برنامهی تلختر از عسل، رادیو نمایش، پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۹ تا ۳۰ : ۹
چقدر این ضربالمثل گویاست که: از کوزه برون همان تراود که در اوست.
از همین نیم ساعت برنامه میتوان به عمق فاجعهی سواد و مطالعات و فهم تاریخی نویسندگان و دستاندرکاران برخی برنامههای صداوسیما و از جمله همین برنامه پی برد.
گویا برنامهسازان در نظر داشتهاند برخی عملکردهای شاهان ایران باستان را نقد کنند اما از آنجا که این برنامهسازان پشتوانهای از دانش و تحقیق و مطالعه به روش علمی نداشتهاند، حاصل کارشان که به مدت نیم ساعت در رادیو نمایش عرضه شد، نمایشی بود از بیسوادی و بیشعوری و بیاخلاقی !
مجری برنامه ادعا میکند که آنچه میگوید مستند است و در منابع تاریخی آمده در حالی که بهگونهای فاجعهبار حتی نمیتواند نامهای تاریخی را درست تلفظ کند و یا اشتباهات فاحش در ارائهی اطلاعات تاریخی دارد و یا به منابعی استناد میکند که اصلاً تخصصی برای استفاده از آن ندارد.
این نیم ساعت برنامه سراسر لودگی، تمسخر و عوامفریبی بود با پوشش فریبندهای از اطلاعات پراکنده و ارزیابی نشدهی تاریخی که در چارچوبی غیرتحقیقی و غیرعلمی به مخاطب عرضه میشد.
در نمونهای مشابه، سالها بود که با دوستان موسسهی مصاف و رائفیپور بحث و به آنها اعتراض داشتم که از آنچه مطرح میکنید، روشن است که پشتوانهی علمی در مطالعات تاریخی ندارید و آنها ادعا میکردند که ما گروههای پژوهشی داریم.
اخیراً با یکی از اعضای این گروههای پژوهشی آشنا شدم و حضوری با ایشان صحبت کردم. معلوم شد اولاً رشتهی تحصیلیاش اصلاً تاریخ نیست، ثانیاً مطالعات علمی و روشمند هم ندارد و مطابق گفتهی خودش صرفاً علاقه به تاریخ دارد.
روشن شد منظور دوستان مصاف و رائفیپور از پژوهشگران تاریخ، امثال ایشان بوده است !
همین برنامهی رادیویی رادیو نمایش هم، به تنهایی عمق فاجعهی بیسوادی و دوری صداوسیما از مطالعات عمیق و علمی تاریخی را آشکار میکند.
قرار بر عذرخواهی باشد، پرونده و بدهکاری صداوسیما بسیار سنگین است.