مرتضی باقری زاده
مرتضی باقری زاده
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

مرغ از قفس پرید

افرادی هستند که در منزل پرنده نگه می دارند و عمری را با پرنده می گذرانند، و پرنده را خودشان بزرگ می کنند، و پرنده می شود مثل یکی از اعضای خانواده های آن ها.

اگر روزی حواسشان نباشد و در قفس باز باشد و پرنده از قفس بپرد و برود و دیگر بر نگردد، چه قدر برای صاحب آن پرنده، آن روز، روز تلخی می شود.

تا سال ها به این فکر می کند که اگر در قفس را باز نمی گذاشت، اگر پنجره را باز نمی گذاشت و اگر، اگر، اگر

اما این غصه خوردن ها دیگر فایده ای ندارد.

زیرا پرنده از قفس پریده و دیگر بر نمی گردد.

اما منظورم از زدن این مثال چه بود؟

بسیاری از افراد همین کار را با خودشان و خانواده شان می کنند.

به این معنا که اتفاقی در زندگیشان می افتد و آن ها از این اتفاق عصبانی می شوند، و شروع می کنند به عصبانی شدن و داد و بیداد کردن و توهین کردن به فرزند و همسرشان.

همان گونه که به خاطر یک لحظه کم دقتی در نگه داری پرنده تا مدت ها، صاحب پرنده ناراحت هست از این قضیه که حواسش نبوده، هنگامی که ما به خانواده ی مان توهین می کنیم و حرفی را می زنیم که نباید بزنیم، بعد از گذشت دقایقی و آرام تر شدن ما، متوجه می شویم که چه حرفی را زدیم، اگر خدایی نکرده درگیری فیزیکی اتفاق افتاده، چه جوری به بدن همسر و یا فرزندمان آسیب رساندیم، اگر به وسایلی آسیب رساندیم، ممکن است این وسایل برای خودمان و یا همسر و فرزندمان ارزش مند بوده باشد، و…

آن موقع است که بعد از آرامش شدن، ناراحت می شویم که این چه حرفی بود زدم؟

این چه کاری بود انجام دادم؟

چرا زندگی خودم و همسر و فرزندم را تلخ کردم؟

چه جوری تو صورت همسر و فرزندم نگاه کنم؟ و…

حتی اگر به ظاهر به روی خودمان نیاوریم، اما در ذهن ما که حقیقت مشخص است

باید تا مدت ها ناراحت این باشیم که چرا این کار را انجام دادم.

یعنی اگر حرفی را زدی، شبیه این است که مرغ از قفس پریده و دیگر نمی توان کاری انجام داد.

اگر همان گونه که در بحث پرنده اتفاق افتاد، اگر به جای کم دقتی، مراقبت می کردیم، حواسمان را جمع می کردیم و لحظه ای غفلت نمی کردیم، ناراحتی از دست دادن پرنده برای ما رخ نمی داد، و پرنده از قفس نمی پرید، در زندگی شخصی هم، هنگامی که عصبانی می شدیم، لحظه ای خودمان را کنترل می کردیم و روی حرف ها و اعمالی را که انجام می دادیم دقت داشتیم، ناراحتی بعد از آن اتفاقات هم رخ نمی داد.

یعنی اگر زبان ما در اختیار ما باشد و بتوانیم کنترلش کنیم، از بسیاری از پشیمانی ها دور می شویم.

به فرمایش امام علی(ع):

*انسان باید به زبانش افسار بزند.

*چه بسیار انسان‌هایی که سخنی (نابجا) هلاکشان کرد.

*سکوت (به موقع)، لباس وقار بر اندامت می‌‌پوشاند و از رنج معذرت‌خواهی رهایت می‌کند.

پس لحظه ای فکر کردن در مورد عاقبت کار و مراقبت از زبان، باعث از بین رفتن بسیاری از ناراحتی ها در زندگی می شود.

پیش به سوی جامعه ی آرمانی

خانوادههمسرفرزندزندگی اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم.مرتضی باقری زاده هستم، متولد 1361/5/12. تمام تلاشم را می کنم که به مردم عزیز کشورم کمک کنم که زندگی بهتری را داشته باشند. سال ها است که در شغل معلمی، در مقطع دبستان مشغول هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید