داشتم تلویزیون نگاه می کردم، که مجری گفت: لحظاتی دیگر، گفت و گویی خواهیم داشت پیرامون مسائل خانواده.
خواستم کانال رو عوض کنم که با خودم گفتم: بذار چند دقیقه ای اول رو گوش کنم، اگر خوب نبود عوض می کنم.
صحبت های مجری که تموم شد، دوربین رفت سراغ کارشناس که صحبت هاش رو شروع کنه، یه وقت دیدم که حاج آقای مسجد خودمونه!
بلند صدا زدم: خانم، خانم.
خانمم که فکر کرده بود اتفاقی افتاده، به سرعت خودش رو به من رسوند و بااضطراب گفت: چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟
منم گفتم: تلویزیون رو نگاه کن.
تا چشم خانمم به حاج آقا افتاد، گفت: حاجیه!
نشست تا ببینه حاج آقا چی می خواد بگه.
حاج آقا سلام و احوالپرسی وصحبت های معمول را انجام داد و منتظر شد تا مجری سئوال را بپرسد.
مجری گفت: حاج آقا، یکی از بزرگترین مشکلات بین زن و شوهر این است که، مردها بلد نیستند محبت خودشان را به همسرانشان نشان دهند.
می شه در این مورد نظرتان را بفرمایید؟
حاج آقا گفت: ببینید این یک واقعیتی است که برخی از آقایان می گویند که، من از صبح تا شب دارم کار می کنم؛ و این کار کردن را به خاطر زن و بچه هام انجام می دهم؛ و اگر دوستشان نداشتم که خودم را به زحمت نمی انداختم.
پس همسر من باید خودش متوجه بشود که دوستش دارم.
اما من یک نکته از قرآن بگویم.
چه قدر زیبا می فرماید: هدیه به همسر، از نشانههاى نیکوکاران است. بقره/۲۳۶: تفسیر نور.
یعنی من کسانی را می شناسم که کلی عبادت های مختلف انجام می دهند، برای این که خدا آن ها را جزو نیکوکاران قلمداد کند؛ اما حواسشان نیست که برای نیکوکار شدن، قرار نیست کارهای خیلی مشکل انجام دهیم.
همین که شما برای همسرت هدیه ای تهیه می کنی، خدا تو را جزو نیکوکاران قلمداد می کند.
متاسفانه قرآن را درست نشناخته ایم!
بهترین راه برای داشتن زندگی سالم، عمل به دستورات قرآن است.
تازه ما در تفسیر می خوانیم: هدیهى جنسى، بهتر از پول نقد است. بقره/۲۳۶: تفسیر نور.
یعنی حتی نوع هدیه را هم مشخص می کند.
یعنی می فرماید: اگر هم قرار است هدیه ای داده شود، بهتر این است که، هدیه ای خریده شود، نه این که پولی را در پاکت بگذاریم و به همسرمان بدهیم.
متاسفانه در حال حاضر این گونه شده است.
هدیه هایی هم که می دهیم، شبیه غذاهایمان شده است.
همشون حاضرین.
همون جوری که برای غذا سریع به سراغ غذاهای فسدفود و نیمه پخته شده و تمام پخته شده و حاضری می رویم؛ برای هدیه هم، سراغ هدیه های حاضری می رویم.
یعنی خیلی راحت یه پولی را داخل پاکت می گذاریم و به عنوان هدیه، به همسرمان می دهیم.
چیری را که قرآن می پسندد، این است که بروی و بگردی و یک هدیه ی زیبا پیدا کنی و برای همسرت بخری.
و نکته ی آخری را که می خواهم بگویم، این است که برخی افراد وقتی می خواهند یک هدیه ای را برای همسرشان بخرند، و یا وقتی هدیه را دارند به همسرشان می دهند، فکر می کنند که دارند به همسرشان صدقه می دهند و توقع دارند که پس از دادن این هدیه، همسرشان مودبانه جلوی آن ها بایستد و منتظر باشد تا مرد خانه دستور بدهد و او اجرا کند.
در حالی که ما در تفسیر نور می خوانیم: هدیهاى که شوهر به همسر مىدهد، تحمیلبار و باج و صدقه نپندارد، یک نوع حقّ زن بر مرد است. بقره/۲۳۶: تفسیر نور.
یعنی مرد با خرید هدیه دارد به وظیفه اش عمل می کند و قرار نیست که بعد از هدیه دادن، منتی بر سر زنش بگذارد.
و حرف آخرم را هم با مسجدی ها و هیاتی ها بزنم.
دوستان مسجدی و هیاتی!
قطعا نماز واجب است و هیات و دعا خیلی عالی؛ اما لطفا یک نکته را توجه داشته باشید که دین خدا، تک بعدی نیست!
این که من مسجد بروم و بعد هیات بروم و دعا بخوانم؛ ولی زورم بیاید یک هدیه ای برای همسرم بخرم، این رفتار را حتی، همان امام حسینی که شما برایش گریه می کنید، نمی پسندد.
سعی کنید که همه ی رفتارهایتان، شبیه امام حسین(ع) باشد.
بعد حاج آقا رو به مجری گفت: ان شاالله که توانسته باشم، جواب سئوال شما را داده باشم.
مجری هم کلی از حاج آقا تشکر کرد و برنامه را به پایان رساند.
برنامه که تمام شد، نگاهی به صورت همسرم انداختم.
گویا با نگاهش می خواست به من بفهماند که پاشو برو برای من هدیه بخر!
(آخه خیلی خیلی وقت بود، هیچ هدیه ای براش نخریده بودم)
اولش به روی خودم نیاوردم؛ ولی همسرم شروع کرد به سخنرانی!
آقای مسجدی، آقای هیاتی، دین خدا که سلف سرویس نیست که هر قسمتش را خواستی برداری!
یه مجموعه هست که باید به همش عمل کنی.
باید همه ی دستورات را انجام بدی.
من هم دیدم که هر چی بشینم اوضاع بدتر می شه، با گفتن جمله ی، ای حاجی خدا خیرت بده، پاشدم و رفتم برای خرید.