مرتضی باقری زاده
مرتضی باقری زاده
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

مچ گیری:

خیلی از دستشون نارحت بودم.

اصلا نمی خواستند قبول کنند که رفتارشون اشتباهه.

رفتار اشتباهشون را توجیح می کردند.

تازه دستشون با هم تو یه کاسه بود.

مادرشون می گفت: اصلا این کار ما اشتباه نبوده؛ بچه ها هم تایید می کردند.

کفرم در اومده بود.

اما بالاخره یک روزی دوباره اشتباه انجام می دهن!

اون روزی که اشتباه انجام بدهند، چنان به رخشان بیاورم که تلافی این دفعه هم بشود.

از فردا دائم کارهاشون رو زیر نظر داشتم تا یک رفتار اشتباه انجام بدن.

یعنی تا قبل از اون اتفاق این قدر دقیق به رفتار خانواده ام دقت نکرده بودم.

چند روزی گذشت و من هر روز من منتظر بودم تا مچشون رو بگیرم.

یک روز که داشتم توی خیابان راه می رفتم، روی یک تابلوی بزرگف جمله ای را نوشته بود.

جمله مقداری ذهنم را مشغول کرد؛ اما از کنارش رد شدم.

ولی ناگهان جرقه ای در ذهنم خورد.

انگار آن جمله را مخصوص به این روزهای من گفته بودن.

سریع برگشتم.

دوباره جمله را خواندم.

وای خدای من!

چرا تا به حال به زندگی و همسر و فرزندم این گونه نگاه نکرده بودم؟

چرا در این چند روزف مخالف با این جمله عمل کرده بودم.

دوباره جمله را خواندم.

به جای مچ گیری، دست گیری کن.

به یاد داستانی افتادم که چند روز پیش شنیده بودم.

(( فردی بر اثر جهل و نادانی، امام موسی کاظم (ع) را مورد اهانت قرار داد.

یاران ایشان خواستند آن فرد را تنبیه کنند اما امام مانع کار آنها شد.

بعد از مدتی امام موسی کاظم (ع) به سراغ آن مرد رفت و او را در مزرعه‌اش یافت.

امام موسی کاظم (ع) به آن مرد فرمودند: انتظار داری چقدر از این مزرعه درآمد داشته باشی؟

او گفت: ۱۰۰ درهم.

امام موسی کاظم (ع) به او ۲۰۰ درهم دادند و گفتند: 100درهم به خاطر انتظارت و ۱۰۰ درهم دیگر را صرف زندگی خود و خانواده‌ات کن.

این عمل بزرگوارانه امام موسی کاظم (ع) تحولی در آن مرد بوجود آورد.

به طوری که او از مریدان آن حضرت شد))

این جمله و این داستان من رو به خودم اورد.

تصمیم گرفتم از امروز به بعد به جای این که دنبال رفتار اشتباهی از همسر و فرزندم باشم، تا مچشان را بگیرم؛این گونه رفتار کنم .

و اگر اشتباهی از آن ها دیدم؛ سعی کنم به آن ها کمک کنم تا رفتارشان را درست کنم.

این داستان، داستان زندگی برخی از ما انسان های روی کره زمین است.

یعنی گاهی از اوقات در مورد همسر و فرزند و همکار و دوست و… دنبال این هستیم که ایرادات طرف مقابل را پیدا کنیم و در زمان های مختلف به رخ او بکشیم.

و این رفتار، هم حال آن شخص؛ و هم حال ما را بد می کند.

اگر خودمان را پیرو ائمه می دانیم، اگر خودمان را عاشق انسان های خوب می دانیم، اگر خودمان را عامل به دستورات الهی می دانیم، باید سعی کنیم که کمک کنیم که دیگران نیز حالشان خوب باشد؛ و اگر اشتباهی هم دارند با کمک ما اشتباه را برطرف کنند.

پیش به سوی جامعه ی آرمانی

#جامعه_ی_آرمانی

جامعه ی آرمانیکودک و موفقیتخانواده ی سالمخانواده ی مذهبیخانواده
بسم الله الرحمن الرحیم.مرتضی باقری زاده هستم، متولد 1361/5/12. تمام تلاشم را می کنم که به مردم عزیز کشورم کمک کنم که زندگی بهتری را داشته باشند. سال ها است که در شغل معلمی، در مقطع دبستان مشغول هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید