مرکز تربیت رسانهای باران و کدومو در سیزدهمین جلسه از جشنواره نوروزی به بررسی فیلم ایرانی منطقه پرواز ممنوع پرداختند. این جلسه با حضور فاطمهسادات بکایی (کارشناس رسانه) و دکتر سارا سلیمی نمین (کارشناس تعلیم و تربیت و متخصص خلاقیت و نوآوری) برگزار شد.
دکتر سلیمی نمین رویکرد خود را شرح داد: من امروز به بحث حل مسئله در این فیلم میپردازم؛ یعنی میزان اثرپذیری فرزندان از آثار رسانهای و کنشگری ما پس از مشاهده فیلم.
خانم بکایی با مروری بر داستان فیلم آغاز کرد: فیلم درباره سه گروه از نوجوانان است که کار خلاقانه رباتیک انجام میدهند. فیلم گره خورده است به مفاهیم انقلاب اسلامی. نوجوانان داستان درگیر مسائل و مشکلاتی میشوند و در نهایت موفق میشوند کاری مفید برای کشور انجام دهند.
در ایران پس از دهه ۶۰ درباره نوجوانان فیلمهای خوب ساخته نشده و در طی دو دهه بعدی این موضوع از فیلمها حذف شد. حتی در سینمای بزرگسال نیز با خلا قهرمان روبهرو شدیم. فیلم منطقه پرواز ممنوع از این جهت موفق است چون هم به نوجوان میپردازد و هم قهرمان دارد. فیلمهای محبوب و خوب معمولا پس از اکران مواد تبلیغی با خود همراه میآورند؛ مثلا عروسکهای انیمیشن داستان اسباببازیها و وسایل آنها تا سالها بعد فروخته میَشد. فیلم منطقه پرواز ممنوع هم تا حدودی وارد این حوزه شد.
فیلم از لحاظ نکات فنی و تکنیکی مشکلاتی داشت و ایراد دیگر پرداختن همزمان به چند مفهوم بنیادی بود که باعث آسیب به فیلمنامه شد.
دکتر سلیمینمین به نقد فیلم پرداخت: به نظرم باید به شعار امسال اشاره کنیم؛ هر سال به مسئله اقتصادی اشاره میشود و باید با استفاده از خلاقیت برای شکوفایی علم و تولید تلاش شود. اگر از این جهت به خانواده نگاه کنیم مواجهیم با اینکه آیا خانواده توانسته نقش خود را در مسئله اقتصاد ایفا کند؟ آیا میتواند فرزند خود را برای اقتصاد آماده کند؟ خلاقیت باعث میشود که افراد نیازهای خود را تشخیص دهند و بتوانند به آن پاسخ دهند.
نکته من این است که اگر ما بخواهیم فیلم را با این نگاه نقد کنیم متوجه میَشویم نوجوانان میخواهند با ساختن هواپیما و شرکت در مسابقهای علمی خلاقیت به خرج دهند اما این مسئله هیچ ارتباطی با مسائل واقعی جامعهَشان ندارد و میبینیم بر حسب تصادف مسئلهای مثل یوز ایرانی پیدا میشود و آنها را درگیر میکند. من این را آفتی میدانیم که همه ما دچارش هستیم. شفافتر بگویم؛ اگر وضع اقتصاد ما اینگونه است مقصر اصلی تک تک خانوادههای ایرانی هستند و هر دولتی بیاید نمیتواند مشکل را حل کند. این کاری است که باید در خانواده انجام دهیم. باید در سختیهای اقتصادی با هم همراه باشیم. خانواده باید پشتیبان نوجوان باشد و در کنار هم نقش اجتماعی را بر عهده بگیرند.
با این نگاه باید در محصولی رسانه مانع اصلی تولید را هدفگذاری کنیم. مانع اصلی ناآگاهی ما از نقش اجتماعی است. ما مالیت میدهیم تا دولت مشکلات عمومی را حل کند.. وقتی مالیات میدهیم دقیقتر نگاه میکنیم که چه کسی چه فعالیتی انجام میدهد. در این موانع اصلیترین مانع عدم آگاهی ما در نقش اجتماعی ما است. باید پای سختیها بایستیم.
او به نقاط ضعف اشاره کرد: برگردیم به فیلم. در فیلم میبینیم که آدمهای سیاه و سفید فیلم واضحاند. اینگونه نیست. آدمها خاکستری هستند و باید همواره نوعی شک داشته باشیم. بنابراین فیلم به جای تمرکز بر موانع اصلی به سمت دیگری حرکت میکند. باید شرایطی واقعی را به تصویر بکشیم.
برای جمعبندی میگویم فیلم کمترین توجه را به آموزش و پرورش دارد. واقعیت این است که همه نقاط دیگر هم همینگونه آشفته است. نقش زن و دختر را در فیلم نمیبینیم. مادر نقشش در دوختن لباس بچه خلاصه میشود. حتی ما گفتوگوی خانوادگی را نمیبینیم. بچهها واژهها و تکهکلامهای بزرگترها را به کار میبرند. فیلم از این نظرات ایرادات بسیاری دارد.
وقتی میخواهیم هییت یا مهمانی به راه اندازیم به خوبی با هم متحد میشویم و کار را پیش میبریم اما همین خانواده در امور روزمره زندگی نمیتواند کار تیمی انجام دهد. بحث این است که در زندگی روزمره چگونه مشکل را حل میکنیم؛ نباید منتظر اتفاق خارقالعاده باشیم. با این نگاه متوجه میشویم که فیلم ناموفق است. امیدوارم قسمت دوم فیلم هم ساخته شود و این ایرادات در آن رفع شود.
بکایی به مسئله زن اشاره کرد: در اکرانهای اولیه نیز این مسئله مطرح شد. ما در داستان شخصیت زن نداریم. در جشنواره نیز دختران با این فیلم همراه نشدند و این نکتهای غیرقابلانکار است. حتی شخصیت مادر هم اصلا خوب پرداخت نشده است. سینما در جهان تحت تاثیر جنبشهای فمینیستی به این سمت حرکت کرده است که نقش زن را پررنگ کند و کارکترهای فرهنگیِ مهم را به زنان میدهد مثلا ما میبینیم که پس از سالها نقش بابانوئل را به زن میدهند.
ادامه داد: نکته دیگر بحث خشونت و فضای مردانهای است که مناسب رده سنی نوجوانان نیست. تعدد موضوعات ایراد دیگر فیلم است؛ ما با مدافعات حرم، مهاجران، امنیت و یوز ایرانی روبهرو هستیم.
ما باید به عنوان دریچه به آن نگاه کنیم؛ دریچهای که به سمت مسائل نوجوانان باز شده است و از این جهت شاید ایرادی نداشته باشد که فضای فیلم کمی هالیوودی باشد. نوجوانان امروزی با فیلمها و انیمیشنهای غربی بزرگ شدهاند و انتظار هیجان بیشتری دارند. البته لزومی ندارد که تقلید کنیم.
سلیمی نمین تاکید کرد: موافقم که نوجوان ممکن است طغیان کند یا با خانواده همراه نباشد اما از فیلم انتظار داریم که اینگونه نباشد؛ در واقع نقش تربیتی فیلم همین است. مثلا یکی از خانوادهها حداقل باید با نوجوانان همراه میشد
میشد فضایی در فیلم ساخت که نوجوانان به فکر حل مشکلات محله باشند و تلاش آنها برای جمعآوری منابع نشان دهد. همیشه نمیتوان قهرمان ملی بود و مهم این است که مشکلی از محله حل شود.
خانواده در اینجا میتوانست در این قسمت همراهی کند و به نوجوانان در راهیابی آنها کمک کند.
وی ادامه داد: چرا قبل از ساخت فیلم با اهالی آموزش و پرورش گفتمان صورت نمیگیرد؟ احتمالا سازندگان از مشاوران خوبی برخوردار نبودند.
درباره نقش نوجوانان در اقتصاد گفت: بحث من این نیست که کودکان و نوجوانان باید به بحثهای اقتصادی بپردازند. منظور من این است که باید ذهنیت آنها شکل بگیرد. چیزی که مد نظر من است این است که باید مسئلهها را با منابع محلی حل کنیم. این زاویه نگاه باید در این سنین شکل بگیرد و خوب است که به آن پرداخته شود و بچهها از لحاظ ذهنی آماده شوند.
سلیمی نمین نهایتا بهعنوان جمعبندی گفت: به نظرم باید تعاملی میان اهالی آموزش و پرورش با کارشناسان رسانه شکل بگیرد چون تحول بنیادین از طریق این تعامل اتفاق میافتد.