وقتی گفته میشود مطالعهی منابع تاریخی نیازمند تخصص و دانستن مقدماتی ضروریست، ممکن است این ابهام یا سوءبرداشت پدید آید که چرا عموم جامعه را از مطالعهی منابع تاریخی منع و برای آنها محدودیت ایجاد میکنید؟ اجازه دهید هر کس برداشت خود را از تاریخ بگوید و در نهایت، مخاطب از بین آنها انتخاب کند.
واقعیت این است که تأکید بر تخصصی بودن مراجعه به منابع تاریخی، بههیچوجه به معنای ایجاد محدودیت در مسیر افزایش آگاهی تاریخی افراد نیست، بهعکس، این تأکید دقیقاً با هدف بالا بردن آگاهی جامعه دربارهی راست و دروغ تاریخ است.
برای نمونه دربارهی یکی از منابع مهم تاریخی به نام تاریخ طبری، نکاتی را میتوان مطرح کرد.
یک) طبری در این کتاب تلاش کرده روایات تاریخی را بدون نقد و ارزیابی و بدون اینکه مشخص کند کدام راست است و کدام دروغ، گردآوری کند. بنابراین نمیتوان با این پیشفرض که هر چه در این کتاب آمده راست است یا دروغ به سراغ آن رفت. بلکه باید توانایی و تخصص شناخت راویان و نقد و ارزیابی روایتهای تاریخی و جدا کردن راست از دروغ را در خود ایجاد کرد و بعد به سراغ این کتاب رفت.
دو) طبری از افراد گوناگونی روایاتی را در کتاب خود نقل کرده است. این افراد از نظر ویژگیهای اخلاقی و روش و دیدگاه یکسان نیستند. ممکن است در میان آنها افرادی راستگو یا دروغگو پیدا شود. برای نمونه یکی از کسانی که طبری از روایتهای او استفاده کرده شخصیست به نام «سیف بن عمر». این شخص مطابق آنچه محققان گفتهاند یک دروغگوی جاعل و افسانهساز است و دروغهای فراوانی را به عنوان روایتهای تاریخی جعل کرده و این جعلیات به کتابهایی مانند تاریخ طبری راه یافته است.
پرسش این است که بدون تسلط بر این نکات تخصصی چگونه میتوان تاریخ طبری را مطالعه کرد بدون اینکه در دام دروغهای آن افتاد؟
اتفاقی که برای بسیاری افراد از جمله آقای رائفیپور افتاده است.
در سخنرانی آقای رائفیپور با عنوان «فتوحات غیراسلامی» ایشان به تاریخ طبری و روایات دروغین و جعلیات سیف بن عمر استناد میکنند بدون اینکه اصلاً شناختی از سیف بن عمر داشته باشند و بتوانند روایات او را نقد و ارزیابی کنند.
کسی که قصد دارد شخصاً به تاریخ طبری مراجعه و از آن برداشت کند، حتماً باید کتاب «یکصدوپنجاه صحابی ساختگی» نوشتهی علامه مرتضی عسکری را خوانده باشد. در این کتاب، علامه عسکری نشان میدهد که سیف بن عمر چگونه شخصیتها و قهرمانان خیالی و جعلی آفریده و وارد منابع تاریخی از جمله تاریخ طبری کرده و افرادی مانند رائفیپور بدون اینکه تحقیقات علامه عسکری را خوانده باشند، به روایات سیف در طبری استناد و آنها را در سخنرانی عمومی خود بیان میکنند و هزاران انسان را به گمراهی میکشند.
سه) یکی از قهرمانان جعلی که آفریدهی تخیلات سیف بن عمر است و متأسفانه وارد منابع تاریخی نیز شده است، شخصیست به نام قعقاع. این شخص در تاریخ طبری همچون یک قهرمان و سردار نظامی شجاع و دلیر ظاهر میشود و حماسهها میآفریند. در حالی که مطابق تحقیقات علامه عسکری اصلاً این شخص وجود خارجی نداشته و فقط در روایات سیف بن عمر میتوان او را یافت.
در یکی از روایات سیف بن عمر در کتاب تاریخ طبری، گفته شده که لشکر اعراب در جنگ با ایران در یکی از شهرها هفتادهزار نفر را سر بریدند و قعقاع نیز در این جنگ حضور داشت. این روایت که از جعلیات سیف بن عمر است، میتواند موجب پدید آمدن و تشدید بدبینی و کینهی متقابل قومی و مذهبی شود و افراد ناآگاهی همچون رائفیپور بدون داشتن تخصص لازم و کافی، آن را در سخنرانی عمومی خود بیان میکنند.
این اصل را میتوان و باید پذیرفت که تاریخ یک علم است و نیازمند تخصص و نگاه کارشناسی.
کسی که بدون تخصص به سراغ تاریخ میرود، با هر عنوان و اعتقاد و گرایش و در هر جایگاه، جز گمراهی خود و دیگران، دستاوردی نخواهد داشت.