مقدمه
هر فناوری جدید، با خود انتظارات قابلتوجهی درزمینهی فرصتها و مزایای اقتصادی ایجاد میکند. از اینترنت اشیا نیز تأثیر بسیار بزرگی انتظار میرود میلیونها و شاید تریلیونها دلار. اما نهایتاً آنچه موجب کاربرد گسترده و بهعبارتدیگر صنعتی شدن دانش و فناوری میشود، ایجاد مدلهای کسبوکار و کسب درآمد مبتنی بر آنهاست. در این میان اینترنت اشیا با چالشهای بیشتری نیز روبرو است، چراکه در سالهای اخیر تلاطمهای اقتصادی در سرتاسر جهان، سرمایهگذاران را بهسوی سرمایهگذاریهایی با پنجره بازگشت کوتاهتر سوق داده است، همچنین از علاقه آنها به سرمایهگذاریهای سنگین کاسته است. حالآنکه در اینترنت اشیا، نیاز به سرمایهگذاری اولیه در زمینه سختافزار وجود دارد که غالباً این هزینه در مقیاس هم قابلتوجه خواهد بود. علاوه بر این، بسیاری از ارزشهای اینترنت اشیا در بلندمدت خود را نشان میدهند. در نوشتار حاضر بهصورت خلاصه فرصتها و برنامههای کسب درآمد از طریق اینترنت اشیا با توجه به قابلیتهای اینترنت اشیا در تولید ارزش موردبررسی قرار میگیرد. این هدف در 5 بخش پیگیری میشود:
• شرح چگونگی خلق ارزشها و مدلهای کسب درآمد جدید توسط اینترنت اشیا
• تطبیق با فرصتهای غیرمنتظره
• ایجاد چارچوبی برای تشخیص ارزش دادهها و نتایج
• سازماندهی کسبوکار در راستای بهرهمندی از فرصتهای جدید کسبوکار
• برنامهریزی جهت حفظ مدلهای اقتصادی کنونی در زمان پیگیری مدلهای جدید کسبوکار
شرح چگونگی خلق ارزشها و مدلهای کسب درآمد جدید توسط اینترنت اشیا
جهت بررسی روشهای کسب درآمد از اینترنت اشیا ابتدا بایستی ارزشهایی که این فناوری به ارمغان میآورد موردتوجه قرار گیرد. تحول منجر به ایجاد ارزش جدید از سه طریق مختلف اتفاق میافتد:
1- افزایش ارزش محصول
با استفاده از فناوری اینترنت اشیا، میتوان به ارزش بسیاری از محصولاتی که دهههاست مورداستفاده قرار میگیرند افزود. بهطور مثال، یخچالها دستگاههایی هستند که سالهاست در همه منازل وجود دارند. حال با اتصال آنها به اینترنت، میتوان امکانات جدیدی به آنها افزود و آنها را به یخچال هوشمند تبدیل کرد. این موضوع برای سایر وسایل خانگی هوشمند، سامانههای کنترلی و امثال آن صادق است.
2- بهبود سازماندهی کانالهای تحویل
در برخی موارد، خود محصول تغییری نمیکند اما کانالهای تحویل آن، با استفاده از فناوری اینترنت اشیا، مدرن و بهینه میشود. بهطور مثال میتوان حوزه آموزش و یا ورزش را ذکر کرد. در گذشته، تنها راه بهرهمندی از خدمات ورزشی حضور فیزیکی در باشگاههای ورزشی بود. با معرفی فیلمهای ویدئویی، آموزش تمرینات ورزشی از این طریق به مخاطبان ارائه شد. پسازآن سی دی و دیویدی و نهایتاً امروزه از طریق اپلیکیشن های تلفن همراه این کار صورت میگیرد. همانطور که مشخص است، در همه موارد خود محصول که عبارت است از آموزش نحوه صحیح حرکات ورزشی، تغییری نکرده بلکه تنها کانال تحویل آن به مخاطب تغییر کرده است.
3- همگرایی دستهها
برخی محصولات و خدمات جدید خود ترکیبی از محصولاتی هستند که بهواسطه همگرایی دستههای مختلف پدید آمدهاند. بهطور مثال، دستبندهای ورزشی یا ساعتهای هوشمند، درواقع از طرفی ادامهدهنده مسیر ساعتهای مچی مکانیکی هستند از طرف دیگر مجهز به ویژگیهای تلفنهای همراه و حتی حسگرهایی اضافه هستند. لازم به ذکر است این موضوع قطعاً به حداکثر پتانسیل خود نرسیده است. بهطور مثال در همان مثال ساعتهای هوشمند، امکان ترکیب با برنامههای ورزشی خاص مانند یوگا و برنامههای تغذیه نیز وجود دارد.
از ابتدای تاریخ، عرضه و تقاضا ارزش یک کالا را تعیین میکرده است. در برخی موارد نت در اغلب موارد نیز ارزش یک کالا باگذشت زمان به دلیل کالایی[1]و همهگیر شدن کاهش مییابد مگر آنکه موجودی آن کالا محدود بوده و روزبهروز کمتر شود (مثل طلا) یا آنکه توسط یک انحصار قدرتمند محافظت شود. با ظهور قابلیتهای فناوریهای جدید ازجمله اینترنت اشیا، بایستی «نتیجه» یا «اثر» را نیز بهعنوان یک بعد سوم در تعیین ارزش یک کالا یا خدمت محسوب کرد. بهطور مثال حسگرهای شتاب سنج از حدود 100 سال پیش تاکنون علیرغم پیادهسازیهای مختلف محصولاتی مانند گام شمار و تشخیصدهنده فعالیت، به علت تقاضای کم و هزینه زیاد بهصورت گسترده مورداستفاده قرار نگرفتند. اما دستبند و ساعتهای هوشمند، بهعنوان نمونهای از استفاده اینترنت اشیا از فناوری مشابه این حسگرها، توانست ارزش آن را مورد تأکید قرار دهد، بهصورتی که امروزه افراد پیگیری میزان فعالیت را بخشی حیاتی از سبک زندگی سلامت میدانند.
جهت تدوین روش کسب درآمد و خلق ارزش در اینترنت اشیا بایستی سه موضوع اساسی موردتوجه قرار گیرد. موضوع نخست، منحنیهای رشد است. طبیعتاً انتظار میرود که با گذشت زمان بر تعداد دستگاه متصل، مشتریان محصولات و خدمات افزایش یابد و درنتیجه منحنیهای رشد صعودی شود. مانند هر کسبوکار دیگر، مداخلات صاحب آن کسبوکار مانند بازاریابی، بهبود محصول، بازخورد مشتریان و... بر این منحنیها مؤثر خواهد بود. لذا بایستی بررسی جامعی از چنین مداخلاتی صورت گیرد. موضوع دوم، عوامل نزولاست. بهطور سنتی باگذشت زمان، ارزش محصولات ارائهشده به دلایلی همچون نیروهای رقابتی رو به کاهش میرود. به همین دلیل بایستی تا حد امکان چنین عواملی را شناسایی نمود و جهت رفع آنها برنامهریزی نمود. موضوع سوم نیز اهمیت استفاده از مدلهای مرسوم ارزیابی سرمایهگذاری است که با متغیرهایی همچون میانگین وزنی هزینههای سرمایهای و بازگشت سرمایه قابلمحاسبه است. این مدلها در کتاب «ارزشیابی، اندازهگیری و مدیریت ارزش شرکتها» نوشته تیم کولر، مارک گودهارت و دیوید وسلز بهخوبی بررسیشدهاند.
بهصورت کلی فعالیتها بایستی با توجه به نکات زیر هدایت شوند تا بیشترین اطمینان از تولید ارزش اقتصادی حاصل شود:
- تا حد امکان سرمایهگذاریها کوچک شوند. چنانچه سرمایهگذاری بزرگی برای موفقیت نیاز است، با مشتریان یا سایر اعضای زنجیره ارزش تشکیل شراکت دهید.
- جریان درآمدی را هرچه سریعتر تأمین کنید.
- هر چه سریعتر به مرحله سوددهی برسید.
- بهطور ثابت رشد داشته باشید، رکود ارزش را از بین میبرد.
- تا حد امکان در مسائل عملیاتی و مالی قابلیت پیشبینی ایجاد کنید.
تطبیق با فرصتهای غیرمنتظره
اینترنت اشیا نیز همانند سایر فناوریها بهسرعت در حال تحول حوزههای مختلف کسبوکار است. در چنین فضای متغیر و در حال رشد سریع، اتخاذ مدلهای کسب درآمد ثابت چندان مناسب نبوده و بایستی قابلیت وفق و استفاده از فرصتها تمهید شود.
درنتیجه حجم بالای تراکنشها و تنوع حوزههای کاربرد، کسبوکارهای مبتنی بر پلتفرمها رشد کردهاند. حتی شرکتهایی که از گذشته در حوزههای سنتی کسبوکار مشغول بودهاند، اکنون به استفاده از پلتفرم جهت ایجاد کسبوکارهای جدید روی آوردهاند. بهطور مثال جنرال الکتریک تاریخچهای غنی در زمینه استفاده از سامانههای کنترل و جمعآوری داده (اسکادا) برای تجهیزات سنگین همچون موتورهای جت و لوکوموتیوها دارد. با پیشرفت فناوری، پلتفرم predix برای تحلیل و تجزیه دادهها و کنترل تجهیزات متولد شد. هرچند هدف اولیه، کنترل مؤثر و بهینه تجهیزات، نگهداری، پیشبینی عیوب و ارائه سایر خدمات ارزشافزوده بود، جنرال الکتریک مدلهای کسبوکار جدیدی را مبتنی بر این پلتفرم ایجاد کرد. این شرکت بهجای فروش محصولات، اقدام به توسعه مدل فروش عملکرد[2]نمود، بهطور مثال بهجای فروش موتور جت، به ازای استفاده از محصولات خود، مشتریان را شارژ نموده و مدل «رانش بهعنوان خدمت»[3]را توسعه داد. همچنین با توجه به روند رو به رشد تقاضا برای پلتفرمهای تحلیل دادهها، این شرکت به کسبوکار پلتفرم اینترنت اشیا نیز وارد شد و همین پلتفرم predix را در اختیار مشتریان قرار داد.
آمازون، جهت ارائه مطمئن خدمات خردهفروشی خود در سراسر جهان، اقدام به تأسیس مراکز داده قدرتمند و توسعه روشهای کارا جهت مدیریت ذخیرهسازی و پردازش دادهها نمودند. این کار نهایتاً به توسعه کسبوکار جدیدی به نام خدمات وب آمازون انجامید که امروز یکی از پیشتازان ارائه خدمات ابری در دنیاست. رقیب آن، Microsoft Azure، داستان مشابهی دارد. مایکروسافت در حال توسعه قابلیتهایی در ویندوز برای پشتیبانی cloud hostingبرای Xboxبود که نهایتاً به Azure انجامید.
آیبیام (IBM) در سالهای گذشته سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در فناوریهای تجزیهوتحلیل دادهها، هوش مصنوعی و یادگیری عمیق انجام داده است که منتهی به پلتفرم Watson شده است. این شرکت با خرید شرکت Weather Company اقدام به استفاده از پلتفرم خود در جهت ارائه تحلیل تأثیر تغییرات جوی بر کسبوکارهای مختلف نموده است.
این موضوع منحصر به شرکتهای بزرگ نیست، بلکه شرکتهای با سایز کوچک و متوسط و حتی استارتاپ ها نیز با این موضوع روبرو هستند. بهطور مثال Augury یک شرکت نگهداری و پیشبینی تعمیرات است که فناوری تجزیهوتحلیل امضای صوتی ماشینهای صنعتی را توسعه داده است. اکنون تواناییهای تحلیلی و الگوریتمهای توسعهیافته توسط این شرکت برای گسترش پلتفرم خود در زمینه مطالعات صوتی به مناطق وسیعتر از نگهداری، مورداستفاده قرار میگیرند. تمرکز آنها از سختافزار، به تجزیهوتحلیل دادهها منتقل شده است.
به همین ترتیب، یکی دیگر از سرمایهگذاریهای دره سیلیکون، Predii با تمرکز بر تشخیص تعمیرات برای قطعات خودرو آغاز شد. اولین مشتری اصلی آنها SnapOn بود که از پلتفرم و آنالیز خود برای بهبود بهرهوری و پایه درآمد استفاده میکرد. اکنون ، پلتفرم Predii با هدف تبدیلشدن به یک ارائهدهنده پیشرو برای Repair Intelligence ، به سایر دستگاهها و سیستمها گسترش یافته است.
کاوش در مورد این فرصتهای غیرمنتظره بهصورت دورهای، منظم و مکرر کمک میکند تا تأثیر کاهش منحنیهای رشد و عوامل نزول را معکوس نمود. برای شکار این فرصتها، بایستی سؤالات زیر بهصورت دورهای موردبررسی قرار گیرند:
1- آیا به مشتریان کمک میکنیم تا مشکلاتی فراتر ازآنچه قول دادهشده است را حل کنند؟
2- آیا روشهای جدیدی وجود دارد که میتوانیم دادههای موجود را برای دستیابی به بینشهای جدید ترکیب کنیم؟ آیا میتوانیم آن بینشها را به چیزی مفید برای مشتریان تبدیل کنیم؟
3- آیا ما برای دستههای جدید مشتریان فرصتهایی میبینیم؟
4- آیا ما قابلیتهای جدیدی را به محصول، خدمات یا بستر فناوری خود اضافه میکنیم که ممکن است برای سایر شرکتها مفید باشد؟
5- آیا فرصتی برای همکاری با شرکتها یا نهادهای دیگر وجود دارد تا ارزش بیشتری به مشتریان ارائه دهد؟
ایجاد چارچوبی برای تشخیص ارزش دادهها و نتایج
علیرغم تغییرات سریع فناوری، کسبوکارها و مدلهای اقتصادی زمان بیشتری برای تغییر نیاز دارند. تغییر و تبدیل در این موارد اغلب وابسته به تغییرات زیرساختها و رفتارهاست، از همین رو در کوتاهمدت تغییر نمیکنند. به همین دلیل غالباً تأثیر تفکرهای سنتی در توسعه مدلهای اقتصادی حول اینترنت اشیا دیده میشود. در این بخش به تعدادی از این اشتباهات متداول پرداخته میشود.
◦ بازده سرمایهگذاری (ROI) باید نقطه شروع هرگونه ایجاد ارزش باشد.
چنین دیدگاه موجب تأکید بیشازحد بر سمت هزینه و سرمایهگذاری میشود، حالآنکه علیرغم اهمیت فراوان این موضوع، نخستین تمرکز باید روی بازده دارایی[4] باشد. بدین ترتیب تمرکز به سمت ایجاد بهبود در نتایج برای مشتریان هدایت میشود. گاهی معیارهای مناسب برای اقناع مشتری در خصوص ارزش محصول در دسترس نیست اما در صورت جمعآوری داده برای یک بازه زمانی، این اقناع قابل انجام میشود.
◦ اگر داده یک دارایی است، ما باید مالکیت آن را داشته باشیم تا بتوانیم از آن کسب ارزش کنیم.
در دنیای دیجیتال، داده، وجه رایج و طلا محسوب میشود و برای مالکیت آن رقابت سختی درمیگیرد. ازجمله آنکه از مالک دستگاههای تولیدکننده داده، تا هر یک از بازیگران اکوسیستم که تحلیل یا تغییری روی آن داده ایجاد میکنند بر آن ادعای مالکیت دارند. نکته قابلتوجه آن است چنین رقابتی نباید ما را از بهرهمندی از فرصتهای مربوطه بازدارد بلکه مادامیکه طی توافقنامههایی که دسترسی دائمی و رایگان ما را تضمین کند، این موضوع قابلحل است و نیازی نیست در مسائل مالکیت آن وارد شویم.
◦ نظرات مشتریان اصول راهنما برای ایجاد ارزش هستند.
هنری فورد در جایی میگوید: «اگر از مردم میپرسیدم چه میخواهند، همه میگفتند اسبهایی سریعتر!». نوآوران مطرح دیگری همچون استیو جابز نیز بر این دیدگاه صحه گذاشتهاند که نظرات مشتریان هرچند در بسیاری موارد، ابزاری مفید و عملیاتی است اما در مواجهه با تحولهای نوآورانه چندان مفید نیستند. لذا بایستی مصالحهای در زمینه اهمیت نظرات مشتریان در مسائل مختلف صورت گیرد.
◦ کسبوکار قبل از رسیدن به مقیاس کامل سودآور نخواهد بود.
هرچند جهت دستیابی کامل به پتانسیل یک کسبوکار در مقیاس بالا محقق میشود، اما چنانچه نتوان در مراحل نخست سودآوری ایجاد نمود، احتمالاً بخشی از برنامه دچار مشکل است. با توجه به پویایی فناوری اینترنت اشیا، دستیابی هرچه سریعتر به نقطه سربهسر اهمیتی محوری دارد.
◦ ما میتوانیم بر اساس قابلیتهای تحلیلی عمومی، در تحلیل دادهها بسیار خوب عمل کنیم.
منطبق سازی دادهها با زمینه کاربرد آنها اهمیت بسیاری دارد چراکه دادههای خام عملاً هیچ ارزشی ندارد. تجربه نشان داده است که تحلیلهایی که با ابزارهای مرسوم انجام میشوند، پاسخ سؤالات «چه» را میتوانند بدهند اما درباره سؤالات «چرا» و پسازآن «چگونه» و «باید چه کرد» نظری نخواهند داشت. لذا چنین تحلیلهایی اهمیت فراوان داشته و اغلب نیز دشوار هستند، چراکه دانش مربوطه تنها در اذهان افراد متخصص مربوطه یافت خواهند شد. لذا تمرکز بر فهمی عمیق از حوزه مدنظر اهمیتی غیرقابلانکار خواهد داشت.
در دنیای اینترنت اشیا، محصول و خدمت بهصورت کامل درهمتنیده شدهاند. اهمیت این موضوع بدان جا برمیگردد که امکان تدوین مدل درآمد و ارتباط در طول چرخه عمر محصول وجود دارد. لذا فرصتهای مختلفی برای تبدیل ارزش به درآمد به وجود میآید که در جدول زیر بهصورت خلاصه و با مثال ذکر شده است.
سازماندهی کسبوکار در راستای بهرهمندی از فرصتهای جدید کسبوکار
بهکارگیری روشهای سنتی در بخشهای مدیریت ارتباط با مشتریان، قیمت گذاری، توسعه کانالهای توزیع، بازاریابی، توسعه محصول، روشهای انگیزه بخشی به فروشندگان و سایر بخشهای کسبوکار برای توسعه یک کسبوکار مبتنی بر اینترنت اشیا چندان بهینه نیست. این موضوع را با سه مثال بررسی میکنیم.
مثال 1: استارتاپی که سامانهای برای پایش تجهیزات بزرگ صنعتی با استفاده از لرزش مکانیکی و امضای الکتریکی توسعه داده است. سامانه مذکور شامل بخش حسگر تا پلتفرم ابری است. این شرکت الگوریتمهایی اختصاصی برای تشخیص خرابی احتمالی و عیبیابی توسعه داده است و اطلاعات حاصله را به کاربران، مسئولان نگهداری و تولیدکنندگان به ازای دریافت هزینه ارائه میکند. اولین روشی که برای رشد این شرکت به ذهن میرسد آن است که سعی کند روزبهروز به مشتریان سامانهاش اضافه کند. حالآنکه طی تحلیلی، این شرکت به این نتیجه رسید که با توجه به هزینههای بالای بازاریابی و دسترسی به هزاران استفادهکننده از تجهیزات صنعتی که تأمین آن برای یک استارتاپ ممکن نیست، به سازندگان این تجهیزات مراجعه نموده و تشکیل شراکت دهند. ارزیابی مذکور همچنین حاکی از آن بود که بیشترین تبدیل ارزش به درآمد در بخش الگوریتمها اتفاق میافتد، لذا حتی تأکیدی بر استفاده از پلتفرم این استارتاپ هم وجود نداشت و تمرکز آنها بیش از همه بر توسعه الگوریتم جهت پوشش انواع اطلاعات و دادهها بود.
مثال 2: شرکت بزرگ سازنده تجهیزات سنگین صنعتی با کیفیت بالا که به دلیل رکود اقتصادی فروش آن کم شده است. کاهش فروش باعث شده تا این شرکت به دنبال کسب درآمد از بخش خدمات پس از فروش برود. با توجه به کیفیت بالای محصولات، تعمیرات آنها بسیار محدود است، لذا بایستی به دنبال ایجاد روشهای جدیدی باشد. از همین رو به دنبال توسعه راهکاری مبتنی بر اینترنت اشیا نمود که بهصورت برخط وضعیت تجهیزات را به صاحبان تجهیزات ارائه میداد. با این موضوع هرچند درآمد جدیدی ایجاد شد اما در مقایسه با گذشته که شرکتها قراردادهای دورهای برای بررسی تجهیزات امضا میکردند درآمدهای کارکنان مربوطه کاهش یافت. این مثال، بهخوبی نشان میدهد که استفاده از اینترنت اشیا چگونه میتواند ساختار داخلی را تحت تأثیر قرار دهد.
مثال 3: تولیدکننده تجهیزات پوشیدنی که روزبهروز رقبا بازارش را کوچک میکنند. این شرکت که همواره در تلاش برای حفظ جایگاه برند خود در بازار دارد، با توجه به رقبای قوی اقدام به استفاده از حسگرها و امکانات انتقال داده در تجهیزات خود نموده است و بدین طریق خدماتی در حوزه سلامت به کاربران ارائه میکند. علاوه بر آن، این خدمات، امکانات جدیدی را در همکاری با شرکتهای خدمات بیمه فراهم نموده است بدینصورت که کاربران با سبک زندگی سالم، هزینه کمتری بابت بیمه درمانی خود بپردازند. در این تغییرات، علاوه بر تغییرات قابلتوجه در بخش توسعه محصول و مسائل فنی، بهصورت کلی روشهای انگیزه بخشی به فروشندگان نیز باید تغییر کند.
یک شرکت جهت بهرهمندی کامل از توانمندیهای اینترنت اشیا، بایستی در شیوه ساخت محصولات، ورود به بازار، ارزشهای آن و شیوههای عکسالعمل مشتریان بازنگری نماید. برای این کار مراحل زیر بایستی طی شود.
تحلیل زنجیره ارزش
بایستی کل مسیر طی شده توسط محصول/خدمت تا مشتری ترسیم شود و هر مرحله از آن ازنظر روندهای کسبوکار و انگیزههای درآمدی موردبررسی قرار گیرد. نکته متفاوت در حوزه اینترنت اشیا، امکاناتی بیشتری است که بهواسطه دادههای استخراجشده در مقایسه با حالت سنتی به دست میآید. این دادهها در صورت بررسی و تحلیلهای مناسب، نتایج قابلتوجهی برای بخشهای مختلف زنجیره ارزش به ارمغان خواهد آورد. در شکل زیر، بخش نارنجیرنگ، یک زنجیره ارزش متداول و بخش آبیرنگ، امکانات منتج از اینترنت اشیا را نشان میدهد.
مدل کردن سازمان و قابلیتها
پس از فهم دقیق نحوه ایجاد ارزش در هر مرحله، میتوان قابلیتها، زیرساخت و دانش موردنیاز برای کسب درآمد از ارزش را احصا نمود. این قابلیتهای موردنیاز میتواند انسانی یا فناورانه باشد. در مثالهای بررسیشده در بخش قبل، چند قابلیت مشترک وجود داشت که شرکتها برای موفقیت به آنها نیاز داشتند. قابلیتهای تجمیع و پردازش ارزان دادهها، پلتفرم تحلیل دادهها و توانمندی جلب مشارکت مشتری ازجمله این قابلیتها محسوب میشوند. در بسیاری موارد برای آمادگی سریع و بهینه، بهتر است تیمهای شکلگرفته برای این اهداف جذب شوند بهجای آنکه تیم از صفر در شرکت رشد کنند، چراکه کسبوکارهای مبتنی بر اینترنت اشیا، اغلب به طرز فکر متفاوت، دیدگاه متفاوت و چابکی بیشتر نیاز دارند.
توانمندیها بدون پشتیبانی از طرف سازمان، پایدار و مفید نخواهند بود. بهطور مثال، شیوههای جلب مشارکت کارمندان، مدیریت و انگیزه بخشی به کارمندان تیم علوم داده با تیمهای فروش یا خدمات مشتری متفاوت خواهد بود. لذا ایجاد تعادل در هنگام افزودن قابلیتهای جدید به سازمان نیاز به توجه و برنامهریزی دقیق دارد. بهطورکلی موارد زیر هنگام مدل کردن سازمان و قابلیتهای موردنیاز توصیه میشود:
1. سازمان فعلی خود را ارزیابی کرده و تجزیهوتحلیل SWOT از هر عملکرد را انجام دهید
2. پیامدهایIoT را در هر عملکرد شبیهسازی کنید
3. عملکردهای جدید موردنیاز را مشخص کنید
4. هدف و مدل عملیاتی برای هر عملکرد را بهبود و اصلاح کنید.
5. قابلیتها و ظرفیت مربوطه را که برای موفقیت در هر عملکرد موردنیاز است تعریف کنید
6. تعیین توانایی و برنامه ایجاد ظرفیت از طریق مدیریت تغییر ارگانیک ، آموزش و جذب
چرخههای بررسی و اصلاح
بیشتر کسبوکارها دارای برنامه بازنگری منظم و کاملاً ساختارمند هستند که به آنها کمک میکند پیشرفتهایی را که انجام میشود و اقدامات اصلاحی (در صورت نیاز) که باید انجام شود تعیین نمایند. فرآیندهای بررسی معمول به روندهای بازار، وضعیت فروش، روندهای جدید خرید و دستیابی به مشتری، دستیابی به اهداف درآمدی، پیشرفت در حوزه ابتکارات استراتژیک، استخدام و سایر معیارهای مالی میپردازد. اکثر این معیار برای کسبوکارهای مبتنی بر اینترنت اشیا هم مناسب هستند، اما علاوه بر آنها موارد زیر نیز بایستی موردبررسی قرار گیرند:
1. میزان رشد اتصال
2. تنوع و تکامل دادههای جمعآوریشده و دسترسی به منابع جدید داده
3. پیشرفت در انواع تحلیلها و ارتباط بین آنها
4. بررسی ارزش تولیدشده توسط تحلیلها
5. ارزیابی روشهای کسب درآمد جدید درنتیجهی بینش حاصل از تحلیل دادهها
6. بازخورد در مورد روشهای جدید جذب مشتری
برنامهریزی جهت حفظ مدلهای اقتصادی کنونی در زمان پیگیری مدلهای جدید کسبوکار
پیگیری مدلهای جدید کسبوکار مبتنی بر اینترنت اشیا با احتمال بسیار زیادی بر درآمد و مدلهای تجاری فعلی تأثیر منفی میگذارد. مدلهای تجاری، قالبهای جذب مشتری و فرکانس تعامل با محصولات و خدمات تغییر خواهند کرد و چگونگی ایجاد و ضبط ارزش نیز تغییر خواهد کرد. درحالیکه هدف بهرهمندی از تمام امکانات اینترنت اشیا است، بایستی از تأثیرات منفی زودتر از حد ضروری بر تجارت فعلی جلوگیری نمود.
این مهم در سه گام بایستی پیگیری شود.
در گام اول، تحلیلی از وضعیت موجود و آینده انجام میشود تا ارزیابی شود که با بهکارگیری یا عدم بهکارگیری اینترنت اشیا وضعیت شاخصها به چه صورت تغییر خواهد نمود. در گام دوم با تنظیم کردن منابع اختصاصیافته به بخشهای مختلف سازمان، شاخصها را به سمت موردنظر هدایت میکنیم. گام سوم نیز از تغییرات سازمانی استفاده میکنیم بهطور مثال، درصد بیشتری از کانالهای دسترسی به مشتریان را منحصر به ارائه محصول مبتنی بر اینترنت اشیا میکنیم.
جمعبندی
هدف هر کسبوکار، ایجاد ارزش اقتصادی برای ذینفعان آن است. اینترنت اشیا نیز از این موضوع، مستثنا نیست و کسب درآمد مؤثر کلید موفقیت یک کسبوکار محسوب میشود. در این ارائه به ویژگیها و تفاوتهای خاص حوزه کسب درآمد در اینترنت اشیا پرداختیم.
منبع این متن عمدتا از کتاب Building an Effective IoT Ecosystem for Your Business است که در سال 2017 توسط Springer منتشر شده است.
[1] commoditization
[2] performance
[3] Thrust as a service
[4] Return on Asset (ROA) برابر با بازده دارایی = سود خالص / میانگین کل داراییها