ویرگول
ورودثبت نام
Kosar Sahandi
Kosar Sahandi
خواندن ۱۲ دقیقه·۲ ماه پیش

درباره‌ی ادوارد آلبی



ادوارد آلبی در نیویورک متولد شد. زمانی که بیش از دو هفته از عمرش نمی گذشت پدر و مادرش او را به خانواده ی دیگری سپردند. خانواده ای که او را به فرزندی پذیرفتند، خانواده آلبی نام داشت که خانواده ای ثروتمند و مشهور بود.

رید آلبی، پدر خانواده صاحب چند تماشاخانه بود و همسرش مانکنی بود که ۲۳ سال از شوهرش جوان تر بود. ادوارد آلبی در این خانواده در ناز و نعمت . پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس گران قیمت و خوب آمریکا دنبال کرد. در سنین نوجوانی با ماجراجویی هایش همواره برای اطرافیانش موجودی پردردسر محسوب میشد. در دوران دبیرستان شروع به نوشتن داستان و سرودن شعر کرد. در بیست سالگی خانواده اش را ترک کرد و سالهایی را دور از خانواده به حرفه های گوناگون روی آورد. پادویی، فروشندگی و نامه رسانی، شغل هایی بود که مدتی به آنها سرگرم بود. حدود ده سال زندگی بخور و نمیری را در دهکده ی گرینویچ سپری کرد، سپس به طور جدی تر به نویسندگی پرداخت تورنتون وایلدر به او توصیه کرده بود که نمایشنامه نویسی را پیشه خود سازد. نخستین نمایشنامه خود را با نام «ماجرای باغ وحش در سال ۱۹۵۸ به عنوان «هدیه ای برای تولد سی سالگی به خودش تقدیم کرد. این نمایشنامه نخست از سوی تهیه کنندگان تئاترهای آمریکا جدی گرفته نشد. بالاخره پس از چند ماه برای نخستین بار به همراه نمایشنامه «آخرین نوار کراپ اثر بکت در برلین به صحنه رفت (۱۹۵۸) همچنین نخستین اجرای نمایشنامه «مرگ بسی اسمیت» اثر دیگر آلبی نیز در برلین بود. این اثر، ماجرای مرگ تصنیف خوان سیاه پوستی به نام بسی اسمیت است که قربانی تعصبات تبعیض نژادی میشود.

«رؤیای آمریکایی» (۱۹۶۱)، اثر بعدی آلبی، نمایشنامه ای است که در آن نویسنده، کاریکاتوری از آمریکای زمانش را مجسم می سازد. پس از این آثار آلبی در خارج از آمریکا شهرتی نسبی کسب کرد و محتوای آثارش به او این امکان را داد تا در زمره اعضای نهضت تئاتر پیشرو درآید. نمایشنامه «چه کسی از ویرجنیا وولف میترسد» در سال ۱۹۶۲ شهرتی جهانی برای نویسنده اش به همراه آورد و پس از اجرایی موفق در صحنه، از سوی هالیوود به فیلم درآمد. «آلیس کوچولو» (۱۹۶۴) اثر دیگر آلبی به گونه ای با آثار پیشین او متفاوت است. در این اثر که جنبه های انتزاعی برجسته ای دارد بیان عقاید و اعتراضات نویسنده ای جوان، چون آلبی را مشاهده میکنیم که نسبت به به کار گرفتن انسانها به عنوان ابزار در جوامع معاصر فریاد اعتراض سر میدهد. توازنی ظریف» (۱۹۶۶) نمایشنامه دیگر آلبی در همان سال به صحنه رفت. این اثر تا حدی در روال چه کسی از ویرجنیا وولف می ترسد؟» است. ولی همان طور که از عنوان آن بر می آید نمایشنامه ای است ظریف و پراندیشه و بیشتر متکی بر این اصل که در آن به صورتی ذهنی یا درونی یک مطلب و شکل انحراف یافته ی همان مطلب در کنار هم قرار میگیرند. هنگام خواندن این اثر باید متوجه رشته های جداگانه ای بود که به هم تنیده میشود. از همان هنگام که نمایشنامه «ماجرای باغ وحش» به همراه «آخرین نوار کراپ، اثر ساموئل بکت متفقا به روی صحنه رفت نام ادوارد آلبی با نمایشنامه نویسان پوچ گرای اروپایی مرتبط شد.

آلبی نیز مانند نمایشنامه نویسان پوچ گرای اروپایی، سعی نموده است که واقعیت وضعیت انسان را به نمایش در آورد با این تفاوت که سارتر، کامو بکت یونسکو ژنه و پینتر این واقعیتها را در منطق خاص فلسفه پوچی نشان میدهند در صورتی که آلبی توجه خود را به تو هماتی که انسان را از واقعیت جدا می سازد معطوف مینماید. در نظر اروپاییان پوچی و بی معنایی واقعیتی متافیزیکی است. در نظر آلبی جهان بی معناست زیرا که زیربناهای اخلاقی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی را که بشر برای دست یافتن بر تخیلاتش درباره ی خود بنا کرده است فروریخته اند. به هر حال تو هم کماکان در نمایشنامه های آلبی حضور دارد و هر چه به جلوتر می آییم دید او از واقعیت رفته رفته پیچیده تر می شود.

اثر دیگر آلبی جعبه شن نام دارد که تشابهاتی با رؤیای آمریکای دارد. خود آلبی در این باره میگوید برای جعبه شن چندین شخصیت از رؤیای آمریکایی استخراج کردم و آنها را در موقعیتی متفاوت لکن با سرنوشتی یکسان قرار دادم. جعبه شن، نام گور مادر بزرگ است که نسل اول آمریکا را مجسم می سازد و رؤیای آمریکایی، گویای نسل سوم آمریکاست در هر دو نمایشنامه فکر قتاله در نسل میانی و به خصوص در شخصیت مامی قرار داده شده است. تأثیر اوژن یونسکو در این نمایشنامه به وضوح بر آلبی مشهود است. این نمایشنامه نیز همچون آوازخوان طاس، اثر یونسکو بر نگرشی پوچ گرایانه بنا شده است.

آلبی در نمایشنامه نویسی اعتقادی به پایان خوش اثر ندارد و برای خلق موقعیت های تراژیک خود را دچار زحمت نمی کند بلکه او با نویسندگان پوچگرا در این دیدگاه هم عقیده است. بنا بر گفته خود او، جذب هنری آن قسمت از فلسفه اگزیستانسیالیزم و بعد از اگزیستانسیالیزم است که در اصل با کوشش بشر برای معنی دادن به موقعیت بدون مفهوم جهانی دنیا سروکار دارد. در آثار آلبی جنبه های محلی ارزش کمتری دارد تا جنبه های جهانی دنیایی که او تصویر میکند همه جا و هیچ جاست و به طور کلی جهان است نه مکانی به خصوص.

از آنجا که تئاتر آلبی عرصه مبارزه میان قدرت هاست، از چنان کنشی برخوردار است که وجدانهای بشری را برای جست و جوی همگانی در پی حقیقت به یکدیگر پیوند میدهد. به همین خاطر میتوان از آن به عنوان یک کلام استفاده کرد. بدین معنا همه نمایشنامه های او میل به برخورداری از نیروی یک آئین دسته جمعی را دارند زیرا تماشاگر در پرده برداشتن از یک راز شرکت میجوید رازی که همواره به فنای یک ،قربانی مرگ یکی از اسطوره های وجدان غرب یا دست کم به شبحی از مرگ می‌انجامد.

قدرت فراوان آلبی در نوآوری به او امکان میدهد تا در هر نمایشنامه از فنون جدیدی بهره گیرد از تمام وسایل به نحوی استفاده میشود که صحنه بتواند خود مستقیماً با تماشاچی سخن بگوید و بنابراین تأثیر چشمگیری بر او بگذرد میزانسن درازنای زمان را در مکان نسق میدهد؛ تمثیلات و کنایه ها به یاری آن میشتابند؛ برای ظاهر ساختن و انتقال امور خارق العاده گاه از روش روانکاوانه و گاه از روش ساختار گرایانه مدد جسته میشود؛ بازیها و آئینهای مختلف برای به جریان انداختن کنش نمایشی وارد میدان میشوند؛ و گاه نیز پای تکنیک پاپ آرت به میان می آید همه چیز طوری تدارک دیده شده تا ما در مبارزه ای احساسی در روان بشر شرکت جوییم و بکوشیم دنیایی را که گرایش طبیعی‌اش از کار انداختن اجزای سامان یافته و معدوم ساختن چیزهای قابل فهم است به وضوح ببینیم.

برسی اثار؛

_رؤیای آمریکایی؛

خیالات واهی در مورد پیشرفت این بار آلبی به تلقی یک زوج مرفه ،آمریکایی مامی (Mammy) و پاپی (Daddy) از مفهوم پیشرفت میتازد برای این دو مهمترین اصل در زندگی کام یافتن است. زن کامیاب میشود یا می پندارد که کامیاب شده؛ مرد ناکام میماند و کام دل در رؤیای انتصاب به مقام شهرداری می جوید. تو هیچ وقت نمی توانی به مراد دلت برسی میخواهی امتحان کن. من می توانم ولی تو هیچ وقت. این خوش بینی مامی از اطمینان او به یک امر نشأت می گیرد: زمان چارچوبی است که در آن او میتواند سلطه و استبداد خود را بر آدمها و اشیاء اعمال کند غایت آمال او در این خلاصه میشود که زمان را برای برآوردن نیازهای خود پرستانه اش به کار گیرد. در این نمایشنامه آلبی با طنزی انتقادی در مورد آداب ،آمریکایی نه تنها واهی بودن این نگرش بل کنش مخرب آن را نیز آشکار می سازد. اینجا هم او نحوه برخورد آدمها با زندگی و زمان را به مسئله ایجاد ارتباط پیوند میزند. نمایشنامه با یکی از نمونه وضعیت‌های تئاتر ابسورد آغاز می شود مامی و پاپی چشم به راهند چشم به راه چه کسی؟ ابتدا تماشاگر می پندارد که آنها در انتظار صاحبخانه هایشان هستند؛ سپس اشاراتی روشن تر به جوشکارهایی میشود که قرار است برای رفع نشتی آب یکی از شیرهای حمام بیایند. به هر صورت آنها دیر کرده اند انتظار همچون جلوه ای از ناکامی رخ می نماید. مامی با روایت واقعه ای که در پایان آن او خواسته اش را برآورده می پندارد، خود را تسکین میدهد. دومین معما هنگامی طرح میشود که مادر بزرگ با تعدادی بسته به پیچیده شده سر میرسد. مامی از خود میپرسد این همه خرت و پرت به چه دردی ممکن است بخورند؟ خود مادر بزرگ هم تا آنها نگویند که منتظر که اند، از حکمت بسته ها چیزی بروز نمیدهد مجادله ای که از این وضع حاصل میشود ناگهان احتمال جدیدی را برای حل معمای نخست به ذهن متبادر می سازد شاید مامی موفق شده است با فراخواندن آمبولانس چی ها از شر مادرش خلاصی یابد. وقتی زنگ خانه به صدا در میآید و پاپی، دستخوش وحشت و ندامت آماده بازگشت به تصمیم خودش میشود گویی این احتمال تقویت میشود. حادثه ای غیر مترقبه رخ میدهد با باز شدن در خانم بارکر به

درون می آید. باری او همان آنهایی است که پاپی و مامی در انتظار شان بودند و خودش هم با ضمیر جمع از خود یاد میکند او به خاطر ندارد که قبلاً به اینجا آمده باشد و اکنون هم نمیداند به چه کار آمده است. از آن سو، مامی شغل او و دلیل آمدن اش را جویا میشود؛ حال آن که خانم بارکر مدیر باشگاه اوست و آنها روز قبل با هم ملاقات داشته اند؛ به علاوه درست پیش از ورود این زن مامی در مورد او صحبت میکرد. پاپی میکوشد میان این راز و آن بسته های ماما بزرگ ارتباطی بجوید. در این وقت خانم بارکر با واژه های یک منطق دان مسئله را طرح میکند: آیا ما حق داریم بیندیشیم که این بسته ها برای ما در نظر گرفته شده اند؟ میخواهم بگویم آیا میتوانیم گمان ببریم که به خاطر این بسته هاست که از ما تقاضا شده در اینجا حضور یابیم؟ بدین ترتیب پای این سه شخصیت به پژوهش پیرامون معمایی کشیده میشود که خود طرح کرده و به علاوه مایل اند در جریان حوادث آن را به فراموشی بسپارند. آیا آنها واقعاً فراموش کارند یا کمدی بازی میکنند؟ مامی که میل دارد زمان همواره به تحقق خواست هایش بینجامد نتیجه میگیرد آنها آمده اند چون خود ما از شان خواسته ایم شوهرش نیز این راه حل را می پذیرد. چگونه ممکن است آنها فراتر از این بیندیشند؟ این پاسخ اما برای خانم بارکر قانع کننده نیست. آشفتگی پیوسته افزایش مییابد پاپی از آن معذب است. خانم بارکر رفته رفته احساس ناراحتی میکند و دستور یک لیوان آب می دهد. به محض روشن شدن یکی از نقاط ابهام راز جدیدی خلق میشد ماما بزرگ مشخصاً می گوید که بسته ها هیچ ارتباطی با ملاقات خانم بارکر ندارند و بدین ترتیب توجه ما فوراً به محتوای آنها معطوف میشود او تمام اموال خود یک تلویزیون یک سگ ملوس کوچولو و دندانهای عاریه اش را در آنها پنهان ساخته؛ پس باید آهنگ سفر کرده باشد پاپی که به فرمان زوجه اش پی تصاحب یا سر به نیست کردن بسته ها رفته آنها را نمی‌یابد.

_داستان باغ وحش

در واقع، کنش نمایشی داستان باغ وحش به تمامی بر پیکاری مبتنی است که جری (Jemy) برای ایجاد ارتباط با دیگران و بازیافتن رابطه نحوی از دست رفته در پیش میگیرد. ارتباطات انسانی این پسر یتیم که تنها در نیویورک در محله ای از ایالت پورتوریکو (۱۲) زندگی میکند در ابتدایی ترین مکالمات روزمره خلاصه میشود گارسن یک آبجو پس این آب معدنی ها چی شد؟ فیلم چه ساعتی شروع میشود؟ (224) تنها چیزی که او از همسایگانش در می یابد، سر و صدایشان است و حرکاتشان که به شکلی مبهم از لای یک در دیده میشوند به نظرش میرسد که این آدمها عیناً تصویر خدا، یا بی عنایتی او نسبت به بشر اند خدایی که از عهد دقیانوس تا حالا از همه این چیزها رو برگردانده... از سیاه پوست همجنس بازی که کیمونو به تن ابروهاش را واجبی میگذارد.... از زنی که با ایمان واقعی گریه میکند.

- چه کسی از ویرجینا ولف می ترسد؟

مارتا Martha و جرج George در چه کسی از ویرجینا ولف می ترسد از همان خمیرمایه جری هستند. همان اخلاق ارتباطی نیز آنها را به جایی می رساند که در مقابل مهمانان جوان خود نیک Nick و هانی (Honey) بی رحمانه ترین اتهامات را به یکدیگر نسبت میدهند بی آنکه شناخت درستی‌از این زوج جوان داشته باشند. زوج پیر که بیست و سه سال پیش با ازدواجی عاشقانه زندگی زناشویی خود را تشکیل داده اند هم اکنون بر سیر نزولی عشقشان در این سالیان دراز وقوف می یابند. به واقع چگونه ممکن است آنها باز با هم زندگی کنند، پیوسته یکدیگر را ببینند و این احساس که دیگری جود ندارد در هر یک از آنها پدید نیاید؟ فقط مانده است که با لجن مال کردن یکدیگر این لایه خشک شده گل را که زمان بی آنها پدید آورده و روی هم انباشته شده است از میان بردارند؛ فقط مانده است که حقیقت را استفراغ کنند و برای دفع بلای شیاطین بی رحم زمان که امید را از میان میبرد ورد بخوانند کاری که مارتا میکند تا در بحبوحه فاجعه پیوندی که پیوسته باید تجدید شود میانشان به وجود آید. زیرا همه چیز میتواند باز آغاز شود امشب در مهمانی ای که پدر مارتا رئیس دانشگاه، ترتیب داده آن دو نبردی تمام عیار را آماده میشوند؛ چرا که در این لحظه نومیدی به نظرشان میرسد که دیگر هیچ کاری باقی نمانده و تفاهم شان به کلی از بین رفته است.

_آلیس ریز نقش

در آلیس ریز نقش هم آلبی در صدد ایجاد تجربه ای آشکار کننده است؛ در اینجا نیز او برای نقاب برگرفتن از چهره ،حقیقت ابزار خود را از روشهای ساختار گرایانه وام میگیرد المپ (۲۲) که ترکیبی از قواهای این جهان است. یکی از خادمین کلیسا به نام ژولین Julien را در معرض امتحان میگذارد تا درجه ایمان اش را معلوم سازد این امتحانی‌جالب‌است زیرا ژولین را با جلوه های ملموس و مادی جهان ذهنی خود رودر رو میکند در واقع این نخستین باری است که انگاره الگوی عقلانی که نزد جامعه شناسان و منطق دانان زمان ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است بر صحنه تئاتر ظاهر میشود قصری که ژولین را بدان وارد می کنند نه تنها آرایه ای است که درام در آن به نمایش در می آید بل نیز همان ماکت کوچکی است که در کتابخانه قصر یافت میشود اصل و بدل دارای تطابقاتی حیرت انگیزند. بدین ترتیب، شخصیتها با دیدن حریق در ماکت از حریقی که در محراب قصر رخ خواهد داد آگاهی می یابند ژولین میپرسد چرا این حادثه در یک زمان در هر دو نمونه خود قصر و ماکت آن اتفاق می افتد؟ در این حال او در جهانی از نشانه ها فرو میرود که فقط به بهای مرگ خود موفق به کشف معنایشان خواهد شد.


پایان

ادوارد آلبینمایشنامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید