ویرگول
ورودثبت نام
کورش هادیان
کورش هادیان
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

از توهّم تا واقعیت، نتایج یک بررسی آماری در تاریخ علم


گاهی میان واقعیت‌های دیروز و امروز و گرایش‌ها و تصورات ما فاصله‌ای وجود دارد. تا اینجا مسئله خیلی غیرطبیعی نیست.

مشکل از آنجا آغاز می‌شود که گرایش‌ها و تعصب‌های ما تبدیل به دیواری می‌شود که امکان دیدن واقعیت‌های تاریخی و اجتماعی را از ما می‌گیرد. در این حالت حاضر به پذیرش و درک واقعیت‌ها نیستیم و به هر وسیله و راست و دروغ و توجیه و تفسیر و جعل و تحریفی متوسل می‌شویم که آنچه را می‌پسندیم به‌عنوان واقعیت معرفی کنیم.

در این مسیر هر چه بیش‌تر تلاش می‌کنیم، از واقعیت‌ها دورتر و به توهّمات نزدیک‌تر می‌شویم.

عقل سلیم حکم می‌کند که اجازه ندهیم این دیوار شکل بگیرد و اگر شکل گرفته با شجاعت و به‌سرعت آن را فرو بریزیم و ویران کنیم.

در همین چارچوب یکی از مشکلاتی که در مطالعه و برداشت از تاریخ وجود دارد، پررنگ شدن گرایش‌های قومی و ملی و غلبه‌ی آن بر نگرش افراد به واقعیت‌های تلخ و شیرین تاریخی‌ست.

یکی از واقعیت‌های تاریخ ایران این است که جامعه‌ی ایرانی در دوره‌ی باستان، یعنی پیش از اسلام، از نظر علمی ضعیف بوده است. این فرضیه را صاحب‌نظران ایرانی و خارجی با استناد به قرائن و دلایل فراوان و گوناگون تأیید کرده‌اند.

جرج سارتُن، استاد فقید دانشگاه هاروارد امریکا در قرن بیستم، یکی از چهره‌های شاخص در زمینه‌ی تاریخ علم، دارای آثار معتبر و ملقب به پدر تاریخ علم است. از جمله کتابی مفصل و چندجلدی دارد با عنوان مقدمه‌ بر تاریخ علم.

جلد نخست مقدمه بر تاریخ علم، از قرن نهم پیش از میلاد تا قرن یازده میلادی یعنی حدود دوهزار سال از تاریخ انسان و جهان را بررسی و دانشمندان و آثار و مراکز و نظریه‌ها و نوآوری‌های علمی را معرفی کرده است.

این بررسی آماری بر پایه‌ی جلد یک این کتاب، ترجمه‌ی غلامحسین صدری افشار، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۸، انجام شده است.

چند نکته‌ی قابل برداشت از این بررسی آماری:

یک) نویسنده هر نیمه از یک قرن را به نام یک دانشمند برجسته‌ی همان دوره نام‌گذاری کرده است. از ابتدا تا قرن هفت م. یعنی طی حدود ۱۶۰۰ سال، هیچ نیم‌قرنی به نام دانشمندان ایرانی نیست و اغلب به نام دانشمندان یونانی، رومی و چینی‌ست.

دو) سرنگونی ساسانیان و پایان دوره‌ی ایران باستان، از رویدادها و تحولات قرن هفتم م. است.

سه) سارتُن از قرن هشت تا یازده را به این ترتیب نام‌گذاری کرده است:

عصر جابر بن حیان، عصر خوارزمی، عصر رازی، عصر مسعودی، عصر ابوالوفا، عصر بیرونی، عصر خیام. از این هفت دانشمند، غیر از مسعودی، بقیه ایرانی‌اند.

چهار) قرن‌های هشت تا یازده میلادی، (دوم تا پنجم هجری) نخستین قرن‌های تمدن اسلامی‌ست.

پنج) این جدول، تنها بخشی از دانشمندان ایرانی دوره‌ی تمدن اسلامی را در بر می‌گیرد و به قرن یازده میلادی محدود می‌شود و دانشمندان و آثار پس از قرن یازده در آن نیامده است. روی دیگر این سخن آن است که حدود ۱۶ قرن دوره‌ی باستان با ۴ قرن دوره‌ی اسلامی مقایسه شده است.

شش) در مجموعِ دوهزار سالِ بررسی‌شده، نام ۸۳ دانشمند ایرانی با مشخصات و دوره‌ی تاریخی آن‌ها جمع‌آوری و احصا شده است. از این تعداد، ۶ مورد مربوط به دوره‌ی پیش از اسلام و ۷۷ مورد متعلق به دوران پس از اسلام است.

هفت) این آمار و اطلاعات تاریخی را که مرور کردم، یاد سخن عمیق ملک‌الشعرای بهار افتادم که گفته بود نسبتِ آثار علمی و ادبی ایرانِ پس از اسلام به پیش اسلام، صد به یک است.

تصورات و تصویرهای واهی و خیالی را باید شکست. مولوی زیبا گفته است:

«دور می‌بینی سراب و می‌دوی

عاشق آن بینش خود می‌شوی»


تاریخ علمتمدن ایران باستانتمدن ایران اسلامیدانشمندان ایرانی
پژوهشگر، مدرس، دکترای تاریخ ایران ، کانال من در ایتا https://eitaa.com/roozgaran
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید