kootevall
kootevall
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

نیمه شب

نیمه شب بود و من یاد تو و ذهن خراب
وَ گذرگاه عبور تو و افسون شراب
زنده شد یاد تو چون بال خیالم شده بود
من و تو بوده دو قو موج تصوّر شده آب
سُکر افسونگر هر لحظه ی یاد تو مرا،
برده تا عالم زیبای تصوّر به سراب
لذّت لایتناهی نگاه تو چو خون ،
بوده جاری برگم ،خوشدلیم کودک و تاب
تا سحرگه که رها بوده به دنیای تو من
فکر رفتن شده در روح و روان من عذاب
و سپیده زد و رفتی تو و من ماندم و غم
لوله و درهم و درمانده ،گریزی به شتاب
آنچه ام مانده خیال تو و دنیای غمت
آنچه ام رفته ملاقات تو در عالم خواب .
احمد یزدانی

نیمه شبخرابسراب
متفاوت هستم ، شاعری ایرانی با نگاهی ویژه ؛ بینشی انسانی اهل شعر و واژه ، جمله را میکاوم گاه صاف و آبی ؛ گاه هم بارانی جنس من از هجرت ،ره سپردن کارم عاشق تغییرات ؛ریشه ای ، بنیانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید