خیلی ناراحت بودم و یه جورایی دلم گرفته بود.
آخه به کلاس های روز یکشنبه ی حاج آقا عادت کرده بودم.
از وقتی پسرم اومد خونه و گفت: آقا معلممون گفته، این جلسه ی آخر کلاس حاج آقا تو مسجده، حسابی حالم گرفته شده بود.
علت این که چرا جلسه ی آخره را نمی دانستم.
گفتم می روم مسجد و علتش را پیدا می کنم؛ و اگر می توانستم یک راه کاری جلوی پای حاج آقا می گذارم که نرود.
بالاخره شب شد و رفتم مسجد.
وارد مسجد شدم، حس کردم که همه یه جورایی دپرس شدن.
نماز که تمام شد، حاج آقا پشت میکروفن رفت.
مشخص بود که خودش هم حال و حوصله ی همیشگی را ندارد.
شروع کرد به صحبت.
پس از بردن نام خدا گفت: ببینید عزیزان من!
همون طور که متوجه شده اید، من هم امروز خیلی سرحال و قبراق نیستم.
علتش را هم خواهم گفت، اما انتهای صحبت هایم.
چون اگر الان عرض کنم، دیگر شما خیلی به حرف های من توجه نمی کنید؛ و بحثی را که امروز می خواهم عرض کنم، بسیار مهم است.
بنابراین در آحر صحبت هایم علت آن را خواهم گفت.
اما موضوع امروز، مطلبی است که خیلی به خاطر آن، در حق اسلام و دین خدا بی انصافی شده است، و این بی انصافی را بعضی از روی عمد و برخی از روی جهل انجام داده اند.
اما موضوع چیست؟
بارها شنیده ایم که برخی افراد می گویند: اسلام در حق زنان کوتاهی کرده است و مردان را بالاتر از زنان قرار داده است؛ و اهمیتی برای زنان قائل نیست و…
اما سئوال این جاست که کسانی که این حرف ها را می زنند، اصلا با قرآن و تفاسیر آن آشنا هستند؟
اگر هستند چرا ناقص می گویند و همه ی ماجرا را تعریف نمی کنند.
و اگر نیستند چرا از اهل فن نمی پرسند؟
من امروز نکاتی را که در مورد، وظایف مرد و زن و پدر و مادر است عرض می کنم و نتیجه گیری با خود شما.
در دین اسلام مدیریت خانه را به عهده ی مرد گذاشته است.
در نظام خانوادگى دینى، سرپرستى و مدیریّت با مرد است. تحریم/۱۰: تفسیر نور.
مدیر خانه مرد است. نسا/۳۴: تفسیر نور.
خوب افرادی این دو نکته را دست می گیرند و می گویند: اسلام برای زنان ارزش قائل نیست.
اما این مطالب ادامه دارد.
با مراجعه به همین آیات متوجه اهمیت دادن به زنان در اسلام می شویم.
در تفسیر سوره ی یوسف، آیه ۲۱ می خوانیم: زن در خانه، نقش محورى دارد. یوسف/۲۱: تفسیر نور.
یعنی درست است که مرد مدیر خانه است، اما اگر خانه ای محور و ستون نداشته باشد و یا ضعیف و بی رمق باشد، که خانه یا خراب است و یا در آستانه ی خرابی.
یعنی مدیریت مرد باید به گونه ای باشد که باعث آرامش و رضایت همسرش باشد.
(حالا این که ممکن است برخی افراد به ظاهر مذهبی این رفتار را انجام ندهند؛ و فقط به برخی آیات که به نفع خودشان است استناد کنند، ایراد آن هاست، نه دین(
اصلا این دستور قرآن است که مرد، باید رفاه را برای خانواده اش فراهم کند.
* مرد، متکفّل تأمین رفاه خانوادهى خویش است. طه/۱۰: تفسیر نور.
* مرد، مسئول رفع نیازمندىهاى همسر وخانواده خود است. قصص/۲۹: تفسیر نور.
یعنی باید تلاش خود را در این راستا قرار دهد که خانواده اش، زندگی راحت و خوشی را داشته باشند.
و یا می گویند که این همه مادر برای بچه زحمت می کشد؛ ولی دین احترام خاصی برای مادر قائل نیست، و همه ی اختیارات کودک را به پدر واگذار کرده است.
درست است که ما در قرآن می خوانیم:
پدر، داراى حقّ امر و نهى به فرزند خود مىباشد. یوسف/۶۳: تفسیر نور.
اما در همین قرآن نیز داریم که:
مادر، نوعى ولایت بر فرزند دارد. آل عمران/۳۵: تفسیر نور.
رضایت مادر، جایگاه ویژهاى نزد خدا دارد. طه/۴۰: تفسیر نور.
مادر، حقّ نامگذارى فرزند خود را دارد. آل عمران/۳۶: تفسیر نور.
ببینید غیر از آیات قرآن، هنگامی که به زندگی ائمه که برگرفته از دستورات الهی است توجه می کنید، و نوع رفتار آن ها با همسرانشان را می بینید،
مبهوت می مانید که چه تفکری، چه دینی، می توانید این چنین اهمیت و جایگاهی برای یک زن در زندگی قائل باشد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: وقتی مرد به زن خود با محبت می نگرد و زنش نیز به او با مهر نگرد، خداوند به دیده ی رحمت به آن ها نگاه می کند.
و یا امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به همسرش نیز بیشتر دوستی می کند.
و کلی حدیث دیگر.
پس دوستانی که صدای من را می شنوید، لطفا دو کار انجام دهید.
۱- هم زن ها جایگاه مرد را طبق دستورات خداوند بدانند و برای آن ارزش قائل باشند، و هم مردها بدانند که طبق دستورات الهی وظیفه ی آن ها چیست و چگونه باید با همسرانشان برخورد کنند.
رفتار شما مسجدی ها با همسرتان را، به پای اسلام می نویسند.
بنابراین سعی کنید واقعا مطابق دین با یکدیگر رفتار کنید.
۲- در حد توانتان صحبت های امروز من را به دیگران هم بگویید، تا آن ها بدانند دین اسلام ارزش زیادی برای زن ها قائل است.
اما این که عرض کردم که در آخر صحبت هایم عرض خواهم کرد که چرا امروز خیلی سرحال نیستم، باید بگویم که دو روز پیش به من خبر دادند که جنازه ی پسر شهیدم پیدا شده است.
از وقتی این خبر را به ما داده اند، وضعیت همسرم به هم ریخته است.
با چند متخصص صحبت کردم و گفتند که اگر بتوانی همراه با همسرت به مکانی آرام و دور از هیاهو و آلودگی بروی، برای همسرت بهتر است.
من هم تصمیم گرفتم که برای مدتی به خانه ی پدری، در دهمان بروم، و از همسرم مراقبت کنم،
تا ان شاالله حال همسرم خوب بشود.
امیدوارم این چند سالی که در این مسجد بوده ام، توانسته باشم که وظیفه ی خود را درست انجام داده باشم.
شما را به خدا می سپارم، امیدوارم که زندگی خوبی را در کنار خانواده تان داشته باشید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
پیش به سوی جامعه ی آرمانی