سال گذشته در کارگاهی با عنوان نشانههای ایرانستیزی در دورهی پهلوی به این نمونهها اشاره کردم:
یک) از دست دادن بحرین
دو) مقابله با تنوع قومی و زبانی و فرهنگی ایران بزرگ
سه) تحریف تاریخ و فروکاستن تاریخ ایران به ۲۵۰۰ سال
چهار) نقض استقلال ایران در ماجرای کاپیتولاسیون و مسلط کردن امریکا بر ایران
در پایان جلسه یکی از دوستان که گویا برایش دشوار بود صفت ایرانستیزی را برای خاندان پهلوی بپذیرد، تردیدهایش را در این باره با من در میان گذاشت.
این روزها و با تجاوز صهیونیستها به خاک ایران، شاهد مواضعی از رضا پهلوی هستیم که فرضیهی ایرانستیزی این خاندان را بیش از پیش تأیید میکند و جایی برای تردید باقی نمیگذارد.
رضا پهلوی درست در زمانی که صهیونیستها مردم ایران را کشتار میکردند، در کنار آنها ایستاد و نشان داد که در ایرانستیزی همان راه پدر و پدربزرگ خود را میرود. هر چند تلاش میکند عوامفریبانه تصویری ساختگی و دروغین از خود عرضه کند و خود را دوستدار ایران جا بزند.
بیت زیبای مولوی در این باره گویاست:
«ای شغال بیجمال بیهنر
هیچ بر خود ظن طاووسی مبر»