بسیاری از خانواده ها اعتراض به حقی دارند در مورد این که، مدرسه ی مناسبی که فرزندانمان را در آن ثبت نام کنیم پیدا نمی شود.
یعنی هستند بسیار مدارسی که از لحاظ علمی می توان به آن ها نمره ی قبولی داد؛ اما همین مدارس از لحاظ فرهنگی بسیار ضعیف عمل می کنند.
یعنی دانش آموز این مدارس شاید بعد از اتمام دوره ی دبستان، در دروس ریاضی و فارسی نمره ی قبولی بگیرند؛ اما همین دانش آموزان طریقه ی ارتباط برقزار کردن با دیگران را بلد نیستند، اعتماد به نفس ندارند، آداب رفتار در میهمانی را نمی دانند.
در ضمن به غیر از این موارد ممکن است که از برخی از دوستانشان کلمات زشت و نامناسب را یاد بگیرند، رفتار ناپسند را از آن ها ببیند و در منزل تکرار کنند و...
و این نکات کار را بسیار سخت می کند.
اما یک نکته ی بسیار مهمی وجود دارد؛ و آن این است که درست است که فرزند ما در سال هایی که در مدرسه تحصیل می کند ممکن است رفتارهای نامناسب را یاد بگیرد و در منزل تکرار کند؛ اما ما باید به عنوان پدر و مادر از خودمان بپرسیم که در سال هایی که فرزند ما در منزل بود و هنوز به مدرسه نرفته بود، باز هم این دغدغه را داشتیم؟
نگران تربیت فرزندمان بودیم؟
یعنی چند سال ابتدایی زندگی که یکی از مهم ترین قسمت های زندگی هر فردی است، ما مراقب تربیت فرزندمان بودیم؟
پدر و مادری که هر موقع عصبانی می شدند، شروع می کردند به توهین کردن و به زمین و زمان فحش می دادند،
پدر و مادری که هر موقع فرزندشان می خواست کاری را انجام بدهد به او می گفتند: این کار تو نیست و اعتماد به نفس فرزندان را خرد می کردند،
پدر و مادری که فرزندشان را جلوی دیگران تنبیه می کردند و شخصیت فرزندشان را از بین می بردند،
پدر و مادری که تحمل کوچکترین سختی ها را نداشتند و با کوچکترین مشکل، زندگی شان به هم می ریخت و...
این پدر و مادر چه توقعی از دیگران دارند، که چرا در تربیت فرزند ما کوشا نیستد؟
فرض به مثال که فرزندتان را در مدرسه ای ثبت نام کردید که از لحاظ فرهنگی نیز بسیار بر روی فرزند شما سرمایه گذاری می کرد؛ باز هم فرزند شما با ورود به منزل و دیدن رفتار شما دچار دوگانگی می شد.
ای کاش به جای تمرکز بر این که دیگران کارشان را درست انجام می دهند و یا نه؛ دقت می کردیم که خودمان تا چه اندازه رفتار درست داشته ایم.
قطعا جامعه و محیط بر روی افراد اثر گذار است، اما نه به اندازه ی خانواده.
در زمان اعراب جاهلی، در جامعه به دختران و زنان کوچکترین اهمیتی داده نمی شد و زنان هیچ نقشی در اجتماع نداشتند، اما در همین جامعه و بین همین مردم، خانمی به نام زینب کبری(س) یکی از بزرگترین نقش های تاریخ را بازی می کند. در زمانی که مردها هیچ اهمیتی برای زن ها قائل نبودند، خانم زینب کبری(س) در بین مردها حاضر می شود و حقانیت برادرش را به اثبات می رساند.
علت قدرت این خانم قطعا جامعه و اطرافیانش نبودند؛ بلکه ایشان در خانه ای بزرگ شده است که جدش رسول خدا(ص) در مورد دختران می فرمایند: دختران مایه برکت هستند.
و در جایی دیگر فرمودند: بهترین فرزندان شما دختران هستند.
و یا پدرشان، امام علی(ع) می فرمودند: کسی که یک دختر دارد اجر او از هزار حج و هزار جهاد و هزار قربانی و هزار میهمانی بیشتر است.
قطعا در این خانواده باید دختری به نام زینب کبری(س) رشد کند و جامعه بر او اثر گذار نباشد.
باید قطعا مراقب محیط و مدرسه بود؛ اما حواستان به خودتان هم باشد که چگونه دارید فرزندتان را بزرگ می کنید.