دانشگاه بریگم یانگ پژوهش جدیدی دربارۀ علتهای گرایش دختران به پرنسسهای دیزنی انجام داده است. در این پژوهش، دختران علاقمند، به چند دسته مثل رویاپردازان، سلطنتطلبها و … تقسیم شدهاند. کدومو به بخشهایی از این پژوهش اشاره میکند:
طبق پژوهش جدید دانشگاه بریگم یانگ، پژوهشگران، طی سالیان متمادی، از فیلمهای پرنسسهای دیزنی انتقاد میکردند. یک خط داستانی مشترک از یک شاهزاده خانم منفعل که برای رهایی از مشکلاتش به کمک شاهزادهای خوشتیپ نیاز دارد که اغلب اوقات ازدواج پرنسس با آن شاهزاده، رویداد نهایی فیلم را رقم میزند. در این فیلمها انتظاراتی غیرواقعی و نادرست درمورد جنسیت، زیبایی و رابطۀ عاشقانه به چشم میخورد.
البته شخصیتهای جسورِ حاضر در مجموعه فیلمهای پرنسسهای دیزنی، مانند: «مولان»، «مریدا[۱]» و «موانا[۲]» به بهبود این شهرت و تلقی منفی از محصولات اینچنینی دیزنی کمک کردهاند. با این حال، فروش فیلمهای پرنسس دیزنی در سال ۲۰۱۵ به ۵٫۵ میلیارد دلار رسید. استقبال بسیار از این فیلمها، کارشناسان را نگرانِ اثراتی منفی کرد که ممکن است شخصیتهای این فیلمها بر دختران جوان و عزت نفس آنها داشته باشند.
اما تابهحال، محققان به ندرت مستقیماً با خودِ دختران مشورت کرده بودند.
و این همان چیزی است که مطالعات دانشگاه بریگم یانگ خواهان تغییرش بود.
تام رابینسون[۳]، استاد و عضو هیئت علمی دانشکدۀ ارتباطات دانشگاه بریگم یانگ که هدایت و رهبری پژوهش اخیر را در دست داشته است، در این باره گفت: «ما با بررسی آندسته از نوشتههای پژوهشی که در مورد پرنسسهای دیزنی وجود داشتند، شروع کردیم و مشاهده کردیم که تقریباً همۀ تحلیلهای موجود در آن متون، تحلیلهای انتقادی بودند. بههرحال، دادههای واقعی دردسترس نبود تا نشان دهد دختران جوان نسبت به پرنسسهای دیزنی چه حسی دارند. …این نتایج انتقادی بیشتر حاصل دیدگاه بزرگسالان دربارۀ این موضوع است و نتیجۀ اینکه فکر میکنند دختران جوان چطور تحت تأثیر این پرنسسها قرار گرفتهاند.»
مطالعۀ اخیر نگرش دختران نابالغ به پرنسسها را بیشتر روشن میکند.
رابینسون و همکارانش بهجای بررسی محتوای این فیلمها، یک مطالعه با روش تحقیق کیو (Q)[4] را با مشارکت ۳۱ دختر انجام دادند و در آن گرایشها، نظرات و باورهای این دختران نسبت به پرنسسهای دیزنی و دلیل جذب شدن این دختران به سمت آنها را بررسی نمودند.
این مطالعه، که اوایل امسال در مجلۀ کودک و رسانه[۵] منتشر شد، چهار دلیل محبوبیت و شهرت پرنسسهای دیزنی را آشکار کرد. (روندی که احتمالاً با کارتون لایو اکشن «مولان» در دیزنی پلاس افزایش خواهد یافت.)
در ادامه خلاصهای از نتایج این پژوهش را میخوانید:
از نظر برخی از دختران، عشق پرنسسها بیشتر با زیبایی درونی مرتبط است یعنی ویژگیهای شخصیتی مانند مهربانی، شجاعت و ماجراجو بودن. تیم تحقیقاتی رابینسون این گروه را «پاکدامنان» نامید.
طبق گفتۀ این شرکتکنندگان، پرنسسها به دلیل شجاعت و مقاومتشان در مواجهه با مشکلات و سختیها دلنشین و جذابند. از نظر این دختران، اظهارات مرتبط با ظاهر در رتبۀ پایینی قرار دارند.
یکی از دختران ۱۰ ساله که در این پژوهش شرکت کردهبود به محققان گفت: «از نظر برخی از دختران حتی اینکه شخصیتهای دیزنی پرنسس بودند اصلا مهم نبود… آنها مردمی عادی هستند و برای آزادی خود تلاش میکنند و میجنگند. از نظر دختران مهم نبود زیبا هستند یا خیر، آنها خودشان هستند و مشکلی با آن ندارند. نمیخواهند چیزی را در خود تغییر دهند». این اظهارنظر او در برنامۀ خبری «دزِرت نیوز[۶]» هم بازتاب پیدا کرد.
رابینسون گفت: به نظر میرسد دخترانی که در این گروه قرار دارند متوجه هستند که ظاهر فیزیکی یا قیافه با توانایی برابر نیست.
رابینسون اظهار داشت، «نسبت به آنچه فکر میکردیم، دختران واقعاً نگاهی عمیقتر و ژرفتر به پرنسسها داشتند. آنها شخصیت درونی پرنسسها و نحوۀ ارتباط آنها با دیگران را در نظر داشتند».
برخی از دختران بیشتر شیفتۀ سبک زندگی اشرافی پرنسسها شده بودند یعنی زیبایی ظاهری، لباسهای مجلسی و تاجها. تیم تحقیقاتی رابینسون آنها را «سلطنتطلبان» نامید که اصلاً تعجبآور نبود. وی گفت: این واژه به بهترین نحو، تحقیقات انتقادی مرتبط با پرنسسهای دیزنی را نشان میدهد. همچنین پدیدهای مشابه در بزرگسالان را نشان میدهد که مجذوب زندگی واقعی اشرافی کسانی مثل شاهزاده هری[۷] و مگان مارکل[۸] شدند. این گروه نمایندۀ کل طرفداران نیستند، حتی بااینکه تمرکز اصلی بر لوکس بودن و زیبایی ظاهری است، اما این به این معنا نیست که دختران متوجه دیگر ویژگیهای شخصیتها نمیشوند.
“برخی از دختران بیشتر شیفتۀ سبک زندگی اشرافی پرنسسها شده بودند یعنی زیبایی ظاهری، لباسهای مجلسی و تاجها. تیم تحقیقاتی رابینسون آنها را «سلطنتطلبان» نامید که اصلاً تعجبآور نبود.”
یک دختر ۹ سالۀ سلطنتطلب! که در این مطالعه شرکت کرده بود به محققان گفت: «سعی میکنم با همه مهربان باشم و گاهی اوقات میخواهم لباس فانتزی بپوشم و گاهی به مادرم التماس میکنم تا برایم کفشهای پاشنه بلند، لباسهای زیبا و حتی لوازم آرایش بخرد. سعی میکنم وانمود کنم که در خانه، بیرون از خانه، پارک، زمینبازی و تقریباً هرجایی که میروم مشغول ماجراجویی هستم و سعی دارم شبیه پرنسسها باشم».
ساختن این کلیشه از دختر موفق، بسیاری از دختران را به سمت تقلید از رفتارهای اشرافیتزده سوق داده؛ در حالی که احتمالا زندگی واقعی آنان با این تصویر بیگانه است.
رابینسون اظهار داشت، از نظر این دختران، بهترین چیز بعد از ملاقات با شاهزاده، شبیه شدن به پرنسسها با لباس پوشیدن و تقلید کردن رفتار آنهاست.
«سیندرل[۹]ا» (۲۰۱۵) به کارگردانی «کنِت برانا[۱۰]». بسیاری از دختران جوان مجذوب سبک زندگی لوکس و مجلل پرنسسهای دیزنی میشوند.
این گروهی است که رابینسون را بسیار متعجب ساخت.
مانند گروه «سلطنتطلبان»، دخترانِ گروه «رویاپردازان» نیز سبکزندگی پرنسسها را تحسین میکردند، اما دلیل این کار بسیار متفاوت بود.
به نقل از رابینسون، دختران گروه رویاپردازان، فیلمهای پرنسسهای دیزنی را به عنوان راه گریزی از زندگی خودشان تماشا میکردند. بیشتری جملهای که دختران گروه رویاپردازان گفتند این بود، «فیلمهای پرنسسهای دیزنی را تماشا میکنیم تا بدیهای زندگی مان را فراموش کنیم».
اظهارات مربوط به روابط عاشقانه نیز از نظر این شرکتکنندگان مهم بودند، که نشاندهندۀ این بود که اهمیت روابط عاشقانه در زندگی شخصی خود را درک کرده و به شدت به این روابط نیاز داشتند.
رابینسون اظهار داشت، «از نظر این دختران، زندگی پرنسسها شبیه همان زندگی است که دوست دارند داشته باشند، تا بتوانند از شرایط فعلی خود دور شوند. برخی از دختران درمورد این واقعیت صحبت کردند که مورد آزار و اذیت وروزگویی واقع شدهاند. لذا، اینطور حس کردیم که چون این اتفاقات در مدرسه یا خانه رخ میدهند، تماشای این فیلمها به نوعی راه فرار از دنیای خود و ورود به به دنیای پرنسسهاست».
یک دختر ۱۰سالۀ رویاپرداز به محققان گفت: «پرنسسهای وجه اشتراک زیادی با من دارند، مانند اینکه یک پرنسس (آنا) وجود دارد، خواهرش او را نادیده میگیرد و گاهی اوقات در مدرسه او را اذیت میکنند، و این فیلم باعث شد من به یاد خودم بیفتم، و متوجه شوم که چقدر با پرنسسها وجه اشتراک دارم. آنها الهامبخش من هستند، میخواهم مانند آنها ماجراجویی کنم… و ببینم دنیا مرا به کجا میبرد، و آینده برای من چه دارد و مرا با خود به کجا میرساند».
به نقل از رابینسون گروه آخر، طرفدارانیاند که مجذوب پرنسسهای دیزنی مانند مولان، موانا و مریدا شدهاند. در این تحقیق آنها را «دختررران» نامیدند. این شرکتکنندگان اعتمادبهنفس و قدرت این شخصیتهای جسور را تحسین میکنند.
بیشتر بخوانید: بررسی «مولان» در کدومو
به نقل از رابینسون، «گروه دختررران که بر توانمندسازی متمرکز بودند، بیشتر به کاری که پرنسسها میکردند توجه و علاقه داشتند. دوست داشتند جنگ و نبرد و موفقیت پرنسسها را جنگ و نبرد و موفقیت خودشان ببینند. این دختررران بسیار خوشبین بودند و به تواناییهای خود بسیار باور داشتند».
با این حال میتوان گفت این انیمیشنها مانند مولان که در واکنش به نقدهای فمینیستها به پرنسسهای دیزنی ساخته شدهاند، خودشان دچار نوعی لحن فمینیستی هستند. پررنگ کردن روحیههای جنگجویانه شاید به دختران این موضوع را القا کند که برای موفق بودن باید در این مسیر قدم بردارند.
“این انیمیشنها مانند مولان که در واکنش به نقدهای فمینیستها به پرنسسهای دیزنی ساخته شدهاند، خودشان دچار نوعی لحن فمینیستی هستند.”
دختر ۱۰ سالهای به محققان گفت: «محافظت از خود یا دیگری واقعاً خوب است، و من در مدرسه، زمانیکه دوستانم با من خوشرفتار نبودند، مجبور شدم از خودم محافظت کنم. واقعاً احساس خوبی به من دست داد. برای همین وقتی پرنسسها نیز از خودشان محافظت میکنند، واقعاً لذت میبرم».
رابینسون میگوید: «به نظر من این اطلاعات جالبند، و واقعاً فکر میکنم این اطلاعات کافی و مستقلند، این ایده را واقعاً دوست دارم که این اطلاعات را از منظر و دیدگاه دختران جوان ارائه میدهیم».
سالها ساختن پرنسسهایی مثل سیندرلا، زیبای خفته و … منتقدان را وا داشت که نسبت به ساختن این تصویر کلیشهای دختران قهرمان واکنش نشان بدهند. در واکنش به این فضا، انیمیشنهایی همچون دلیر، مولان، موآنا و … تلاش کرد این فضا را تغییر دهد؛ اما حقیقت این است که نمیتوان پیامدهای این آثار را دست کم گرفت. قهرمانهایی که موفقیت خود را در جنگجو بودن، تلاش فیزیکی و فعالیتهایی میبینند که مختص روحیههایی خاص است. نیاز است که والدین با گفتگو و روشن ساختن جنبههای گوناگون یک انسان، دختران را با ظرفیتهای مختلفشان روبرو سازند. موضوعی که باید در ارتباط با تماشای ابرقهرمانهای مرد همچون بتمن نیز مورد توجه باشد که تمرکزشان بر جنگجویی و تواناییهای فیزیکی است.
توجه: سایر محققان نیز در این پژوهش نقش داشتند، از جمله اساتید دانشگاه بریگم یانگ، اسکات هیدن چرچ[۱۲] و کلارک کالاهان[۱۳]، دانشآموختگان و فارغالتحصیلان دانشگاه بریگم یانگ، مککنزی مادسن[۱۴] و لوسیا پولاک[۱۵].
[۱] Merida
[۲] Moana
[۳] Tom Robinson
[۴] برای اطلاعات بیشتر به این وبسایت مراجعه کنید www.qmethod.org
[۵] Journal of Children and Media
[۶] Deseret News
[۷] Prince Harry
[۸] Meghan Markle
[۹] Cinderella
[۱۰] Kenneth Branagh
[۱۱] کلمۀ grrl که در مقاله به کار رفته است به این معنی است: زنی جوان، مستقل، قدرتمند و پرخاشگر مخصوصاً در مقابل مردان و در اظهار جنیستش. این کلمه معادل فارسی ندارد.
[۱۲] Scott Haden Church
[۱۳] Clark Callahan
[۱۴] Mckenzie Madsen
[۱۵] Lucia Pollock