این روزها تلویزیون، لابلای تبلیغات و آگهی بازرگانی، گاهی برنامهای هم پخش میکند.
سالها پیش از این، چارلی چاپلین در فیلم «پسربچه» بهسادگی و زیبایی هرچه تمامتر نشان داده بود که چگونه میتوان یک نیاز را بهصورت ساختگی برای انسان ایجاد کرد و خود نیز به آن پاسخ داد.
ایجاد و نیاز کاذب یا ساختگی را شاید بتوان بخش مهمی از ساختار تمدن غرب دانست. این فرضیه را برخی صاحبنظران تأیید کردهاند. از جمله «رنه گنون» در کتاب «بحران دنیای متجدد» میگوید: «هدف تمدن متجدد عبارت است از افزایش نیازمندیهای تصنعی»(گنون،1372: 145)
اما برای ایجاد و تحریک نیاز ساختگی، ابزارها و مهارتهایی مورد نیاز است. تبلیغات و آگهی بازرگانی یکی از وسایلی است که در این مسیر کاربرد بسیار دارد. یک برداشت این است که تبلیغات، برخلاف آنچه عدهای معتقدند، بیش و پیش از آنکه قدرت و حق انتخاب بدهد، امکان انتخاب طبیعی و عقلانی را کاهش میدهد، چرا که بر عناصری غیر از واقعیت تأکید دارد. نیل پُستمن در کتاب «تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی» در تعبیری بسیار زیبا و تلخ مینویسد:
«یک بنگاه تبلیغاتی یا یک آگهیکننده نیازی ندارد بداند که محصول او دارای چه خصوصیاتی است، بلکه باید دقیقاً بداند نقاط ضعف و کمبود کسی که باید آن را بخرد در کجاست.»(پستمن،1372: 222)
رابرت هایل برونر نیز در کتاب «زوال تمدن سوداگری» بهصراحت تبلیغات را مترادف دروغ میداند:
«تنها چیزی که تبلیغات تجاری در تلویزیون به بچهها یاد میدهد این است که چطور بزرگترها برای پول به هم دروغ میگویند. ارزشهای تمدنی که جریان مداومی از پیامهای دروغ و نیرنگ به خورد مردم میدهد چقدر میتواند محکم، عمیق و پایدار باشد؟»(برونر،1363: 118)
تبلیغات، معجونی است جادویی، مرکب از عناصر گوناگون، بخش اندکی از آن معرفی یک کالا یا خدمت است و بخش عمدهی آن، پررنگ کردن جذابیتها و تمایلات و گرایشهایی از جمله لذتطلبی، راحتطلبی، جذابیتهای اغراقشدهی ظاهری و جسمی و جنسی، رقابتهای نامعقول و حرص بیپایان برای مصرف.
آگهی بازرگانی، آگاهی نیست، فریب است چون:
یک) نیاز ساختگی را ایجاد و تحریک میکند،
دو) تصویری دروغین و بسیار متفاوت با آنچه در واقعیت وجود دارد، به مخاطب عرضه میکند.
سه) با تحریک گرایشهای غریزی، قدرت تشخیص عقلانی انسان را کاهش میدهد.
شاید بریده شدن پای تبلیغات از شبکهی پویا را بتوان گامی امیدوارکننده در مسیر کاهش سلطهی جهنمی تبلیغات بر رسانههای عمومی دانست.