شاید شما هم با وقوع زلزله، سیل و دیدن وضع نابسامان انسانها یا با آگاهی از شرایط ناعادلانهی زندگیِ برخی، با خود اندیشیده باشید که چهطور میتوانم کمک کنم؟ که سهم من چیست؟ شاید دلتان پرزده باشد برای آنجا بودن و کاری کردن.
احتمالا از اردوهای جهادیِ گروههای مختلف در این سالها شنیدهاید.
دوست من!
چند دقیقهای همراهمان باش تا برایت از جهاد در کوچه پس کوچههای تهران تا جهاد زیر آسمانِ آبیِ بلوچستان بگویم.
با شنیدن “جهاد” چه چیزی در ذهنتان تداعی میشود؟
کلمهای از ریشهی “جهد” به معنای تلاش و کوشش و فعالیت؟
یا یکی از مفاهیم دین اسلام؟
اما شاید نقطهی مشترک همهی ما میوهی دلنشین اقدامات جهادی باشد.
فارغ از آنکه این مفهوم را چه بنامیم، انتظار ما از اقدامات جهادی، سازندگی و آبادسازی ست.
شاید به نوعی اردوی جهادی مصداق همان تفکر گابریل گارسیا مارکز باشد که گفتهبود
«باید دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفتهای ، تحویل دهی
خواه با فرزندی خوب
خواه با باغچهای سرسبز
خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی
و اینکه بدانی
حتی اگر فقط یک نفر ،
با بودن ِ تو
سادهتر نفس کشیدهاست.»
اردوهای جهادی در قالب تیمهای مختلفی اجرا میشوند.
پزشکان، دندانپزشکان، روانشناسان، آموزگاران، مهندسان عمران و مکانیک و…
هرکسی که میخواهد دست یاری بهسوی انسانی دراز کند، از شکلدهندگان اردوهای جهادی است.
دانشجو. لغتی که باید تداعیگر جویندگی برای کسب دانش باشد.
کلمهای که کودکی دبستانی میتواند آن را بخش کند: سه بخش.
اما در بزرگسالی هرکدام از مایی که با رد کردن سد کنکور و ورود به دانشگاه این کلمه را بر دوشمان میگذارند، چه قدر تلاش میکنیم تا تداعیگر معنای واقعی این کلمه باشیم؟ ما در بزرگسالی دانشجو را چطور بخش خواهیمکرد؟
روزگار دانشجویی میتواند زیبا بخش شود و تکهای از آن، خدمت و کمک به افراد جامعه را در برگیرد.
میشود تکهای از آن، مروج روحیهی پرسشگری باشد.
انفعال و دانشجو؟ هرگز.
سالانه تعداد زیادی از دانشجویان ،درکنار هم، راهی سفرهایی میشوند تا دستگیر هموطنان خود باشند.
بهار سال ۹۸ ایران غرق آب بود. هنوز تصویر اسبابِ منازلِ آدمهای شریفِ روزگارمان، شناور بین کوچههای شهر و روستا، از خاطرمان نرفتهاست.
ماشینهای مسافران نوروزی در روزهایی که قرار بود شیرین کام باشند، شناور در خیابانهای شهری که میزبانشان بود.
خشم طبیعت، از آغاز همراه زندگی ما آدمیان بودهاست.
فارغ از مسئولیت مدیران کشور و نمایندگان مردم، ما نیز در مقابل یکدیگر مسئول ایم.
همراهی و برخاستن ما چیزی از کوتاهی مسئولان در بهجای آوردن مسئولیتها و وظایفشان در قبال مردم کم نمیکند.
در دل بلایای طبیعی، میشود چهرهی روشن هموطن را دید. همراهی و شانه به شانه یکدیگر بودن زیباست.
تیمهای زیادی برای ارائهی خدمات پزشکی و مهندسی به این مناطق اعزام شدند.
و البته مواد غذایی، کالاهای بهداشتی، پوشاک و لوازم خانگی نیز از شهرهای مختلف بارگیری شدند و همراه با تیمهای اعزامی به مناطق سیلزده انتقال یافتند.
خاکِ پاکِ بلوچستان، روزهای درخشان و شبهای پرستاره…
لباسهای رنگین و مردمی که تو را مهمان هرآنچه دارند میکنند و دلنشینترین و پررنگترین سفره را برایت مهیا میکنند.
مردمی وسیع، خاکی پاک و آسمانی عمیق که آنچنان که باید رنگ عدالت ندیدند و از بسیار امکاناتی محروم اند.
زمستان ۱۳۹۸ بود که ۱۲۰ داوطلب خیریهی کودکان فرشتهاند، راهی بلوچستان شدند.
در اردوی جهادی خیریه، حدود ۱۳۰۰نفر از اهالی سیستان و بلوچستان خدمات بهداشتی و درمانی دریافت کردند. مرکز دارالفنون نیز در زمستان همان سال به بهره برداری رسید.
دوست من!
برای همراهی در اردوهای جهادی میتوانی از طریق دانشگاه و بسیاری از جمعیتهای مردمی (NGO) و خیریهها اقدام کنی.
کودکان فرشتهاند نیز، به امید خدا، برنامه ریزی برای اردوهای جهادی را ادامه خواهد داد.
برای همسفری در اردوی جهادی خیریهی کودکان فرشتهاند میتوانی این فرم را تکمیل کنی.
به امید دیدارتان
نویسنده: نرگس سلیمی