسرش اصلا از ما آخوندها خوشش نمی اومد)
رفتم پیش این پسر.
اولش دم به تله نمی داد.
ولی از اون جایی که من باباش رو می شناختم و علت رفتار این پسر را می دانستم،
شروع کردم یه ذره به این بچه شخصیت دادم.
یه ذره بهش احترام گذاشتم.
اگر صحبتی می کرد، با احترام به صحبت هاش گوش می کردم.
حتی اگر حرفی می زد که با عقاید من مخالف بود،
باز هم بدون اخم کردن، به صحبت هاش گوش می کردم.
کم کم رفتارش با من تغییر کرد.
سرتون رو درد نیارم.
بعد از کلی صحبت و گفت و گوی دوستانه، خودش هم می دانست، برخی از رفتارهایش اشتباه است؛
اما به من گفت: از بس که بابام، از بچگی تو سر من زد و به من توهین کرد؛
اصلا از بابام و عقایدش بدم اومده.
بنابراین وقتی بزرگ شدم و زورم به بابام رسید،
کلا سعی کردم که رفتارم مخالف بابام باشه،
تا اون هم یه ذره حرص بخوره، تا بفهمه من در بچگی چی کشیدم.
البته اون پسر الان خیلی بهتر شده.
نمی گم که تمام رفتارهایش عوض شده،
اما حداقل گاهی مسجد می آد و نمازش رو می خونه و بعد از نماز چند دقیقه ای با هم حرف می زنیم و بعد می ره.
پدر و مادرهای محترمی که همیشه، فقط تنبیه را بلد هستید،
عاقبت زندگی فرزندتان می شود، همین داستانی که عرض کردم.
هر وقت زورش برسد، رو به روی شما خواهد ایستاد،
دقیقا مخالف خواسته ی شما عمل خواهد کرد.
باید بتوانیم تشویق و تنبیه را در کنار هم داشته باشیم.
نکته ای که بارها و بارها ما در قرآن و تفاسیر می خوانیم.
*تشویق و بشارت، در کنار هشدار و انذار ضرورى است. فرقان/۲۴: تفسیر نور.
* تشویق و تهدید در کنار هم سازنده است. محمد/۱۵: تفسیر نور.
*در تربیت، باید در کنار تهدید، تشویق نیز باشد. ق/۳۱: تفسیر نور.
* تشویق و تهدید، در کنار هم موثرند. نمل/۸۹ و ۹۰: تفسیر نور.
* تهدید وتشویق در کنار هم لازم است. شوری/۲۶: نفسیر نور.
* تشویق و تهدید در کنار هم مؤثّر است. احزاب/۳۱: تفسیر نور.
از بین نمازگزاران، شخصی پرسید:
حاج آقا کدام مهم تر است؟
یعنی اصل تشویق هست و یا تنبیه؟
تمرکز ما باید بیشتر روی تشویق باشد و یا تنبیه؟
حاج آقا گفت:
احسنت.
امشب که دیگر زمان گذشته است؛
ان شاالله هفته ی آینده، پیرامون همین موضوع صحبت خواهم کرد.
#جامعه_ی_آرمانی