“ایتام“، “کمک به ایتام” عباراتی که در ماه مبارک رمضان آنها را بسیار میبینیم و احتمالا برای بسیاری از ما با علی(ع) عجین شدهاست.
عنوانی که آن را به کودکانی که پدر یا مادر خود را ازدست دادهاند نسبت میدهیم.
دوست من!
در این مقاله همراهمان باش تا چند دقیقهای سفر کنیم به دنیای کودکانِ تنها، به دنیای معصوم آن شرلیها و جودی آبوتها …
دقایقی سفر کنیم به رویاهای نداشته و شاید دور از دسترس کودکان یتیم ….
کودکانی که شاید هر کدام فرزندان نادیدهی ما باشند و درانتظار منبعی از نور و گرما برای کمک به گشایش بالهایشان…
کودکان یتیم
امنیت حق هر انسان است. امنیت حق هر کودک است. امنیتِ عاطفی. امنیتِ مالی.
و مادر و پدر مولد بخش عمدهای از این امنیت هستند.
اما چرخ روزگار گاهی شرایطی را فراهم میآورد که از این امنیت محروم میشویم. شاید بتوان به این شکل از آنها گفت؛
علل بی سرپرستی کودکان:
جنگ
بلایای طبیعی (سیل، زلزله و.. )
فقر و مشکلات اقتصادی
اعتیاد والدین
بیماریهای جسم و روان والدین
حوادث رانندگی
جدایی و طلاق والدین از یکدیگر
فوت والدین
بزهکاری و زندان رفتن والدین
کودک بدسرپرست
بیش از ۲۶ هزار کودک بیسرپرست و بدسرپرست در سطح کشور وجود دارد.
فقط کودکانی که پدر و مادر خود را با مرگ از دست دادهاند؛ یتیم یا بیسرپرست نیستند.
چه بسیار والدینی که در قید حیات اند و کنار فرزندانششان روزگار میگذرانند اما کودکانشان تنهایی و رنج عمیقی را احساس میکنند.
شاید به لطف پویشهای اجتماعی عبارت کودک بدسرپرست تنهاتر است برایتان آشنا باشد.
کودکی که در رویاهایش هر روز انتظار ساعاتی را میبرد که لحظاتی پر از آرامش و شادی را کنار پدر و مادرش سپری کند. کودکی که نه برچسب یتیم و بیسرپرست را به او میزنند و نه آنچنان که حق او است از حضور و گرمای خانواده و پدر و مادرش نصیبی میبرد.
شیرخوارگاه
اهمیت سالهای نخست زندگی و فقدان آغوش و امنیت و محبت، حفرهای عمیق در جان کودک باقی میگذارد که آثار آن در بزرگسالی و با قدم نهادن در جامعه خود را نشان میدهد.
شیرخوارگاه، دیوارهایی سرد که قرار است جای آغوش والد را بگیرد…
شیرخوارگاه، محل آرمیدن فرشتههای بیگناهی که قربانی آدم بزرگهایشان شدهاند…
چند هزار کودک در شیرخواگاهها سالها را میگذرانند؟
چند درصد از آنها در بزرگسالی شانس بهرهمندی از شرایط تحصیل و کار را خواهند داشت؟
چند نفر از آنها در جستوجوی پاسخ پرسشِ من کیستم؟ پاسخِ پرسشِ چرا پدر و مادرم رهایم کردند؟ خواهند بود.
کدامیک از آنها فرزند خواندهی ما میتوانست باشد؟
درخت آرزوهای ایتام
احتمالا کارتون “بابا لنگ دراز” را یادتان هست. جودی دختر باهوش و خلاقی که برای بابالنگ دراز عزیزش نامههایی مینوشت و از آرزوها و روزمرگیهایش برای او میگفت. جودی و بچههای شبیه به او در اطراف ما کم نیستند. سالهای اخیر، به لطف خیریهها و سازمانهای مردم نهاد (NGO) توجه به فرشتههای تنها و بیسرپرست و بدسرپرست بیشتر شد و آرزوهای این کودکان شدند برگهای درخت آرزوها و فرصتی برای ما فراهم شد تا به میوه شدنشان کمک کنیم.
فکر میکنی آرزوهایشان چیست؟
دوست من!
بیا با هم چند برگی را ورق بزنیم…
پایان یا آغاز
دوست من!
فراموش نکنیم که کودکان یتیم، کودکان بیسرپرست، کودکان بدسرپرست، کودکان سرراهی فارغ از پسوندهایی که به آنها نسبت داده میشود، در درجهی اول کودک اند. کودکی که باید از حقوق خود برخوردار باشد.
و بیایید ما هم به این باور یونیسف باور پیدا کنیم که:
“برای داشتن جهانی بهتر؛ همهی کودکان نیاز دارند که رشد کنند، سالم باشند و استعدادهایشان را شکوفا نمایند. ”
دوست من!
دست جمعی کار گشاست و با کریمان کارها دشوار نیست. میتوانی با خیریهها و جمعیتهای مردمی همراه شوی. کنار هم اتفاقهای گرانقدری را میتوانیم رقم بزنیم.
ما هم در خیریهی “کودکان فرشتهاند” منتظرت هستیم. برای همراهی، میتوانی این صفحه را تکمیل کنی.
به امید دیدار
نویسنده: نرگس سلیمی