میگویند: از کوزه برون همان تراود که در اوست.
نمیشود محتوایی نداشته باشیم و بتوانیم حرفهای خردمندانه بزنیم. بهویژه در لحظههای هیجان !
این روزها که ظاهر و باطن و درون و بیرون بسیاری از ما را «رسانه» پر کرده و پوشانده ناچار جز به قدر کیفیت نازل بسیاری از این رسانهها حرفی و نکتهای از درون ما نخواهد جوشید.
سراغ تاریخ را هم که از رسانه بگیریم، جز همین خودبرتربینیهای زرد و بیارزش و رجزخوانیهای نژادپرستانه و بیپایه چیزی دستگیرمان نخواهد شد.
بارها گفتهایم و تکرار و تأکید میکنیم که آنچه از تاریخ با یک جستجوی تندوتیز و دم دستی اینترنتی بهدست میآید، ارزشی بیش از یک کُریخوانی کورکورانهی آلوده به نگاهی خودبرترپندار ندارد و البته که پیامدهای زیانبار این رفتار نابخردانه چه بسا قابل پیشبینی و مهار نباشد.
شاید بجا باشد اگر گاهی میراث فرهنگی و معرفت کهن را ورق بزنیم و به جای تفاخر جاهلانه به روایتهای راست و دروغ کشورگشاییها و افسانههای پرزرق و برق، از این دریای بیکران بهره گیریم.
میراثی که بخشی از دنیای امروز را شیفته و شیدای خود ساخته:
«گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی
از نقش تو است ای جان اقرارم و انکارم.»