ویرگول
ورودثبت نام
توت فرنگی
توت فرنگی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

زندگی عجیبه!ولی اشکالی نداره(:

دنیا جای عجیبیه....اصلا...خود زندگی خیلی عجیبه...این زندگیِ عجیب هر روز باعث میشه چیزهای جدیدی تجربه کنیم,چیزهای جدیدی یاد بگیریم؛هر بار که فکر میکنیم زندگی خیلی آرومه و خیلی عادی داره میگذره و قرار نیست هیچ اتفاق غیر منتظره ای بیفته,یکدفعه‿︵‿︵‿ بام ‿︵‿︵‿︵همه چی خیلی عجیب و ناآروم میشه و باعث میشه فکر کنیم که:(وای خدااا!اصلا فک نمیکردم یه روز همچین اتفاقی بیفته...!!!)یا میتونیم بگیم:(تا دیروز کجا بودم و امروز کجام!!)

زندگی عجیبه چون...هر روز منو با کاراش شگفت زده میکنه!

زندگی عجیبه چون...باعث میشه کلمه ی "معجزه" رو با تک تک استخونام حس کنم!

زندگی عجیبه!

زندگی عجیبه!

زندگی عجیبه!


این "زندگیِ عجیب" هر روز ما رو با چیزای مختلف,با اتفاقات مختلف,به چالش میکشه....(آره باور کن!فقط تو نیستی که زندگی باهات لج داره!منم مثل توئم!هممون مثل همیم!)

  • یکی با بیماریش کلنجار میره,اونیکی دنبال عشق زندگیشه,یکی از عشق زندگیش جدا شده,یکیش مشکلات مالی داره,یکی احساس تنهایی میکنه,اونیکی زیر فشار های زندگی له شده!,یکی میخواد بچه دار بشه,یکی با درساش مشکل داره,یکی عزیزتریناشو از دست میده و...

منظورم اینه که...هممون یه مشکلاتی داریم!مشکل مشکله!کوچیک و بزرگ نداره!هممون با این زندگی عجیب نمیدونیم چیکار کنیم!

من وقتی اینهمه فشار بالا سرمه,معلومه که اعصابم خراب میشه...!و چون ما همین یدونه دنیا رو داریم برای زندگی کردن...پس معلومه که تو هم عادیه اعصابت خورد بشه! گفتم که نه؟ "ما مثل همیم"

ولی....فک کنم لازمه که به خودم و شما یادآوری کنم که...(اشکالی نداره!)و اینکه (همه چی درست میشه!)

تو نباید کنترلتو از دست بدی,تو نباید خودتو ناراحت کنی,تو نباید بیش از حد فک کنی!تو نباید به خودت و اطرافت آسیب بزنی!

الان که اینو گفتم,یاد حرفای بابا افتادم!(:پس بزارین شمارو با نصیحت های پدرم تنها بزارم!D:

بابای من همیشه مثل کتابا حرف میزنه!یجوریه که وقتی حرف میزنه فکر میکنم که دارم کتاب میخونم!اون دیروز گفت:آره!همه ی ما مشکلاتی داریم!و همه در مورد مشکلاتمون یه حرفایی میزنن...حالا شاید به خاطر اینکه نگرانمون و شاید به خاطر اینکه دلشون یه موضوع حسابی میخواسته برای "غیبت کردن"!...مهم نیست!مهم برای من خانوادمه!مهم برای من فقط نظر شماهاست!شما هم همینجور باشید...یه گوشتون در باشه و یه گوشتون دروازه!(اعتراف میکنم که با این حرفاش بیشتر حس میکردم که بابام داره تبدیل به یه کتاب انگیزشی میشه!D:

و در آخر گفت که:آدم همیشه یه وقتایی عصبانی میشه!فقط باید موقع عصبانیت سکوت کنه!مخصوصا در برابر افرادی که براش عزیزن!(:نباید یه چیزی رو موقع عصبانیت بگین که تا اخر عمرتون بابتش احساس پشیمونی کنین!

پس...شما هم دربرابر این زندگی و مشکلاتش سر خم نکنید...همیشه سعی کنید خوشحال باشید...همیشه سعی کنید نیمه ی پر لیوانو ببینید...همیشه سعی کنید به نصیحت های پدرم گوش کنیدD:

حالا همه با هم:شکستت میدم زندگیییییی!من رو نمیتونی با این کارای عجیبت نا امید کنییییییییییی!(یدفعه فاز قهرمانای تو کارتونارو گرفتم...ببخشید!D:____)

خب...میدونم که به قول ترکا (آتتاخ پیتتاخ) نوشتم!یعنی(از یه شاخه پریدم به یه شاخه ی دیگه(:__ولی سعی کردم چیزایی که تو ذهنم بود رو براتون بنویسم...شاید که شما هم مثل من به این حرفا نیاز داشتید(:
ممنون که خوندین!3>
زندگی عجیبهزندگیمشکلاتامیدتگ دیگری در کار نیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید