فردا را رنگ خواهم زد
به زيبايي آفتاب
به روشنايي مهتاب
به سپيدي صبح
به پاكي عشق
وبه رنگ درياي بيكران،آبي و بي انتها
.
فردايي پر رنگ
پر از رنگ زندگي
فردايم شكل امروزم نيست
پر از جنگ و دعوا و ترس نيست
هيچكس در آن غمگين نيست
دل كَس از ديگري پر نيست
.
فردايم را خوشرنگ ميكشم
اگر هم نشد بي رنگ،رنگ خاكستر
بي رنگ هم كه باشد،از امروزم خوشرنگ تَر است
.
فردا رنگ ديگري دارد
قِصه هاي جديد تري دارد
كاش ميشد در فرداي خيالي ام غُصه نبود
اگر هم بود فقط در قِصه ها بود
.
رد پاي فكر فردايم
در تمام لحظه هاي زندگي ام پيداست
پر از وحشت ديدار فردا
پر از آرزوي رؤياي فردا
.
اي كاش ،اي كاش هايم هم به سر ميرسد
فردا دور نيست
در همين نزديكيست
پشت غنچه هاي خندانيست
كه بزودي پر پر خواهند شد
.
فردايم را ميتوان
در آخرين آينه اي كه خواهم داشت ديد
آينه اي با صفت روشني ولي با حقيقتي تلخ
كاش فردايم رنگ آرزوهايم باشد
.
كوثر.ذوالفقاري
1394.08.21